ضعف و نقص در ذات اهورامزدا ؟

  • 17 آبان, 1392 - 09:13
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بنا بر متن گاتها، صفات اهورامزدا خارج از ذات او هستند، نه عین ذات او . لذا کاملِ مطلق بودنِ اهورامزدا در گاتها نفی شده است.

همه پیامبران برای گسترش نیکی ها در جهان گام برداشتند و ما نیز به همه پیامبران الهی ایمان داریم. آنچه در ادامه می آید، نه خرده گیری از پیامبران، بلکه بیان عقیده یِ راستین ِتحریف نشده و مقایسه آن با عقیده ای تحریف شده است. از دیدگاه اسلام (برخلاف دین زرتشتی) صفات خداوند عین ذات خداوند هستند. این مسئله از لحاظ عقلی نیز ثابت است:

مقدمه اول: فرض بگیریم که « X » صفتی از صفات کمالیه ی خداوند است. در این صورت اگر X همواره وجود نداشته باشد، خداوند کامل مطلق نیست. در حالیکه می دانیم خداوند کامل مطلق است. پس X همواره وجود دارد. مقدمه دوم: هر موجودی و هر مفهومی یا وجودش بالذات است (یعنی خودش هست. متکی بر خود است.) یا اینکه بالغیر است. (یعنی وجودش متکی بر دیگری است.) پس X وجودش یا بالذات است یا بالغیر. اگر X وجودی غیر از خدا داشته باشد و متکی به ذات خود باشد، در این صورت «وجود بالذات، یا همان مفهومی که در حال حاضر واجب بالذات است.» متعدد خواهد بود. در حالیکه می دانیم « واجب بالذات » متعدد نیست. بلکه فقط خداوند، واجب بالذات و وجودش متکی به خود است. پس X یا وجودی غیر از خداوند ندارد (یعنی عین ذات خداوند است) یا اینکه وجودش متکی به غیر است (یعنی وجودش و ذاتش غیر از وجود خداوند ولی متکی به اوست.) مقدمه سوم : اگر وجود X متکی به غیر باشد، پس در این صورت خداوند فاقد X است و در نتیجه کامل مطلق نیست و با معلول خود نیز سنخیت ندارد. (یعنی X صفتی کمالیه است اما خداوند در ذات خودش فاقد این صفت کمالیه و در نتیجه فاقد کمال مطلق است.) در نتیجه : حال که ما می دانیم خداوند کامل مطلق است و با معلول خود سنخیت دارد، پس وجود X یا همان صفت خداوند، متکی به خود است. پس X وجودی غیر از خداوند ندارد. بلکه عین ذات اوست.

این گفتار در نهج البلاغه، بر مبنای سخن امیرالمؤمنین علی علیه السلام، به صراحت بیان شده است، که از باور به «دو تا بودن صفت و موصوف» در رابطه با خداوند نهی می کند. یعنی خداوند که موصوف است، با صفتش دو تا نیست بلکه یکی است. در نتیجه صفت وی عین ذات اوست. نه جدا از ذات او. صفت خداوند قرین ذات خداوند نیست. بلکه عین ذات اوست. [1] همچنین روایتی معتبر از امام جعفر صادق عليه‏ السلام که امام فرمودند صفات کمالیه ی خداوند عین ذات اوست. نه متمایز از ذات وی. [2]

لیکن در منابع دین زرتشتی از جمله گاتهای اوستا، صفات اهورامزدا خارج از ذات وی هستند. مقدمه ای در بیان دیدگاه دین زرتشتی :

موبد فیروز آذرگشسب به صراحت در مقدمه گاتها فرمودند که امشاسپندان صفات اهورامزدا هستند.[3] موبد کوروش نیکنام، می گویند که شش فروزه و صفت بین انسان و خدا مشترک است. [4] و در جایی دیگر نیز تأکید می کنند که فروزه به معنی صفت است.[5] پس روشن است که ایشان امشاسپندان را صفات اهورامزدا می دانند. علی اکبر دهخدا نیز در فرهنگ واژگان خود، می گویند که فروزه به معنی صفت است که مقابل ذات قرار دارد.[6] و همچنین موبد کامران جمشیدی نیز می گویند که برای شناخت اهورامزدا باید به فروزه هایش توجه کرد. [7] و در ادامه می گوید که انسان هم می توان متصف به این فروزه ها گردد. سپس این هفت فروزه (شش+یک ویژگیِ) که همان امشاسپندان باشند، را چنین بر می شمارند: سپنتامینو  Spentâ mainyu، وهومن Vohumana، اشا Ashâ، خشترا Khshathra ، آرمیتی Ârmaiti، هئوروتات Haurvatât، امرتات Ameretât . گذشته از این گفتارها، دکتر منوچهر منوچهرپور، نویسنده و پژوهشگر زرتشتی نیز می گویند: «امشاسپندان صفاتِ برگزیده‌ی اهورامزدا را نامند.» [8] دکتر آبتین ساسانفر نیز  تأکید دارند که امشاسپندان، صفات اهورامزدا هستند. [9] شادروان موبد جهانگیر اوشیدری، رئیس اسبق انجمن موبدان تهران در کتاب دانشنامه مزدیسنا  چنین می گویند که امشاسپندان در لغت به معنی مقدسان بی مرگ است که این ها از صفات پاک اهورامزدایند. [10] حال با قبول سخن موبدان زرتشتی در می یابیم که امشاسپندان، صفات پاک اهورامزدا هستند لیکن با نگاهی به متن اوستا و مخصوصاً گاتها متوجه می شویم که این صفات خارج از ذات اهورامزدا هستند. دلایل :

