عقیدهی شیعه به رجعت، چالشی برای اهل سنت
رجعت یعنی زنده شدن گروهی از مردگان و بازگشت آنان به دنیا در دوران ظهور حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجه) است. رجعت از اعتقادات مذهب شیعه است و برای آن به قرآن و روایات استناد کردهاند. علمای شیعه رجعت را همزمان با ظهور امام مهدی (عجلاللهتعالیفرجه) میدانند و روایات وارده ذیل آن را متواتر دانستهاند، اما دربارهی چگونگی آن و رجعت کنندگان نظرات متفاوتی وجود دارد. یکی از روشنترین آیات در این زمینه آیه 83 سوره نمل است که خداوند میفرماید: «وَ يَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِمَّنْ يُكَذِّبُ بِآياتِنا فَهُمْ يُوزَعُونَ.[نمل/83] و روزی که ما از هر امتی، گروهی را از کسانیکه آیات ما را تکذیب میکردند محشور میکنیم و آنها را نگه میداریم تا به یکدیگر بپیوندند.»
و در روایتی از امام صادق (علیهالسلام) وارد شده است که فرمودند: «ان الرجعه لیست بعامه، و هی خاصه، لایرجع الاّ من محض الایمان محضاً، او محض الشرک محضاً.[1] رجعت عمومی نیست، بلکه جنبه خصوصی دارد، تنها گروهی بازگشت میکنند که ایمان خالص یا شرک خالص دارند.» اما اهل سنت به سبب اختلافات مبنایی که با شیعیان امامیه دارند، مسئله رجعت را از اساس انکار کردهاند و اینگونه عقاید را برگرفته از عقاید غلات، فرقه کیسانیه، یهود و... دانسته، و ساخته و پرداخته عبدالله بن سباء یهودی میدانند. در پاسخ به این اعتقادی که مخالفان نسبت به مذهب شیعه امامیه دارند باید گفت این موضوع را اولین بار عمر بن خطاب در روزی که پیامبر اکرم رحلت فرمودند به زبان آورد.
مورخین از فریقین نقل کردهاند که عمر بن خطاب و مغیره بن شعبه بر پیامبر خدا به هنگام وفات وارد شدند، مغیره به عمر بن خطاب گفت: همانا محمد مرده است، عمر پاسخ داد: دروغ گفتی! او نمرده و هرگز نمیمیرد، مگر آنگاه که منافقان بمیرند، سپس عمر بن خطاب هر کسی را که مدعی وفات پیامبراکرم بود را تهدید کرده و بیم میداد و میگفت: مردانی چند از منافقان گمان میکنند که پیامبر خدا مرده است، اما او نمرده، بلکه نزد پروردگار خود رفته است، همچنانکه موسی بن عمران رفت و چهل شب از قوم خود غائب شد، سپس بازگشت. به خدا سوگند! پیامبر خدا باز خواهد گشت، و دست و پای مردانی را بریده و قطع خواهد کرد و هر کس بگوید مرده است با این شمشیر سر از بدنش جدا خواهم کرد.»[2]
او مکرراً در آن روز میگفت پیامبر غیبت کرده و به زودی باز خواهد گشت، اما عباس بن عبدالمطلب، عموی پیامبر و دیگران بر مرگ پیامبر مانند دیگر پیامبرانی که مردهاند، تاکید میکردند. برخی مانند عمر بن قیس بن زائده بن اصّم قول خداوند را بر او خواندند که خداوند فرموده است: «وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ...[آل عمران/144] محمد فرستاده خداست و پیش از او فرستادگان دیگری نیز بودند، آیا اگر او بمیرد یا کشته شود، شما به عقب برمیگردید.» اما او همچنان بر گفتار خود پافشاری کرده و دیگران را تهدید میکرد... تا اینکه ابوبکر که در خارج مدینه در منطقه سنح بود، حاضر شد و آیه شریفه: «إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُونَ.[زمر/30] تو میمیری و آنها نیز خواهند مرد.» را برای او خواند تا اینکه عمر بن خطاب قانع شد.[3]
در نتیجه اینکه رجعت را از اختصاصات شیعه میدانند و میگویند شیعه به آن معتقد است، در حقیقت امر، ابتداءًا مورد ادعای عمر بن خطاب بود؛ خواه در جریان رحلت پیامبر اکرم گفتارش از روی حسن نیت بوده یا ناشی از اغراض سیاسی؛ از اینرو رجعت ازا بتکارات عمر بن خطاب است و میان مسلمانان فریقین نسل به نسل شیوع یافته است و شیعیان هم به دلایل قرآنی و روایی به آن معتقدند.
فاعتبروا یا اولی الابصار
پینوشت:
[1]. بحارالانوار، علامه مجلسی، موسسه الرساله، بیروت، لبنان، ج53 ص39.
[2]. سیره ابن هشام، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج3 ص305.
[3]. درالمنثور، سیوطی، مکتبه آیه الله نجفی مرعشی، قم، ایران، ج2 ص81.
[4]. البدایه و النهایه، ابن کثیر، دارالفکر، بیروت، لبنان، ج5 ص265.
افزودن نظر جدید