نواقض اسلام در نگاه محمد بن عبدالوهاب و عالمان وهابی

  • 16 دى, 1398 - 14:10
نواقض از نگاه بنیان‌گذار وهابیت عبارتند از: ادعای علم غیب نسبت به اولیاء الهی، ترک نماز، کافر ندانستن کفار، استغاثه به اولیاء الهی، استعانت، ذبح و نذر، عبادت در کنار قبور، توسل، گریه بر اموات، تبرک، طلب شفاعت، طواف دور قبور، حکم به غیر ما انزل الله و...، که جزء نواقض الاسلام هستند. در عبارت او، مغالطه است، چرا که در تشخیص نواقض اسلام باید دیده شود که مذاهب اسلامی آن را ضروری دین می‌دانند یا نه؟

نواقض اسلام به معنای مسائلی است که با اصل دین اسلام در تضاد باشد، فلذا نمی‌توان در عین اعتقاد به اسلام داشتن، به آن موضوع خاص نیز معتقد بود، لذا قطع و یقین در خصوص این‌که چه موضوعی مورد نظر اسلام است و چه موضوعی نیست، به آسانی حاصل نمی‌شود. در نتیجه مهم‌ترین شرط در موضوع نواقض اسلام، این است که ناقض، جزء ضروریات دین باشد، به این معنا که موضوع مورد نقض، به اجماع مسلمین، داخل در اسلام باشد. مواردی مانند کفر یا شرک به خداوند، به طور قطع و یقین خروج از اسلام را به همراه دارد، همان‌طور که انکار نبوّت پیامبر نیز به یقین با اصل اسلام در تضاد است، چرا که ورود به اسلام با شهادت به یگانگی خداوند و رسالت پیامبر اکرم حاصل می‌شود و این‌جاست که نقض این دو مورد، خروج از اسلام را در پی دارد. شرط ضروری بودن را می‌توان از بدیهیات موضوع نواقض اسلام دانست، که با عناوینی مانند ضروری، اتفاقی، اجماعی و ... تعبیر می‌شود.
چنان‌چه ابن قدامه در کتاب خود این‌گونه می‌نویسد: «کسی‌که اعتقاد به حلیت چیزی داشته باشد که اجماع بر تحریم آن وجود داشته باشد و حکم آن بین مسلمانان ظاهر باشد، ... از مسائلی که اختلافی در آن نباشد، تکفیر می‌شود.»[1] اما آن چیزی که مفتیان وهابی در موضوع نواقض الاسلام طرح می‌کنند، شرطیت اصل ضروری بودن برای ناقض را زیر سؤال برده و آن را انکار می‌کند.
بن باز، مفتی وهابی، در کتاب خود این‌گونه آورده است: «گاهی زید 400 ناقض اعتبار می‌کند و دیگری 500 ناقض، زیرا او از ادله دیگر این نواقض را استنباط کرده است و این خاضع ادله شرعیه است. نواقض خاضع ادله شرعیه هستند.»[2] طبق این دیدگاه مفتی وهابی، اگر فقیهی ادعا کند که من از ادله شرعیه استفاده کردم و فلان موضوع، ناقض اسلام است، او می‌تواند حکم به مرتد بودن مرتکب آن کند و اگر دیگری هم یک ادعایی بکند که مثلاً فلان موضوع هم ناقض اسلام است، او هم می‌تواند حکم به مرتد بودن آن کند، ... و این یعنی حذف قید ضروری بودن ناقض، برای اثبات ارتداد شخص، که نادیده گرفته شده، پس می‌تواند نظر خویش را اجرایی کند. در حالی‌که این اشتباه است، چون برای قضاوت در ناقض شمردن عملی، به این‌که موضوع از نواقض اسلام شمرده می‌شود یا خیر، باید به نفس فعل صادر شده از مکلف بررسی شود، نه این‌که عنوان دیگری بر فعل قرار داده شود و آن عنوان خاص، ملاک قضاوت قرار گیرد.
نواقض از نگاه بنیان‌گذار وهابیت و مفتیان وهابی عبارتند از: ادعای علم غیب نسبت به اولیاء الهی، ترک نماز، کافر ندانستن کفار، استغاثه به اولیاء الهی، استعانت، ذبح و نذر، عبادت در کنار قبور، توسل، گریه بر اموات، تبرک، طلب شفاعت، طواف دور قبور، حکم به غیر ما انزل الله و...، که همگی این موارد کفر است و جزء نواقض الاسلام هستند.[3] محمد بن عبدالوهاب در کتاب خود آورده است: «بدان‌که نواقض اسلام ده مورد است که اولی از ایشان شرک در عبادت خدای بی‌همتا است که دلیل آن، کلام خداوند است که فرمود (خداوند شرک به خود را نمی‌بخشد و غیر آن را بر هر کس که بخواهد خواهد بخشید)؛ از موارد شرک به خدا، ذبح برای غیر است، مانند کسانی‌که برای جن و یا مقابر ذبح می‌کنند.»[4] در این عبارت او، مغالطه صورت گرفته است، چرا که در تشخیص نواقض الاسلام باید دانسته شود که خود عنوان استغاثه به اولیای الهی و یا ذبح برای ایشان در نظر گرفته شده نه شرک به خدا، آن وقت تحقیق و بررسی شود که آیا فرق و مذاهب اسلامی قائل به حرمت استغاثه و ذبح برای ایشان هستند یا خیر؟ اگر حکم به حرمت دادند، مسئله از ضروریات دین است و این می‌شود نواقض اسلام و مشرک خواهد بود، در حالی‌که فریقین حکم به عدم جواز استغاثه برای اولیای الهی داده‌اند، در نتیجه سخن او باطل است.
او نواقض اسلام را ده مورد معرفی کرده است: «اعلم ان نواقض الاسلام عشره نواقض...»[5] اما مفتیان وهابی در عصر حاضر معتقد به این ده مورد نیستند، بلکه محدوه‌ی آن را وسیع‌تر می‌دانند؛ ابن عثیمین می‌گوید: «نواقض اسلام ده تا نیست بنا بر سبیل حصر، بلکه بنا بر سبیل تمثیل است...»[6] و بن‌باز می‌گوید: «نواقض اسلام فراوان است، و حصری برای نواقض اسلام نیست.»[7] یعنی تابع نظر شخصی هر فقیه است، نه تابع ضروری بودن مسئله.
فاعتبروا یا اولی الابصار

