تصوف
به عقیده برخی یکی از عوامل رواج زندگی زاهدانه در قرون اول هجری، موضعگیری تعرّض آمیز گروهی از مؤمنان بر روش دربارها و وابستگان خلفای اموی و عباسی بود. البته این جریان از زمان خلیفه سوم آغاز گردید ولی با در دست گرفتن عنان این حرکت توسط خلفای اموی و عباسی، اساس این حرکت تحتالشعاع سیاستهای ایشان قرار گرفت و از راه خود منحرف شد.
قرن ۸ و ۹ سیطره افکار و آراء محیالدین ابن عربی در تصوف و عرفان است. یکی از پرکارترین سران صوفیه در این دوره شاه نعمتالله ولی است که تعداد رسالات منثور او را تا ۵۰۰ رساله هم ذکرکردهاند. اغلب کتابها و رسالات نوشتهشده در این دوره در شرح و تفسیر آراء ابنعربی است که نفوذ فوقالعاده افکار او از مختصات و ویژگیهای مکتبهای صوفیانه این دوره است.
به نظر برخی از مستشرقین منشا پیدایش تصوف ادیانی غیر از اسلام است و به نظر برخی دیگر زهد افراطی قرن اول هجری منشا مهمی برای تصوف بوده است. معتقدین به متاثر شدن تصوف از زهد قرن اول تاثیر آیات قرآن و سیره رسول اکرم و ائمه معصومین (علیهم السلام) را در زهد اسلامی موثر می دانند و انحراف از این شیوه را علت تشکیل تصوف می دانند.
در این یادداشت برای شناخت بهتر شخصیت شاه نعمتالله ولی سه واقعه مهم و حایز اهمیت در قرن 8 و 9 مورد بررسی قرار خواهد گرفت: 1. رشد، توسعه و گسترش و عملی شدن تصوف 2. قدرت یافتن شیعه اثنی عشری تا حد تشکیل سلسله شیعی صفوی 3. حمله مغولها به ایران و فروپاشی حکومتهای وقت.
مساله سلسله اسناد خرقه که صوفیان از این طریق ریشه خرقهپوشی را به سنت میرسانند ظاهراً اولین بار در قرن ششم در اسرار التوحید آمده است و سابقهای در قرون قبل ندارد و نمیتواند در فهم تاریخ پیدایش خرقهپوشی مفید واقع گردد. برخي از روایات سلسله سند خرقه را به پیامبر (صلی الله علیه و آله) میرسانند وبرخي دیگر آغاز پوشیدن خرقه را از عصر جنید ذکر میکنند.
علیرغم تلاش برخی از متصوفه مانند آقای شهرام پازوکی در معرفی شاه نعمت الله ولی به عنوان یک شیعه واقعی و معرفی تصوف به عنوان مرام حقیقی تشیع، همه شواهد و قرائن حکایت از سنی مذهب بودن شاه نعمت الله و علاقه قلبی او نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت علیه السلام دارد. لذا میتوان شاه نعمتالله ولی را یک سنّی متمایل به اهلبیت دانست.
در زمان حیات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) اختلافات اعتقادی در میان امت اسلامی پدید نیامد؛ اما پس از رحلت ایشان، بلکه از همان روز، اختلاف بر سر خلافت و امامت، امت اسلام را به دو شاخه شیعه و سنی تقسیم کرد. بنابراین خلاء حجیت و رهبر اعتقادی مورد قبول همه مسلمین، نخستین دلیل اختلافها و پیدایش مذاهب اسلامی است.
برای دو کلمه "عرفان" و "تصوف" اشتراکات و افتراقات بسیاری نقل کردهاند، برخی هم آن دو را یکی دانسته و برای هر دو حکم واحدی در نظر گرفتهاند لیکن در نظر غالب محققین در این زمینه اختلافاتی میان دو کلمه عرفان و تصوف وجود دارد که در این نوشته مختصر به برخی اشاره میکنیم.
در زمان غیبت کبرای امام زمان (عج) جانشینان عام حضرت به سفارش آن حضرت و در اشارات دیگر حضرات معصومین (ع) فقهای عظام بوده اند. در اوایل دوران غیبت کبری روش بیان احکام و معارف دین توسط فقها به وسیله بیان نصوص معتبر از امام معصوم (ع) بود. در این نوشته دلایل بیان نص از جانب نواب عام مطرح میشود.
برخی مستشرقین بر این عقیدهاند که صوفیه متاثر از ادیان دیگر است. در این میان عدهای صوفیه را متاثر از دین مسیحیت و یهودیت می دانند. این عده از محققان اروپایی که از اصول عقاید و گرایشان مذهبی خود متاثر هستند کوشیدهاند تا وجه تشابه آشکار یا پنهانی میان تصوف اسلامی و عقاید خویش بیابند و بگویند که به هر حال تاثیر و تاثری در کار بوده است.
اهلبیت (علیهم السلام) نزد شیعه کاملترین و مقربترین انسانها هستند اما بعضی از صوفیه برای اینکه کاستی های خود را پنهان کنند و خود را انسانهای برگزیده نشان دهند در سخنان خود از شأن و جایگاه اهلبیت (علیهم السلام) کاسته و در مقابل آن برای اقطاب و بزرگان خود شأنی رفیع قائل میشوند.
با آغاز امامت حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) یعنی از سال ۲۶۰ هجری قمری غیبت صغرای امام آغاز میگردد. در این دوره، حضرت چهار نفر از علمای پارسا و بزرگان شیعه را به ترتیب به عنوان نایبان خاص خویش در میان مردم مشخص فرمودند که نوّاب اربعه نامیده شدهاند...
تصوف و عرفان، مفهوم کلی و عامی است که بر مصادیق گوناگونی اطلاق شده است. بنابراین در تعریف عرفان و نیز در رد و قبول آن نباید از خصوصیات مصادیق غفلت کرد و مبنای کار این مفهوم کلی و عام قرار داد. تعارف عرفا نیز از عرفان متنوع است، زیرا عرفا در تعریف عرفان و مسائل مربوط به آن، در مواردی موقعیت خاص مخاطب را در نظر گرفتهاند.
صوفیان گنابادی به پیروی از پیشگامان خود و بر اساس آن اصل معروف و رایج در تصوف «صوفی لا مذهب است و مَن لا مذهب له ابن الوقت است و هر اقتضایی دارد.» سخنان ضد و نقیض درباره مسائل مختلف مطرح میکنند. یکی از این مسائل، اظهار نظرهای بزرگان و اقطاب صوفیه در مورد مسئله اجتهاد و ولایت فقیه است.