1. در بند دهم از هات چهل و سوم گاتها، ترجمه ی موبد رستم شهزادی چنین آمده است که امشاسپند وهومن از جانب خدای بزرگ برای بندگان، هدایت و رهنمایی به ارمغان می آورد. همین نشانگر این است که وی به صورت موجودی خارج از ذات اهورامزدا است. نه عین ذات اهورامزدا. [11] 
2. در ترجمه دکتر جعفری، ایشان در ترجمه پاره ی دوم از هات پنجاه و یکم می نویسند: «این کارها را ای خدای دانا، نخست به تو سپس به راستی و پس از آن به آرامش پیشکش می کنم.» [12] ایشان در ترجمه ی خود، امشاسپند اردی بهشت را به معنی لغوی اسم آن، به صورت «راستی» و همچنین امشاسپند آرمیتی را به صورت «آرامش» و امشاسپند خشترا یا همان شهریور را نیز به صورت «شهریاری» و امشاسپند وهومن را به صورت «منش نیک» ترجمه نمودند. در این گفتار روشن است امشاسپندان پس از اهورامزدا و در مراتب پایین تری قرار گرفته اند. از آنجایی که سراینده، کردار خود را نخست به اهورامزدا و «سپس» به دیگر امشاسپندان تقدیم می نماید. لذا نمی توان آنان را عین ذات اهورامزدا دانست.
3. در گاتها، ترجمه شادروان پروفسور شوشتری، هات سی و دوم، بند نهم چنین آمده است که سراینده از مزدا و اشا درخواست یاری می کند. ایشان در تفسیر متن گاتها به صراحت از تمایز ذات اهورامزدا و امشاسپند اشا سخن می گویند: «ای مزدا و ای اشا به شما هر دو التجا می کنیم که چنین آموزش و آموزگاران بد کامیاب نگردند.» [13] به عبارت «به شما هر دو ...» دقت کنید که نشان می دهد اهورامزدا و اشا دو وجود، دو مفهوم و دو ذات اند نه یک ذات واحد. در نتیجه بین ذات اهورامزدا و امشاسپند اشا تمایز هست. 
4. و همچنین در سرود چهل و چهارم، بند سوم آمده است: «کدام کس آفریننده و نخستین پدر معنوی اشا است؟» که این گفتار نشان می دهد امشاسپندِ اشا، مخلوق اهورامزدا است نه عین ذات او. [14] 
5. در هات چهل و نهم، بند هفتم آمده است: «ای مزدا هر یک بشنود با وهومن و بشنود با اشا و نیز شما ای اهورا گوش دهید که ... » [15] در این جا نیز به روشنی چنین است که امشاسپندان عین ذات اهومرامزدا نیستند. به عبارت « و نیز ... » دقت کنید. که نشان می دهد امشاسپندان در ذات و ماهیت مستقل از اهورامزدا هستند.
6. و در سرود پنجاه و یکم، بند دوم چنین آمده است: «این اعمال، ای مزدا به شما تقدیم می شوند و بعد به اشا و ای آرمایتی به شما. به من نیروی اراده بنمایید و به وسیله وهومن توفیق پرستش ببخشید.» [16] به واژه ی «و بعد...» دقت کنید که روشن است امشاسپندان هریک جدا از ذات اهورامزدا و در مرتبه ای پایین تر قرار گرفته اند.
7. در گاتهای اوستا ترجمه ی اول شادروان پورداود، بر اساس پژوهش کریستین بارتولومه، هات چهل و سوم، بند سیزدهم: «آنگاه تو را مقدس شناختم ای مزدا اهورا وقتی بود که وهومن به سوی من شتافت تا آنکه از آرزو و خواهش من آگاه گردد.» [17] وهومن از زرتشت سؤال می کند تا « ... آگاه گردد. » پس صفت اهورامزدا ، آکاهی ندارد. جاهل است.
8. در ترجمه ی هات چهل و چهارم ، بند هفتم چنین آمده است: «از تو می پرسم ای اهورا به راستی مرا از ان آگاه فرما. کیست آفریننده ی خشترا و آرمیتی ارجمند ؟...» [18] همانگونه که روشن است در این گفتار نیز امشاسپندان (خشترا، آرمیتی و ...) مخلوق اهورامزدایند نه عین ذات وی. 
9. در هات سی و یکم گاتها، بند چهارم، ترجمه دوم استاد پورداود، آمده است: «هر آنگاه راستی خوانده شد و مزدا و سروران دیگر و اشی و سپندارمذ نیز، پس آنگاه ای بهمن آرزومندم از برای خویش شهریاری نیرومند ( ایزدی ) تا از بالندگی آن به دروج چیره شویم.» [19]  که همین نشان می دهد ایزد اشی و سپندارمذ و دیگر ایزدان و امشاسپندان و ... عین ذات اهورامزدا نیستند. بلکه در ذات و ماهیت مجزا هستند.
10. در اوستا، یشتها، ارت یشت (اشی یشت) پاره دوم: «اشی دختر اهوره مزدا و خواهر امشاسپندان است. اوست که با خرد سوشیانت ها فراز آید.» [20] در اوستا، یشت اول، مشهور به هرمزد یشت، پاره بیست و پنجم آمده است که امشاسپندان، آفریدگانِ اهورامزدا هستند.[21] روشن است که مخلوقات اهورامزدا، عین ذات او نیستند. و همچنین در همین یشت، بند شانزدهم، زرتشت به ایزد اشی میگوید: «اهوره مزدا بزرگترین و بهترین ایزدان، پدر تست. سپندارمذ مادر تست.» [22] پس نشان می دهد که امشاسپند آرمیتی (سپندارمذ) بر اساس انچه گفته شد ، مخلوق اهورامزداست و البته همسر او نیز هست! پس عین ذات وی نیست. 
11. در اداویرافنامه، با نام درست ارتاک ویراز نامگ نیز تصریح شده است که امشاسپندان (صفات اهورامزدا) عین ذات اهورامزدا نیستند. در یکی از فقرات این کتاب که شرح عروج معنوی یکی از پیامبران زرتشتی است، در فقره یازدهم چنین آمده است که ویراز گوید من به نزد امشاسپند بهمن رفتم و او نیز از تخت زرین خود برخاست و دست مرا گرفت و مرا نزد اهورامزدا و دیگر قدیسین برد. سپس بهمن (وهومن) اهورامزدا را به ارداویراف (ارتاک ویراز) نشان داد.[23] که روشن است امشاسپند وهومن عین ذات اهورامزدا نیست.
12. موبد رستم شهزادی در ترجمه ی هات بیست و نهم یا همان سروده ی دوم گاتها ، بند اول چنین می گویند که گئوش اوروان به اهورامزدا اعتراض کرد که همه ی وجود مرا خشم و کینه فرا گرفته است. برای من یاور و نجات دهنده ی قرار بده. اهورامزدا در مقام تعیین یار و منجی برای وی، از اشا پرسش می کند که ای اشا چه کسی را در نظر داری تا پشتیبان گئوش اوروان (روان گاو) باشد؟ اشا نیز پاسخ می دهد که من چنین کسی را نمی شناسم. و در ادامه نیز امشاسپند اشا به اهورامزدا می گوید: «اراده ی تو به هر که تعلق گیرد بدان خرسندم.» در بند هفتم این هات، در ادامه ی گفتگوی بین اهورامزدا و امشاسپند اشا، اهورامزدا از وهومن نیز همین سؤال را می پرسد. وهومن نیز پاسخ می دهد که زرتشت یگانه کسی است که می تواند این مسئولیت را بر عهده بگیرد. روشن است که اشا نسبت به وجود و توانایی زرتشت ناآگاه بود. اما وهومن آگاه بود و به پرسش اهورامزدا پاسخ داد. پس تا اینجا روشن است که امشاسپندِ اشا به جهل و نداستن خود اقرار می کند و از طرفی خود را مقهور اراده ی اهورامزدا می داند. حال آیا درست است که بپنداریم، جهل و نادانی در میان صفات اهورامزدا و عین ذات اوست؟! گذشته از اینکه آگاهی امشاسپندِ وهومن به یک مسئله و جهل امشاسپندِ اشا به همان مسئله نشان می دهد که این ها عین وجود یکدیگر نیستند. [24] همین مسئله عیناً و دقیقاً در ترجمه موبد فیروز آذرگشسب نیز وجود دارد. [25] همچنین دینشاه جی ایرانی ( D. J. Irani ) از پژوهشگران پارسی (زرتشتی) هندوستان. [26] 

13. بنا بر ترجمه پروفسور پرودز اکتور شروو ( prods oktor skjaervo ) استاد دانشگاه هاروارد ایالات متحده، در رشته ی زبان های باستانی ایرانی، در هات بیست و نهم گاتها، پاره ی یکم آمده است : «به نزد شما ای خدایان، نـَفـَسِ روح گاو ماده شکایت می‌کند که برای چه کسی کالبد مرا شکل دادی؟» که ایشان واژه Xshmaibya را به معنای واقعی آن و به صورت « به شما » ترجمه نمودند و این ضمیر را به اهورامزدا و امشاسپندان نسبت داده اند و در نهایت بر اساس همین استدلال از ترجمه ی « شما ای خدایان » بهره برد. یعنی اهورامزدا و امشاسپندان در کنار هم « خدایان » هستند نه « خدا » و همین استدلال و ترجمه در بند یازدهم از هات بیست و نهم : « نظم کیهانی و فرمان و پندار نیک کجا هستند؟ مرا به یاد آورید، ای مزدا، ای خدایان! با علم غیب مرا بپذیرید.» [27] 

روشن است که امشاسپندان اگر صفت اهورامزدا باشند، خارج از ذات او هستند. نه عین ذات او. در نتیجه کمال مطلق اهورامزدا نفی می شود. و ضعف و نقص در ذات او وجود دارد. 
 

