بهائیت در عصر حاضر
عناصر تشکیلات بهائیت با انتشار پستهایی تلاش کردند تا مسمومیت یا بدحالیهای اخیر در مدارس را به جمهوری اسلامی منتسب و حاصل تفکر علمای اسلام معرفی کنند. اما علمای دین به حکم اسلام، همواره بر علم آموزی بدون توجه به جنسیت تأکید داشتند. بهائیت هم با نیرنگ و به ناحق، در نفرت پراکنی علیه علمای اسلام برای هموار کردن نفوذ و سلطه خود کوشیده است!
تشکیلات بهائیت در پیامی با ذوق زدگی تمام، خبر رساندن جزوه صلح خود به دست رئیس جمهور آمریکا رونالد ریگان را مخابره کرد و از حمایت او از بهائیان ایران خبر داد! اما به راستی تکلیف صلحی که بخواهد به دست فرقه نژادپرست بهائیت تدوین شود و به وسیله نظام مستکبر و خونریز آمریکا اجرایی شود، چه خواهد بود؟!
در اوج جنگ هشت ساله که مردم ایران در حال دفاع از کشور به وسیله جنگی همهجانبه با قدرتهای شرق و غرب در پوشش رژیم بعث عراق بودند، تشکیلات بهائیت ضمن خیانت در داخل، به دنبال تحریک و توجیه افکار عمومی خارج علیه ایران بود. تشکیلات بهائیت یا نوکر غرب با این سیاهنماییها تلاش کرد تا دیگر جنایات شرق و غرب علیه ایران به چشم نیاید.
اگر بهائیت رنج مردم ایران را در جلوگیری از ولنگاری فرهنگی توسط حکومت میداند، که صحت همراهی و همدردی آن با این دسته از مردم قابل تردید نیست. اگر هم بهائیت خود را شریک رنجهای اقتصادی مردم ایران میداند که دروغی بیش نیست! چرا که بهائیت بیشترین آمار دزدی، اختلاس و رانت خواری هم در تاریخ ایران به نام خود ثبت کرده است؟!
بیت العدل در پیامی، از تلاش جمهوری اسلامی برای فاصله میان بهائیان و این سازمان ابراز نگرانی کرد و سعی کرد خود را از عاملیت برخی محدودیتها علیه بهائیان تبرئه کند! اما واقعاً چرا بهائیان ایران باید فدایی سازمان بیت العدل شوند؟! سازمان نامشروعی که بر خلاف اوامر پیشوایان بهائی، بهائیان را به تقابل با حکومت و تحمل تضییقات برای سواری خود دعوت میکند!
تشکیلات بهائی همواره علّت بازداشت و یا محکومیت اتباعش در ایران را باور به فرقه بهائیت معرفی میکند. این در حالیست که هیچ بند یا ماده قانونی در خصوص محکومیت بهائی باوران در کشور نداریم. پس همان ماده 499 قانون مجازات اسلامی که بهائیت علّت محکومیت برخی اتباعش در ایران معرفی میکند، دلیلی بر قانون گریزی و تخطی از دستور رهبران بهائی است.
عبدالبهاء از بهائیان خواست تا در قبال انقلابهای ایران، جانب بیطرفی را گرفته و در هیچ فتنه و فسادی مشارکت نکنند. اما وقتی به تاریخ کوتاه بهائیت مینگریم، چیزی جز مداخلة همراه با دورویی و خیانتِ بهائیت نمیبینیم. از زمان قاجار و جریان مشروطهخواهی گرفته تا پهلوی و جمهوری اسلامی، بهائیان نه ساکت نشستند و نه به نفع ایران گامی برداشتند.
عبدالبهاء در بزنگاه مشروطه، اقدام به توزیع بینام رساله مدنیه و سیاسیه خود میکند؛ تا در آینده، حکومت ایران به هر سمت رفت، آن را پیشبینی و روش صحیح خود معرفی کند. تزویر و دورویی عبدالبهاء، آنجایی بیشتر نمایان میشود که این پیشوای بهائی در این دو رساله، یکجا از حکومت بر مبنای دین دفاع کرده و در جایی دیگر، به شدّت با آن مقابله میکند!
شگفتا که سران بهائی با گذشت تنها 44 سال از انقلاب اسلامی، گمان دارند که عملکرد خائنانه آنها در گذر زمان فراموش گردیده و تا جایی مردم را کم حافظه میپندارند که با افتخار از جلّاد خود پرده برداری میکنند! در واقع رحمت و محبّتی که بهائیت برای بشریت وعده میداد، در حکومت مشترکش با پهلویها، به وسیله شکنجه و سرکوب به نمایش نهاد!
تشکیلات بهائیت وجود مرجعیت دینی و قشر روحانی را در فرقه خود منکر میشود. اما با بررسی متون بهائیت و واقعیت میدانی درمییابیم که این فرقه از مرجعیت دینی به نام بیت العدل برخوردار است. علاوه بر آن در بهائیت کسانی هستند در قالب مبلّغ دینی و در دو دسته ثابت و سیّار به تبلیغ بهائیت میپردازند و در قبال آن حقوق دریافت میکنند.
تشکیلات بهائیت در دوره پهلوی، با تصدی بسیاری از مناصب کشور، شبکه گستردهای از فساد اقتصادی و رانتخواری را به راه انداخت. هژبر یزدانی با همکاری عالیترین مقامهای کشور، اموال هنگفتی را به نفع سازمان بهائیت بهم زد. ضربه انقلاب اسلامی بر پیکره سازمان بهائیت تا جایی بر آن فشار آورد که بیت العدل اسرائیل، انقلاب اسلامی ایران را جدیترین بحران حیات خود دانست.
شاپور بختیار در یکی از اعترافات خود، نتیجه سیاه بیست و پنج سال حکومت فاسد و ضدملّی پهلوی (با نقش آفرینی پررنگ بهائیان) بر ایران را تشریح کرد؛ اما آیا بهائیتی که امروزه شعار آزادی سر میدهد و از ناعدالتی جمهوری اسلامی گلایه میکند، از خفقان و ناعدالتی بیحد و حصری که برای ایران در دوران پهلوی به ارمغان آورد هم چیزی میگوید؟!
عبدالبهاء، در پیامی خطاب به بهائیان سمرقند (که در اشغال روسها) بود، از آنان خواست که رعایت مقتضیات حکمت را کرده و بنا بر سیاست کلّی بهائیت، از تبلیغ غیرمسلمانان خودداری کنند؛ اما چه دلیلی جز مقاومت اسلامی و غیرت شیعی در برابر استعمار بود که رسالت پیامبرنمای بهائی را هدف گذاری میکرد؟!
تشکیلات بهائیت برای سلطه بر ایران و تشکیل حکومت موهومش، نیازمند اجرای طرح تحول فرهنگی و دین زدایی از جامعه با هدف تغییر بافت جمعیتی است. لذاست که دشمن سیستماتیک خواندن بهائیت برای نظام اسلامی، دین و حتی هویت ایرانی، حرفی مستند و هشداری مهم است.