چرا ابوبکر در بحث انتخاب جانشین بعد خود، از رسول خدا تبعیت نکرد؟!
بعد از رحلت پیامبر اسلام یک اختلاف اساسی و اصولی میان شیعه و اهل سنت واقع گردید و هر دو گروه با ادله و براهین خود تلاش میکنند تا خصم خود را مجاب کنند. مورد اختلاف که همان امامت و خلافت و جانشینی بعد از پیامبر اسلام بوده است، چالشی است که برخی از صحابه دنیا پرست و به خاطر چند صباحی حکومت بر جامعه مسلمانان به وجود آوردند و مسیر انحراف ایجاد شد. شیعه معتقد است که طبق آیه شریفه: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ...[مائده/3] امروز کامل کردم برای شما دینتان را ...» و به مصداق روایت غدیر: «من کنت مولی فهذا علی مولاه.[1] هر کس من مولای او هستم این علی مولای اوست.» خداوند متعال دینش را ناقص رها نکرده است و حکم خداوند در جمیع موضوعات و موارد آن نازل گردیده که پیامبر در زمان حیات خود، آن را تبیین و تشریح کرده و بعد از آن هم اوصیاء او آن را توضیح و بیان میکنند.
ولی اهل سنت میگویند که پیامبر اسلام دین را ناقص گذاشت و رفت، به این معنا که پس از خود تعیین امام و خلیفه و جانشین نکرد و دیگر اینکه بسیاری از حوادث و وقایع پیش میآید و در آینده هم پیش خواهد آمد که حکمش نه در کتاب قرآن موجود است و نه در روایات و سنت نبوی، فلذا به ناچار علما و بزرگان دین، با قیاس و استحسان و به تناسب زمان و موازین عقلی و... احکام آن را به دست میآورند و تکلیف افراد را نسبت به آن وقایع معین میکنند. البته اینگونه دیدگاهها خود نقص مهم در دین خداست. اهل سنت طبق برخی از روایات مثل این روایت که: «اسکتوا عمّا سکت الله عنه.[2] ساکت باشید از آنچه خداوند از آن ساکت بوده و بیانی دربارهی آن نفرموده است.» در بحث امامت استفاده و استدلال میکنند در حالیکه سرتاسر قرآن بحث امامت و پیشوایی بر مردم بیان شده و روایات فراوانی هم پیامبر در مناسبتهای مختلف ذیل این موضوع بیان کرده است. ایشان مدعی هستند که پیامبر خلیفه و جانشینی بعد از خود بیان نفرموده است و مردم از خدا و رسولش عاقبت اندیشترند و به فکر سعادت بشر و دلسوزتر.
اما شگفت انگیزتر در کتب شیعه و اهل سنت این واقعه تاریخی است که: ابوبکر هنگام مرگش، عثمان را طلبید و او را گفت مرا برای مسلمین وصیتی است، من میگویم و تو بنویس؛ آنگاه اینگونه شروع کرد: «بسم الله الرحمن الرحیم، این عهد و وصیتی است از ابوبکر برای مسلمانان، که بعد بیهوش شد. عثمان هم از نزد خود این عبارات را اضافه کرد که به تحقیق بر شما خلیفه قرار دادم عمر بن خطاب را بعد از خودم... آنگاه که به هوش آمد به عثمان گفت بخوان آنچه که نوشتی، عثمان هم تمام آنچه که نوشت را خواند، ابوبکر گفت -الله اکبر- میبینم که بیمناک شدی که اگر در حال بیهوشی بمیرم، مردم به تفرقه و اختلاف افتند؟ عثمان جواب داد، آری! ابوبکر گفت خداوند تو را از اسلام و اسلامیان جزای خیر دهد.»[3]
در نتیجه باید از اهل سنت پرسید اگر پیامبر تعیین خلیفه نفرموده بود، چرا ابوبکر از پیامبر خدا تبعیت نکرد؟ و اگر تعیین فرموده بود، چرا آن که را آن حضرت معین فرموده بود را کنار گذاشتند؟!
فاعتبروا یا اولی الابصار
پینوشت:
[1]. مستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج3 ص118-119.
[2]. مشکل الآثار، طحاوی، موسسه الرساله، بیروت، لبنان، ج2 ص250 حدیث 638.
[3]. تاریخ طبری، طبری، چاپ دائره المعارف، بیروت، لبنان، ج3 ص429-431.
افزودن نظر جدید