*****

پی نوشت :

[1]. نهج البلاغه علی بن ابی طالب ، خطبه یکم ، به ترجمه دکتر سید جعفر شهیدی
[2]. ابوجعفر محمد بن یعقوب الكلينى ، الكافی ، دار الكتب الإسلامية تهران ، 1365 ، ج 1 ص 107
[3]. گاتها , پژوهش موبد فیروز آذرگشسب , انتشارات فروهر ، تهران , چاپ دوم 1379 ، صفحه 13
[4]. موبد کوروش نیکنام ، مقاله اسفندگان، بزرگداشت مادران
[5] موبد کوروش نیکنام ؛ فرهنگ نام های اوستایی و پهلوی ؛ ذیل واژه فروزه
[6]. لغت نامه دهخدا ، ذیل واژه فروزه
[7]. موبد کامران جمشیدی ، پیام پاك زرتشت ، انتشارات کانون زرتشتیان ، چاپ سوم 2007 میلادی ،  صفحه 17
[8]. دکتر منوچهر منوچهرپور ، عنوان کتاب : بدانیم و سربلند باشیم
[9]. ساسانفر آبتین ، گاتها سروده های آسمانی زرتشت ، انتشارات بهجت ، تهران ، چاپ اول ، صفحه 59
[10]. جهانگیر اوشیدری ؛ دانشنامه ی مزدیسنا ، تهران، نشر مرکز ، چاپ پنجم ، ص 123
[11]. گاتها ، ترجمه موبد رستم شهزادی ، هات 43 بند 10
[12]. گاتها ، ترجمه دکتر جعفری ، هات 51 بند 2
[13]. پروفسور عباس شوشتری مهرین، گاتها سروده های زرتشت ، انتشارات فروهر ، چاپ دوم ، ص 79،
[14]. همــان ، صفحه 128
[15]. همان ، صفحه 187 – 188
[16]. همان ، صفحه 203
[17]. ابراهیم پورداود ، گاتها کهن ترین بخش اوستا ، انتشارات اساطیر ، تهران ،  چاپ اول ، صفحه 195
[18]. همان ، صفحه 199
[19]. همان ، صفحه 460 
[20]. اوستا ، ترجمه ی دکتر دوستخواه , انتشارات مروارید ، تهران ، چاپ شانزدهم ، جلد 1 صفحه 467
[21]. همان ، جلد 1 صفحه 278
[22]. همان ، جلد 1 صفحه 471 
[23]. ارداویرافنامه ( ارتاک ویراز نامگ ) پاره ی 11 ، به قلم رشید یاسمی
[24]. گاتها ، ترجمه موبد رستم شهزادی ، هات 29 ( سروده دوم گاتها ) ، بند 1 – 8
[25]. گاتها , ترجمه موبد فیروز آذرگشسب , انتشارات فروهر ، تهران , چاپ دوم ، هات ، صفحه 21 – 32 – 33
[26]. گاتها ، به ترجمه دینشاه جی ایرانی :  By D. J. Irani , The Gathas The Hymns of Zarathushtra , 29 : 1 – 8
[27]. گاتها ، ترجمه پروفسور پرودز اکتور شروو ؛ برگردان به فارسی : بابک صالحیان و رضا مرادی غیاث آبادی ، هات 29 پاره 1 و 11

التعليقات

به یکی گفتن =5×7×56×45+567×43-65 -876+10 میشه چن هنگ کرد مرد!! این رابطه ای که شما گفتین اگه زرتشیا بخون که هنگ میکنن اینا اگه عقلشون کار میکرد که قائل به چند خدای نبودن یه روش راحت تر برای اینکه بهشون بفهمونی نمیفهمن پیداکن چون با این کار نسل کشی راه می افتد!!!!!!

چند خدایی؟

هه هه نمکدون توهین به ادیان دیگر کار با مزه ای نیس

کسی توهین نکرد.

به نظرم تلاش بسیار خوب و قابل قدردانی بود ولی نکته ای که در مورد غفلت مونده اینه که متون قدیمی مثل اوستا که به حدود 3000 سال قبل می گرده و برای مردمی اومده که فهمشان هم برای همان دوره بوده با تمثیل سخن گفتن روش درستی به نظر می رسه به نظر من اینهایی که گفتید درسته کامل ولی روش تمثیل را در متون مقدس بسیار قدیمی (کلاسیک) نباید فراموش کرد

یعنی تو الان به جایی رسیدی که واسه زرتشتیا داستان میبافی ! خجالت بکش ! سرت رو بکن تو دین خودت و به دیگران کاری نداشته باش! میخوای منم برات از الله نازنینت یکم تعریف کنم ! اونوقت ببینم هنگ میکنی یا نه ! نکن این کارها رو نکن ، بورو به کار خودت برس پسر جان !

پسر جان ! اگه تعصب رو کنار بذاری می بینی که این حرفا داستان نیست !!! رفیقا و همفکرات کم واسه الله داستان نبافتن ! که حالا فکر میکنی ما هم واسه اهورامزدا داستان می بافیم ! اتفاقاً کار استادهای ما هم همینه که جلوی دروغ گفتنهای باستانگرا ها رو بگیرن !! و دروغاشون رو افشا کنن. مثل اینکه شما خوشت نمیومد به قول معروف: برای آدمهای خواب آلود هیچ چیزی بدتر از چراغ روشن نیست !!!!!! تا حالا هرچی به اسلام توهین شده بسه. الان نوبت ماست که حقیقت باورهای باستانگرایی رو افشا کنیم. ولی توهین نمیکنیم. فقط بحث منطقی... می بینی که ... سند ... دلیل ...

درود بر همگی یعنی جهل در چه حد یعنی میگی اهورامزدا با الله با گاد و ... یکی نیست، هر دینی متناسب با نوع فرهنگ و طرز تفکر افراد اومده بعدشم هر شبهه دینی برا اسلام پیش میاد که با صدجور تفسیر و پرانتز باز کردن میتونن بش جواب بدن، با یه نظر ساده نمیشه تمام حرفا رو زد اگه بحث حضوری بود بهتر میشد به هر حال حضرت محمد(ص) خاتم الانبیین بوده و اسلام هم دین جدید نبوده بلکه تکمیل کننده تمام ادیان بوده حالا گذشته از این خجالت داره اینجوری با هم دعوا کردن بدون مطالعه!!! میگه باستانگرایی!!! برادر من اینی که تو بش میگی باستانگرایی دینه امیدوارم که متوجه باشی و البته خیلی دوست دارم اون داستان هایی که برای الله یکتا بافتنو برام بگی! همینجوری حرف بباف باشه؟ ادامه بده ببینم کی میخوای دو کلمه مطالعه کنی!!!! و در رابطه با نویسنده محترم اگه از اسلام بخوان نقصی بگیرن ما با تفسیر بهشون جواب میدیم دین بچه بازی نیست که بخوایم برداشت های فردی خودمونو بنویسیم و کفر بورزیم!!