پی‌نوشت:

[1]. «و من اعتقد حلّ شیء اجمع علی تحریمه، و ظهر حکمه بین المسلمین... مما لاخلاف فیه کفر.» المغنی، ابن قدامه، مکتبه القاهره، قاهره، مصر، ج9 ص11.
[2]. «فقد یعدها زید مثلاً اربعمائه ناقض، و یعدها الآخر خمسمأئه ناقص، لانه استنبطها من ادله اخری، فهذا یخضع للادله الشرعیه، نواقض الاسلام تخضع للادله الشرعیه.» فتاوی نور علی الدرب، بن باز، دار العاصمه، ریاض، عربستان، ج4 ص107.
[3]. فتاوی اللجنه الدائمه، احمد بن عبدالرزاق الدویش، دارالعاصمه، ریاض، عربستان، ج1 ص106، 187، 205، 390- ج2 ص141، 142- ج27 ص50، 49، 338،- ج28 ص230.
[4]. «اعلم أن من أعظم نواقض الاسلام عشره: الاول الشرک فی عباده الله وحده لاشریک له و الدلیل قوله تعالی -إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ ۚ وَمَنْ يُشْرِكْ- و منه الذبح لغیرالله کمن یذبح للجن او القباب.» الرسائل الشخصیه، محمد بن عبدالوهاب، جامعه الامام محمد بن سعود، ریاض، عربستان، ج6 ص212.
[5]. مجموعه رسائل فی التوحید و الایمان، محمد بن عبدالوهاب، جامعه الامام محمد بن سعود، ریاض، عربستان، ص387.
[6]. «... نواقض الاسلام عشره لیس علی سبیل الحصر لکنه علی سبیل التمثیل...» اللقاءات الشهریه، ابن عثیمین، مکتبه بن عثیمین, ریاض, عربستان، ج48 ص107.
[7]. «نواقض الاسلام کثیره و لیس لها حصر.» فتاوی نور علی الدرب، بن باز، دار العاصمه، ریاض، عربستان، ج4 ص107.

تولیدی

إضافة تعليق جديد

CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.
Fill in the blank.