مکاتب اهل سنت
برخی از منکرین مهدویت، در صدد این هستند که به بهانههای واهی در این امر مهم خلل ایجاد کنند. و هر دفعه با ایرادات موهن این عقیده شیعه را زیر سؤال میبرند. یکی از اشکالاتی که مطرح میکنند این است که بزرگان حدیث اهلسنت از جمله بخاری و مسلم در کتاب خود هیچ اشارهای به احادیث مهدویت نکردند و این خود موجب ضعف این احادیث میشود.
در موضوع مهدویت احادیث آنچنان فراوان است که جای هیچ انکاری باقی نمیماند. در طول تاریخ اسلام تعداد کمکی یافت میشوند که موضوع مهدویت را انکار کنند. سرآمد منکرین ابنحزم اندلسی و ابنخلدون هستند. این دو در قلمرو دولت اموی بودند لذا افکار آنها دستخوش تفکرات امویان قرار گرفت و در نتیجه سخنان نادرستی از خود به جا گذاشتند.
حضرت مهدی یک برنامه به تمام معنا اجرایی در تمام جهان دارد. به این معنا که او مأموریت دارد تمام اصول تعالیم اسلام را در جهان پیاده کند و اصول عدالت و حق و حقیقت را در میان جامعه بشری بگستراند. بنابراین پیاده شدن یک چنین برنامهای نیاز به یک سری شرایط و مقدماتی دارد که تحقق آنها جز با مرور و تکامل همه جانبه اجتماع ممکن نیست.
عقیده راسخ مهدویت، برگرفته از تعالیم معرفتبخش اسلامی است که ریشه در کتاب و سنت دارد. اما برخی با کوتهنظری, این عقیده عمیق را به مذهب تشیع اختصاص داده و آن را از جعلیات شیعه میپندارند. این در حالی است که اهلسنت نیز بر این عقیده، استوار و به شدت از آن دفاع میکنند؛ که از آن جمله میتوان به طبری و بخاری و... اشاره کرد.
یکی از حوادثی که در زمان ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) اتفاق میافتد، نزول حضرت عیسی (علیه السلام) میباشد. ظهور حضرت عیسی (علیه السلام) به همراه منجی آخرالزمان از جمله مسائل مورد پذیرش در اسلام است، وقتی که ایشان به همراه منجی ظهور میکند، حقایق مکشوف شده و همگان از جمله اهل کتاب به حقیقت پی میبرند.
یکی از شبهاتی که برخی به آن دامن میزنند شبههای است که در آن میگویند حضرت مهدی (عج) چگونه میتواند چنین عمر طولانی داشته باشد؟ که در پاسخ میگوییم: مسأله طول عمر آن حضرت، عنایت الهی است، چرا که رویدادهای بیشمار و مصائب روزگار و پیامدهای بد در کمین آن حضرت بود؛ خداست که او را از این حوادث حفظ کرده و عمر طولانی بخشیده است.
نامههای حضرت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به شیخ مفید که در منابع شیعی آمده، سه مورد است، که یکی در «صفر 410 قمری» و دیگری در«شوال 412 قمری» و نامه سوم، در «ذیحجه 412 قمری» صادر شده است، که در واقع خطاب حضرت به ما شیعیان هم هست و در آن دستور العملهایی برای سعادت دنیا و آخرت ما بیان شده، که خلاصه و گلچینی از آن بیانات را تقدیم محضرتان میکنم.
یک رهبر آسمانی، خواه پیامبر باشد یا امام، علاوه بر تربیت تشریعی ـ که از طریق گفتار و رفتار و تعلیم و تربیت عادی صورت میگیرد ـ تربیت روحانی دارد که از راه نفوذ معنوی در دلها و فکرها اعمال میشود و میتوان آن را تربیت تکوینی نام گذاشت. در آنجا الفاظ و کلمات و گفتار و کردار به کار نمیآید، بلکه تنها جاذبه و کشش درونی مؤثر است.
منتظران ظهور را میتوان در یک تقسیمبندی به دو گروه تقسیم کرد که عدهای از آنها تنها به فکر رفاه و آسایش فردی خود هستند و به امورات جامعه پیرامون خود ندارند، ولی قِسم دوم انسانهایی هستند که بیشتر در فکر اصلاح جامعه بشری بوده و به معنای واقعی دوست دارند در زمان ظهور کمککار حضرت مهدی (عج) و در رکاب او باشند.
بعضا در میان اهل سنت به احادیثی بر میخوریم حاکی از این مطلب که نام پدر امام زمان (عج) طبق آن احادیث باید عبدالله باشد. در حالیکه با واکاوی این احادیث میبینیم که آنها یا احادیث کذب هستند و یا مطالبی است، که توسط مدعیان دروغین مهدویت، ترویج شده است. ضمن اینکه این احادیث از سوی خود بزرگان اهل سنت هم رد شده است.
موضوع موعود و منجی آخر الزمان، نقطه مشترک اکثر ادیان الهی است. خداوند در قرآن کریم به این مسئله اشاره کرده است و فرموده است: «وَ لَقَد كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بعدِ الذِكّرِ اَنّ الارضَ يَرثُها عِبادِيَ الصّالحونَ» ما بعد از تورات، در زبور داوود نوشتيم كه البته بندگان نيكوكار من ملك زمين را وارث و متصرف خواهند شد.
از نظر قرآن شریف، اولیای الهی بر دو نوعند: ولیّ ظاهر که مردم وی را میشناسند؛ و ولیّ غایب از انظار که مردم او را نمیشناسند، گرچه او در میان آنها بوده و از حال آنان با خبر است. در سوره کهف، وجود هر دو ولی به طور همزمان بیان شده است: یکی موسی بن عمران؛ و دیگری مصاحب موقّت او در سفر دریایی و زمینی که به نام خضر معروف است.
آنچه از مفاد روایات و تواریخ بدست آمده این است که برای ولیعصر، دو غیبت بوده است. غیبت صغری که از ولادت آن حضرت بوده که از سال 255 یا 256 از هجرت رسول اکرم است و آخر آن سال 329 از هجرت است که تقریباً مدت آن 74 سال میشود و درب نیابت و وکالت خاصه مسدود گردید. و آن دیگری غیبت کبری است که از سال 329 شروع شد و هنوز هم ادامه دارد.
براساس آنچه از روایات گوناگون نقل شده، حضرت مهدی (علیه السلام) تنها ظاهر میشود و تنها به خانه خدا میآید و تنها وارد کعبه میگردد و آن روز را به تنهایی به شب میرساند و چون شب شود و مردم همه در خواب رفتند ملائکه عرش الهی از آسمان فرود میآیند و در کنار حضرت مهدی قرار میگیرند و گوش به فرمان او و دستوراتش میباشند.