من قضاوتی در مورد مذهب شیعه نکردم و نظریو تحمیل نکردم(درست بر خلاف شما) و با توجه به نوع صحبت کردنت کاملا یقین پیدا کردم که جز موجودی سست عنصر و ضعیف , که بویی از عقل درک و فهم نبرده چیزی نیستی نشون به اون نشون که در تمام حرفات توهین موج میزند(انسان سست عنصر و ضعیف توهین میکند). در مورد خدای من میخوای بدونی پس خوب گوش کن: خدای من اهورا مزدا,سروردانای جهان خداوندی (بقول فردوسی خداوند جان و خرد و خدای نادیده ) است و با خدا یا خدایان دیگر ادیان متفاوت.با توجه به گاتاها(کلام الهی زرتشت) او خدایی است که از بوته مباحث فلسفی و اشکالات شکاکان پیروزمند در می اید.خداییست چون خدایی که ارسطو و فرزانگان بزرگ یونان توصیف میکردن.جهان را افریده و بهتر بگوییم با هستی وجود داشته و هست,اما در امور فوق طبیعی و حوادث ان دخالتی نمیکند , چون نظامی در جهان برقرار است که بایستی مطابق با اصل طبیعت و سازش قوای طبیعی برقرار مانده و ادامه یابد.چون خدایان دیگر(چون الله و یهوه و ...),نیروهای طبیعی و غیر طبیعی را هرگاه بر سر خشم و مهر اید(از روی هوس ) , بر علیه مردمان بر نمی انگیزد{ نه مانند الله که گروهی از یهودیان را به سبب رعایت نکردن احکام «یوم السّبت» (روز شنبه) و صید ماهی (روزی) مغضوب کرد (از روی خشم) وبه صورت میمون و خوک در اورد یا ایه مائده، ۶۰ـ ۵۷ }.با اعطای اصل اختیار , بندگان در مورد پیرو راستی و دروغ ازادند و هر فرد از افراد,خود با اراده ی خود سرنوشت اش را تعیین میکند و انتخاب راه خیر و شر در اختیارش میباشد و خداوند سرنوشتش را در لوح ازال رقم نمیزند و قصاص قبل از جنایت نمیکند( نه همانند الله که دستور به کشتن نوجوانی به احتمال کفر در آینده میکند(سوره کهف، آیات ۸۱ و ۸۰ و ۷۴).پس عدم دخالت در امور طبیعی , و اصل اختیار از برای مردمان, و سکوت در چگونگی جزییات افرینش است که راه خرده گیری های فلسفی و عقلانی را در باره خداوند جان و خرد مسدود میسازد(رجوع شود به قران).اهورا مزدا خرد کل جهان است که خالق تاریکی و روشناییست و لی همواره انسان را تحریص به گزینش راه نیک , پرداختن به کوشش و کار و اعتلای زندگانی مادی و معنوی میکند. افرینش از اهورا مزداست , اما در این افرینش برای قدرت اهورامزدا به افسانه سرای پرداخته نشده است(منظور کلام زرتشت)و موضوع با روش ویژه و بسیار ساده ایی عنوان شده:(( ان کسی که در روز نخست به درخشیدن و نورانی گشتن این گیتی اندیشید, کسی است که که از نیروی خرد خویش راستی را بیافرید ...)) ... حتی در موارد از افرینش جز این سخن گفته نشده :((در هنگامی که تو ای مزدا در روز نخست از خرد خویش بشر و دین و نیروی اندیشه افریدی, در هنگامیکه زندگانی را به قالب ماد در اوردی , وقتی که تو کردار و اراده افریدی خواستی هرکس به دلخواه خویش کیش خود را برگزیند و از روی اعتقاد باطنی رفتار نماید)). زرتشت در سرودی مبنای اعتقادش رابه خداوند بیان میکند:(( ای مزدا همانکه تو را با دیده ی دل نگریسته در نیروی اندیشه خود دریافتم که تویی سرآغاز, که تویی سرانجام, که تویی پدر(افریننده ی ) من پاک, که تویی داور دادگر اعمال جهانی {یسنا ۸/۳۱}).اعتقاد زرتشت به وجود خداوندگارش از روی ایمان کوروکورانه و موروثی ای برای ساختن و برپا داشتن یک دستگاه ماورای طبیعی نیست , بسی به تفکر پرداخته و همواره عقل و خرد روشن بین را هادی و راهنما ساخته:((من میکوشم ای مزدا که تو را از روی خرد کامل , افریدگار هستی بشناسم)) ... و این تفکر را نیز به ما اموخته. و اینکه خدای ما تغییر پذیر نیست(تغییر ماهیت نمیدهد) و نیازی به ناسخ و منسوخ ندارد. به من حوریان چشم درشت باکره در بهشت هدیه نمیدهد به اهل خرد و نیکوکار در بهشت جاودانگی میبخشد و اهل بهشت با تدبیر خویش غافلگیر خواهد کرد. این بود خلاصه ایی از اعتقاد من به خدا.

1. آقای کامبیز! اقای مخلص اهل بیت رو به بی ادبی و توهین متهم کردی !! من چند وقت بحثاتون رو دنبال میکردم !! ایشون هیچ وقت به شما فحش نتاموسی نداد! ولی با شما با اسم مستعار شمس اومدی و بارها به اسلام و مسلمونها و مخاطبین سایت فحش ناموسی دادی! پس ادعای ادب و عقلانیت نکن بهت نمیاد ! 2. وقتی شروع کردی به معرفی خدای خودت و مقایسه با الله کاملن یقین پیدا کردم که نه از اسلام چیزی میدونی و نه از زرتشتیگری ! یه سری توهمات و تخیلات رو واسه خودت نوشتی فکر کردی خیلی حالیته ؟ 3. گفتنی اهورامزدا سرور دانای جهان هست !!!! اگر دانا هست پس چرا از امشاسپندان سؤال میکنه تااونها بهش یاد بدن ؟!!!! همین مقاله بالا رو بخون تا بفهمی اهورامزدا زیاد هم دانا نیست !!! سند از گاتها هم داده ! 4. فردوسی رو به نفع خودت مصادره نکن ! چون همه دنیا قبول کردند که فردوسی مسلمون شیعه بوده. http://www.adyannet.com/news/16126 و http://www.adyannet.com/news/16127 و http://www.adyannet.com/news/16161 و... فقط افراد توهم زده حاضر نیستن این رو قبول کنن.

در مورد چیزیکه علم ندارید سخن نگویید. اقای وحید گرامی شاید شما به اسم چند نفر در سایت فعالیت داری ولی ما اینگونه نیستیم.(شما مختاری هرگونه بخوای فکر کنی). در ضمن اگر مسلمانان, فردوسی را مسلمان میدانشتند هیچگاه از دفن او در قبرستان مسلمانان ممانعت به عمل نمی اوردند. از کلام فردوسی (کل شاهنامه )مشخص است که پیرو چه ایینی بوده . شما معنی تقیه را اگر بدانید دیگر اینگونه سخن نمیگویید. جواب مقالتون رو بعد از مطالعه خواهم داد.

از نظر شما حرامزاده(که خطاب به دوستان من گفته شد)فحش ناسبی نیست؟؟ یا شما نمیدونی فحش ناسبی چیه یا خودتو به اون راه زدی فرزندم

ادامه: 5. ادعا کردی گاتها کلام الهی زرتشت هست! در حالیک اینجور نیست! این رو تو نوار مرورگر کپی کن: yon.ir/vz9u ------ 6. ادعا کردی اهورامزدا از بوته فلسفه و ... پیروز بیرون میاد ! خیلی حرف واسه گفتن داری جواب همین مقاله رو بده تا برسیم به بعدی... 7. از یک طلف میگی جهان با قوانین طبیعی برقراره بعد میای به همون قوانین طبیعی که الله قرار داده اعتراض میکنی ! این قانون طبیعت هست که اگر چیزی مانع قدرت یک قدرتمند بشه باید حذف بشه ! باور نداری یه نگاه به طبیعت بنداز ! 8. خشم و غضب اهورامزدا که بیشتر از خشم و غضب الله هست ! احکام عجیب و غریب مثل زنده زنده پوست کندن انسانها رو همین اهورامزدا به خورد موبدان داده ! 9. اهورامزدا حتی دستور داد که افراد بیمار رو تو سرما رها کنید تا بمیرن ! http://www.adyannet.com/news/12988 اون وقت تو میای به قوانین جهان هستی که الله وضع کرده ایراد میگیری ؟ 10. مگه اهورامزدا ایزدان رو به شکل خوک و گراز و اسب درنیاورد ؟ 11. اهورامزدا به بندگان اختیار داده ؟!؟!؟! همین اهورامزدا حکم قتل عام غیرزرتشتیان و همه کسانی که احکام رو زیر پا میذارن رو صادر نکرده ؟ قتل عام مردم ترکستان به دست اسفندیار زرتشتی رو فراموش کردی ؟ 12. اهورامزدا همون خرد جهان هستی هست ؟؟؟؟ بعد اون وقت روح گاو مقدس این وسط چیکاره هست ؟ که تو گاتها و بقیه بخشهای اوستا ازش تقدیر شده !!! http://www.adyannet.com/news/1329 - --- بماند که مردم زرتشتی در طول تاریخ همیشه مجبور بودن زرتشتی باشن ! اعدام مرتد در زرتشتیگری خیلی سفت و سخت...! 13. خدای شما نیاز به ناسخ و منسوخ نداره ؟؟؟!؟!؟!؟! این حرف برات گرون تموم میشه. چون همین اهورامزدا به ادعای موبدان ، ازدواج با محارم رو تشریع کرد ! الان تو میگی ناسخ و منسوخ نداریم! خوب یعنی این حکم ازدواج با محارم هنوز نسخ نشده دیگه ؟!؟ 14. حوریان باکره تو زرتشتیگری هم هست ! اگر ب منابع آشنا نیستی مطالعه کن که سر پل چینوت برای آدمهای خوب (از دید زرتشتیگری یعنی آدمهایی که روح گاو مقدس رو ستایش کردن و با محارم خودشون همبستر شدن و مورچه های زیادی رو کشتن) حوریان باکره میان!

شما داری راجب وندیداد صحبت میکنی که امروزه به قطع ثابت شده که هیچ نسبتی با ایین زرتشت ندارد و این احکام و خرافات زاییده ی مغان زروانیسم و میتراییسم و مغان ایین وداییست که در زمان ساسانیان در لباس زرتشت , ایین ودایی را ترویج میکردند. **من در رد تمام این اسطوره ها(حوری بهشتی و ترویج ازدواج با محارم با اسطوره که فقط در اوستای متاخر ساسانی ازش صحبت به میان امده و ...) به دو بند از گاتها اشاره میکنم: **گاتها سرود 32/8:از گناه کاران شناخته شده , یکی ((جم پسر ویونگهان)) است-کسی که برای خشنودی مردم مردم و و ارضای نفس خویش,خداوند جهان را خوار شمرد . ای خداوند خرد من نسبت به داو.ری تو در روز واپسین در مورد گناهکاران رضایت کامل دارم.(ترجمه اذرگشسب) **در این بند زرتشت جمشید را محکوم کرده و او را گناهکار مینامد.در بند های قبل سخن از گناهکاران و روحانیون ریاکار است و همچنین شخص پر گناه ممکن است حتی دارای شهرت گردد(همانند جم)و کامیاب شود.سخن از دیوان و گناهکاران است و بالاخره ییما(جم) یکی از این گناهکاران پیر و دروغ شناخته شده.محققین غربی(بخوصوص پرفسور شدر) معتقدند که در این بندها سخن از ایین میترا ست و قربانی گاو در نقطه ایی که خورشید دیده نمیشود.زرتشت برای اینکه این عادت را از اصل و ریشه براندازد به پایه و بن حمله کرد و جمشید را , با ان همه محبوبیت, گناهکار مینامد تا مردم دریابند اگر حضرت ادم هم خطا کند گناهکار است.او در ضمن با این عمل هرچه اسطوره و افسانه است را رد میکند و از ذریشه با ان به مبارزه میپردازد. **ی مردم بهترین سخنان را به گوش هوش بشنوید و با اندیشه ای روشن و ژرف بینی آنها را بررسی کنید .و سپس درسترین را انتخاب کنید. هر مرد و زن راه نیک و بد را شخصا برگزیند ، پیش از فرا رسیدن روز واپسین همه به پا خیزید و در گسترش آیین راستی بکوشید .(یسنا 30 بند 2) **کسی که عقل و خرد روشن بین را راهنمای خویش قرار داده خرافات را ترویج نمیکند و با ان به مبارزه میپردازد همانطور که شرح داده شد دین زرتشت مخالف افسانه و خرافات است(برخلاف اسلام).

بله من جواب شما رو با سخنان اشو زرتشت میدهم .... در مکتب ما انسان اختیار دارد تا مذهب خویش را از روی اگاهی برگزیند , حتی اگر شخصی ایین دیگری جز ایین زرتشت برگزیند مورد ملامت که قرار نمیگیرد بلکه به تصمیم و اختیارش احترام گذاشته میشود ولی خدای شما همانند شما از درک اراده و انتخاب ازاد عاجز است و چون حرفش با طبیعت انسان متضاد است راهی جز خشونت و تهدید را پیشنهاد نمیدهد{کسانی را از اهل کتاب که به خدا و روز قیامت ایمان نمی‌آورند و چیزهایی را که خدا و پیامبرش حرام کرده است بر خود حرام نمی‌کنند و دین حق را نمی‌پذیرند بکشید، تا آنگاه که به دست خود در عین مذلت جزیه بدهند(سوره التوبه آیه ۲۹)} شما دقیقا همانند اعراب ۱۴۰۰ سال پیش می اندیشید و بس.

حرف تکراری نزن. جواب اون 14 قلم رو بده ! همین الان یه زرتشتی مسلمون بشه از هازمان زرتشتی طرد میشه ! پسر خوب ! دروغ نگو !!! جواب اون 14 تا نقدی که بهت زدم رو بده ! تعداد کشته های کفار در زمان پیامبر 1300 نفر بوده حدوداً ! ولی تعداد کشته های غیرزرتشتی در زمان زرتشت به اعتراف خود موبدان به میلیونها نفر رسید !!!! آیه قران رو هم اشتباه معنی کردی ! نگفته بکشید ! گفته مقاتله کنید. یعنی بجنگید. چون اگر اینها کشته بشن که نمیتونن با دست خودشون جزیه بدن !!!! این رو بخون از ترجمه موبد شهزادی : گاتها هات 34 بند 10 : که پیروان راستی باید ناراستان را به راه درست وادار کنند. تا پس از ره یافتن متوجه حقیقت شوند. عین عبارت : « فرد دانا و خردمند با آگهی از دانش خدایی چون هسته ی مرکزی حقیقت و راستی باید تبه کاران و نادانان را به پیروی از نیک اندیشی و نیک گفتاری و نیک کرداری وادارند و بی گمان آنان پس از شناخت راه راست و درست همه به سوی خدا روی خواهند آورد.» در هات چهل و هفت، بند ششم چنین آمده است : « ای اهورامزدا کسانی که برای پیشبرد نیکی پیکار می کنند بر آنان فروغ راستی و دانش ایزدی بتابان. » میبینی که اینجا هم پیکار و جنگ و وادار کردن مردم به سمت نور ! میدرخشه !!!!!

سلام و درود بر اقای وحید تورک اوغلان.... چرا خودتو نخود هر اشی میکنی؟؟!! مگه بنده با شما صحبت و بحث کردم ؟!؟!؟! بزار خود مخلص پاسخ بده. دوما-اون 14 موردی که گفتی انقدر مضحک و بچه گانست که نیازی به پاسخ دادن نداره و وقت من بسیار ارزشمند تر از پاسخ دادن به سخنان شماست.اتفاقا شما هستی که نه از اسلام چیزی میدانی نه از ایین زرتشت پس در موردچیزی که علم نداری سخن مگو.پاسخ مقاله ام سرفرصت خوام داد. سوما: گاتها هات 34 بند 10:مرد خردمند با اگاهی از اینکه عشق و ایمان به خدا (سپنتا ارمئیتی) سرچشمه ی راستین اشا(راستی) است,گمراهان و زشتکاران را به پرورش منش پاک و انجام کار نیک و مهرورزی به دیگران, اندرز خواهد داد.ای خداوند جان و خرد , سرانجام همه ی زشتکاران با اگاهی از راستی بسوی تو خواهند امد.(ترجمه اذرگشسب) حال ترجمه پورداود:ای مزدا!خردمند ما را به دریافت کردار و منش نیک و ستایش سپندرامذ کارساز-ان یار راستی-و امید به کشور مینوی تو, اندرز داد(هات 34 بند 10) **اقای وحید ترک همانطور که میبینی در بند 10 هیچ صحبتی از زور و اجبار نیست و شما ترجمه رو به نفع اهداف پلید خودت تحریف کردی (این کار ادمای ضعیف و سست عنصره), بلکه فقط از نصحیحت و اندرز , صحبت به میان امده... میبینی حرف های شما سرتا پا دروغ و تناقض است. ** اما هات 47 بند 6:ای هستی بخش یکتا , در پرتو خرد پاک و اذر فروزان تو (فروغ تو)سرنوشت دو گروه نیکانه و بدان روشن خواهد شد و با گسترش راستی و پارسایی (اشا و ارمئیتی)بسیاری از جویندگان راستی بسوی تو گرایش پیدا خواهند کرد(ترجمه اذرگشسب) ترجمه پورداود:ای مزدا اهورا! بسا کسان که خواهند(اقا وحید یعنی از روی اختیار نه اجبار) به ایین راستی بگروند و خواستار بشوند که در هنگام ازمایش اذر به یاری سپند مینو و دستیاری سپندرامذ و اردیبهشت پاداش و پادافره ی راستی پرستان و دروغ پرستان را چگونه خواهی داد.(هات 47 بند 6) **در این دو ترجمه هم باز اسمی از جنگ و پیکار برای نشر دین نیامده و شما به عمد تحریف کردید. من با انسان دروغگو و تحریفگر که خود را پیرو اسلام و ادامه دهنده راه پیامبران میداند سخنی ندارم.

ترکه باز تو اومدی؟؟ توی ترک اجنبی را با تاریخ و دین ایرانیان چ کار؟!؟! در زمان زرتشت میلیون ها نفر مردن ؟!؟!باز جک گفتی ترکه.... میدونستم احمقی ولی ن در این حد!!! ببین ترکه 2500 سال پیش جمعیت جهان حدود 140 میلیون نفر اگه بود... زرتشت مال 4000 سال پیشه جهان اون موقع خیلی اگه جمعیت داشت 30 الی 40 میلیون بود اونوقت اینا میلیون ها نفر رو کشتن؟؟؟؟ نه داداشی اونایی که میلیونی قتل عام کردن شما ترکان عثمانی بودین که 1/5 میلیون ارمنی رو بیگناه کشتین.

آقای کامبیز شمس! من خودم رو نخود هر آشی می‌کنم ؟ به همون دلیلی که تو خودت رو نخود هر آشی می‌کنی!!!!! به حرفهای ابلهانه و مضحک و کودکانه ت جواب دادم!!! در 14 بند! ولی جواب ندادی و کلاً زیرآبی رفتی!!!!!جواب نداری که بدی!!!!‌ به اون چند مورد دو تا دیگه هم اضافه می‌کنم! 15. ترجمه‌ای که آوردم و گفتم مال موبد رستم شهزادی (رئیس انجمن موبدان تهران) هست!!!!که تو اون رو سست عنصر و به نفع اهداف پلید و کار آدم ضعیف و .... دونستی!!! ببین به کجا زدی! ------- 16. ترجمه پورداود و آذرگشسب رو قبول داری یا نه؟ جواب بده منتظرم! چند تا حرف کلفت از این دو تا ترجمه تحویلت میدم!!!

اینجا بحث در مورد دیانت ایرانی و ایرانیان است. شما که خودتو از نژاد ترک میدانی و غیر ایرانی ، نباید در این بحث حضور داشته باشی. بدرود

باشه تو خوبی ترکه

مقاتله از قتل میایر که هم به معنای کشتن است و هم جنگ،که در کلیت موضوع تفاوتی ایجاد نمیکند ،موضوع اجبار و زور و دیکتاتوری اسلام است که عاجز از درک ازادی اندیشه است. 2-ان ترجمه اصلا برای اقای شهرزادی باشد.من کلا با روحانیت مشکل دارم، و هر روحانی رو قبول ندارم، اقای شهرزادی خدمات بسیاری به ما کرده درست ولی ترجمه های ایشان نسبت به بقیه ترجمه ها ضعیف تر است و گاهی کاملا متضاد است.(ایشان هم متاسفانه در بسیاری از مواقع اوستای متاخر را در توجیه گاتاها بکاربرده و منشا این مشکلات در ترجمه هایش است)

سلام و درود بر نوسنده مقاله من تا جایی که اطلاعاتم یاری میدهد پاسخ گوی شما هستم.بحث کمی طولانیست و فرصت شایان میطلبد.//// اولا ما باید بدانیم که لفظ امشاسپندان به هیچ عنوان در گاتها یافت نمیشود و این لفظ یکی از ابداعات اوستای متاخر است که بشدت افکار محققین دین زرتشت را متاثر کرده. مغان و کاهنین دوران ساسانی(مغان زروانیسم و میتراییسم و ... که به ایین زرتشت درامده بودن)کوشیده اند دیوسنا را د لباس مزدیسنا به مردم تحمیل کنند , در این مورد نیز با استفاده از اصطلاحات گاتایی مذهب ودایی را تبلیغ کرده اند. زبان گاتها هم ریشه با زبان سانسکریت وداییست (یک زبان منسوخ شده) و ترجمه ان توسط بیشتر محققان و باستانشناسان (که با توجه با اوستای متاخر ) به ترجمه ی ان پرداخته اند همراه با اشتباهاتیست. در گاتها این نام ها وجود دارند ولی نه بصورت یک هپتاد یا دسته هفت تن. معانی که برای انها انتخاب شده عبارتند از : 1-اشا یا اشه:ارته پهلوی:رته ودایی:پاکی و راستی , نظام حق -نظم و قانون -نظام خلقت و طبیعت. 2-وهومنه یا بهمن:که از وهو به معنی خوب و منه یا منش ترکیب شده.لذا وهومنه را منش و اندیشه نیک و همچنین در بعضی موارد عشق و محبت به همنوع برداشت کرده اند. 3-خشترا یا خشترو ئیره (شهریور):فرمانروایی و قدرت الهی -نیرو اراده و کوشش و فعالیت و.... 4-آرمئیتی و سپندرامذ پهلوی:فروتنی ,تواضع ,بردباری , ایمان و پارسایی . 5-هه اروتات (خرداد):تندرستی و رسایی. 6-امرتات(امرداد):جاودانی و رستگاری و خوشبختی.در مورد انسان هومباخ ان را گزند ناپذیری و نیروی زندگی تعبیر کرده است و در مورد خدا فناناپذیری. 7-سراوشه یا سروش:فرمانبرداری از خداوند , اطاعت از ندای وجدان. **همانطور که مشاهده میکنید هر کدام از این کمات معانی مختلفی دارند که هر کدام بر اساس جمله بندی و موقعیت باید معنای درستشونو درک کرد. **نکته قابل توجه اینه که صفات الهی - انسانی هستندو ارتباط خدا و انسان با این فضایل و کیفات برقرار گردیده. **در مکاتب فکری مختلف , وصف جهان و بیان چگونگی ایجاد و تحول و تکامل معرف حوزه دید ان مکتب است و در مذاهب و ادیان برداشت از خالق و توصیف خلقت و رابطه ی بین خالق و مخلوق مشخص شمول ان مذاهب. خدا در همه ادیان به وسیله صفاتش مشخص میگردد و هیچ زبانی در هیج زبان قادر نخواهد بود جز با صفاتی که قابل درک برای انسان بوده و در هر حال مایه بشری , وجودی را توصیف کند;اما چگونگی این توصیف تعیین کننده است. **برای انکه به ارزش کلام زرتشت پی ببریم باید جامعه 3500 الی 3700 سال پیش قبل اریاییان را مجسم نماییم و به برداشت های بدوی و فضای محدود دید انها بیندیشیم,انگاه درخواهیم یافت که این پیامبر اریایی در انتخاب اصطلاحات و مفاهیم از چه مهارتو قدرت جالبی برخوردار بوده است. در پیام زرتشت برخلاف معتقدات ان زمان , تنها خالق جهان اهورا مزداست که مشخص اصلی او, اهورایی و مزدایی است.این دو صفت هرچند برای انسان قابل درک است ولی محدود به قالب های انسانی نیست.هستی بخش و افرینش زندگی , مافوق قدرت های بشری است و دانایی مطلق هم, که به بزرگ دانایی توجیه شده , برتر از دانش محدود انسانهاست. پس بزرگ دانای هستی بخش مناسبترین نامی است که برای یک وجود مطلق برتر از فهم و گمان بشر میتوان انتخاب کرد.اما برای اراعه قدرت پروردگار و بیان رابطه خالق و مخلوق, زرتشت از مفاهیمی بهره گیری میکند که هم به زبان بشری توصیف صفات الهی است و هم توجیه فضایل انسانی.در نتیجه در پیام زرتشت این فضایل پلی بین خدا و انسان است.به نظر من این هنرمندانه ترین و خردمدانه ترین انتخابی است که در ان دوران میسر بوده و اگر به دقت و فارغ از پیشداوری تلقینی به این برداشت توجه کنیم با معرفت کنونی و بیان امروزی نیز ان را خردمندانه و ظریف خواهیم یافت.میانجی خدا و انسان در پیام زرتشت نه کاهن است نه حتی پیامبر , نه فرشتگان بالدار و نه ایزادانو نیمه خدایان بلکه فضایل عالی,که توسط به انها انسان را به کمال هدایت میکنندو خدا جز کمال مطلق چیز دیگری نیست.این فضایل در ان هنگام که به انسان وابسته میشوند صفات انسانی میگردند و زمانی که به خدا منسوب میگردند معنویت الهی میابند (اهورایی|)و چون خدا و انسان را به هم مربوط میسازند گاهی بصورت تجسم فضیلت طرف مکالمه قرار میگیرند و زمانی چون الطاف الهی و معنوی به انسان عطا میشوند ولی در هیچ حال شخصیت مستقل نمی یابند. با این شاهکار زرتشت هم خدای خود را توجیه میکند , بدون انکه به مطلقیت و الوهیت او لطمه زند, و هم انسان خدای گونه رادتوصیف میکند , بدون انکه خدای را انسانی سازد یا انسان را الوهیت بخشد.و هم راه وصول به حق یا دستیابی به این ایدآلها را مشخص میکند , بدون انکه از مسیر عملی و واقعی زندگی بدور افتدو گرفتار تخیل شود(تقویت و ترویج این فضایل مستقیما در زندگی روزمره و شکوفایی مردم موثر است). او هم خدای را برای مردم عادی و عامی تشریح میکند, بدون انکه از توصیف عرفانی خالق منحرف شود,و هم سیر و سلوک عرفانی را توصیف می نماید,بدون انکه از برداشت های مردم چشم پوشد.زرتشت به زبان مردم, شعر عارفانه می سراید(الهام الهی را به سبک شعر بیان میکند) و به بیان عرفان با مردم ساده و با صفا سخن میگوید. زرتشت با طرح فضایل الهی- انسانی پرده های بین بشر و خدا را از میان برمیدارد و و به جای خدایان ترسناک و قادر و قاهر, اهورا مزدای دوست و یاور و همراه انسان را به ادمیان میشناساند. مشخصات این خداوند و کمالات او,فضایلی است که اگر بشر به انها بکمال دست یابد باید خدای گونه (اهورایی ) و در او محو می گردد(دارای فروهر پاک میشود), همچون جوی کوچکی که اگر در مسیر دریا حرکت کند به دریا پیوسته و دریا گونه میشود(نه دریا). **طرح صفات کمالیه دبه پیام زرتشت قدرت تحرک و نفوذ می بخشد که هم درون عارف و صوفی را سیراب می سازد و هم دل عامی را شاد و مطمئن مینماید.اشا ، وهومنه ، خشترا و ... در نظر انکه معرفت عمیق دارد،راستی و درستی و نظام حق، اندیشه نیک و مهر و محبت و خرد وهومنی، قدرت اراده و... جلوه میکند و برای توده مردم فرشتگان بی شکل و بال و پر که تجسم فضایل الهی - انسانیند و در هنگام اظطراب و درماندگی، مایه ی اطمینان و قوت قلب انها خواهند بود و یاری جستن به وسیله آنان از خداوند به حرکت و شکوفایی و صفا و کمال انان منجر خواهد شد.انسان برای دستیابی به کمال و وصول به حق،نیازی به واسطه و دلال و خبره ندارد و واسطه او در خود اوست. در سراسر گاتاها حتی یکبار اشاره نشده که برای تامین رضایت خداوند باید به شعائر و اداب و رسوم توسل جست و قربانی و نیاز داد،از کاهن و کشیش و فقیه و روحانی کمک گرفت و حتی پیامبر را واسطه و وسیله ساخت. در همه جا این فروزگان الهی و فضایل انسانی،واسطه ی رسیدن به خداوندندو مهر و عطوفت و رحمت او بوسیله ان فضایل به بشر منتقل گشته و بالاترین عطاهای الهی نیز همین صفات کمالیه و فضایل اخلاقی میباشند. برای شناختن نظر واقعی زرتشت به گاتها مراجعه میکنیم.این شش فروزه و اسپنتا مینو فقط در یک بند از گاتها باهم ذکر شده اند: در 47/1: در پرتو سپن تامینو و وهیشتامنتگها،همچنین در پرتو رفتار نیک و گفتار نیک توام با اشا، برای چنین کسی اهورا مزدا بخشد هواورواتا و امرتاتا و به وسیله خشترا و ارمائیتی. اذرگشسب این بند را در ترجمه ازاد چنین بیان میکند: کسی که در پرتو خرد مقدس و قلبی پاک،اندیشه و گفتار و کردارش نیک و لا راستی و درستی هماهنگ باشد مزدا اهورا با توانایی و مهر خویش به او رسایی و جاودانی خواهد بخشید. مطالب این بند به حدی روشن و صریح است که هر قدر هم جملات را پس و پیش کنیم ور نتیجه کلی تغییر اساسی حاصل نمیشود. ادامه دارد....

ادامه... زرتشت در پیام خود سه اصل بنیادی اندیشه , گفتار و کردار نیک را پایه قرار داده است و اهمیت این سه اصل به حدی است که حتی در سراسر تحولات مذهبی و با وجود تحریفات و خرافاتی که به پیام زرتشت در مدت این همه سال تحمیل گردید و ان را به کلی از صورت اصلی و واقعی خارج ساخت,در ارزش این سه اصل تغییری حاصل نگردید. د اوستا پهلوی این سه اصل به سه(بوخت) رستگاری بخش معروف بوده است.برخی از محققین معتقدند که همین سه اصل پایه همه لدیان بزرگ جهان قرار گرفته است.در این اسکلت بنیانی, اندیشه نیک پایه اصلی است و دو بازوی قوی دیگر وابسته به این پایه است. انکه دارای منش و فکر و اندیشه نیک است یقینه گفتار و کردار او نیز به نیکی خواهد گرایید. نیک اندیشیدن سرچشمه حرکت تکاملی و رمز دستیابی به فضیلت است . اما باید دید که میزان وترازوی این نیکی چیست؟زرتشت سنگ سنجش نیکی را در ترازوی عقل و اندیشه , حقیقت و راستی و یا اشا بیان میکند. به عبارت دیگر عامل تشخیص بشر برای نیکی از بدی,خرد و دانش است و وزنه سنجش,راستی و درستی.در این بند به روشنی توجیه میشود که در پرتو خرد مقدس و به کمک اندیشه نیک,که مسلما به رفتار نیک و گفتار نیک توام با راستی و درستی منجر خواهد شد, بشر به سعادت و سلامت دست خواهد یافت و خداوند نیز به دارنده این سه بوخت رستگاری بخش,به وسیله قدرت اراده و پارسایی نیروی زندگی (هومباخ) و رسایی حواهد بخشید.(و یا به تعبیر پورداود به پاداش این سه بخت خداوند به او رسایی و نیروی زندگی و توانای بخشد) ادامه دارد...

چرا بقیه کامنت هام منتشر نشد

به لينك مربوطه منتقل شد:‌ [http://www.adyannet.com/news/1329]

بزرگترین خیانت به یک ملت از بین بردن حس ناسیونالیستی ان ملت است و بزرگترین حماقت از یاد بردن اصالت خویش پس من یک ایرانی هستم و دینم دین زرتشت پاک سرشت است ولی به پیام اور اسلام و تمامی امامان شیعه اعتقاد دارم ،از زمان حمله اعراب به ایران ،چیزی جز فلاکت و نابودی حاصل نشد

جناب شعبانلو شما را به آرامش دعوت ميكنم. با برافروخته شدن رگهای گردن نميتوانيد چيزی را ثابت كنيد. ديگر دوره اين رفتارها گذشته است. پس آرام باشيد. اولاً شما برای ابراز حس ناسيوناليستی خود نيز به فرهنگ بيگانه نيازمند هستيد (ناسيوناليسم يك كلمه فرانسوی و برآمده از يك فرهنگ بيگانه است). ثانياً نژاد و قوميت (ايرانی يا افغانی يا عرب يا اروپایی بودن) حاصل جبر جغرافيا است. و در منطق هيچ عاقلی، اصالت انسان محسوب نميشود. اصالت يعنی "اصل وجود انسان" كه من و شما چه هستيم و چه هويتی داريم و بدانيد كه هويت هر انسان برآمده از انديشه و رفتار اوست. ايرانی بودن هويت و اصالت نيست. اصالت شما / هويت شما، همان انديشه و رفتار شماست. دين ميتواند اصالت باشد. ميتواند هويت باشد. اما قوميت و قومگرایی خير. ثالثاً از زرتشت چه چيزی و از روی چه سند و مدركی ميدانيد؟ واقعاً از زرتشت حتی زمان و مكان تولدش هم مبم است. شخصيت او در هاله ای از ابهام است. حتی گاتها نيز كه امروزه برخی آن را سخنان زرتشت ميدانند در محافل آمادميك روز دنيا ثابت شده است كه شديداً دچار حذف و اضافه شده است. گذشته از اين، امروزه زرتشت را با وجود همه ابهامات ، شخصيتی برآمده از يك فرهنگ عصر حجری ميدانند (به مقدمه كتاب زرتشتيان باورها و آداب دينی آنها نوشته خانم مری بويس از بزرگترين و بروز ترين زرتشت شناسان دنيا) مراجعه كنيد. چرا شما بايد چنين شخصی را هويت خود بدانيد. رابعاً من طرفدار عرب يا كسی ديگر نيستم. ول واقعاً از زمان حمله عرب چه چيزی از ايران كم شد؟ بدون تعصب و شعار، و دقيق لطفاً پاسخ دهيد. با تشكر

فقط همینو میگم اگه ایرانی هستین باید به دین نیاکانت احترام بزاری اون زمانی که عربهای نادون هر سنگ و چوبی رو میپرستیدن نیاکان ما یکتا پرست بودن مهم نیس اسمش چی باشه ،خدا،الله،گاد یا اهورا مزدا مهم ایمان داشتن به یک نیروی برتر هستش

به نظر شما "باید" به این مسئله احترام گذاشت؟ [http://www.adyannet.com/fa/tags/%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC-%D8%A8%D8%A7-%D9%85%D8%AD%D8%A7%D8%B1%D9%85]

إضافة تعليق جديد

CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.
Fill in the blank.