دیدگاه عالمان شیعه دربارهی بداء و روایات وارده در آن
در میان پژوهشگران و عالمان فریقین شایع است که بداء از مختصات شیعه است و از جمله موضوعاتی است که آنها به آن اعتقاد و ایمان دارند؛ به گفته آنها، اولین کسیکه از آن سخن به میان آورد، مختار ثقفی است. شهرستانی، عالم اهل سنت، در کتاب خود، «الملل و النحل» مینویسد: کیسانیه، زمانی که مصعب بن زبیر سپاه مجهزی برای جنگ با مختار فرستاد، به خداوند نسبت بداء دادند، چرا که مختار لشکری سه هزار نفری به فرماندهی احمد بن شمیط را روانه کرد و به لشکریان خود گفت خداوند وعدهی پیروزی داده، اما سپاه او شکست خورد؛ مختار به آنها گفت برای خدا بداء حاصل شد و بعد این آیه شریفه را خواند: «یَمْحُوا اللهُ مَا یَشَاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ.[رعد/30] خداوند هر چه بخواهد محو و هر چه بخواهد اثبات میکند و ام الکتاب نزد اوست.»[1]
در توضیح بداء باید بگوییم گاهی بداء به دنبال ایجاد دگرگونی در علم، به معنای تغییر اراده و تبدّل عزم بهکار رفته و این همان چیزی است که اهل سنت گفتهاند؛ گاهی مراد از بداء، تعلیق امری به امر دیگر است و لازمهی تعلیق این است که اگر شرط حاصل نشود، مشروط تحقق نمییابد؛ آنچه که مورد اعتقاد شیعه است، بداء به دو معنای دیگر آن است، یعنی ظهور و تعلیق که در نسبت دادن آن به خداوند هیچگونه مانعی وجود ندارد، چرا که ظهور امری که بر انسان پوشیده است،
یا تعلیق امری بر حصول شرطی است؛ مثلاً شیخ مفید در کتاب خود گفته است: «آنچه که من دربارهی بداء میگویم چیزی است که همه مسلمانان دربارهی نسخ و امثال آن میگویند، از قبیل بینوایی پس از توانگری و... و آنچه مجوز اطلاق واژه بداء بر اینهاست، بعضی آیات و نصوص وارده از ائمه است.»[2]
و یا اینکه شیخ صدوق گفته است: «قول امامیه در (بدا لله فی کذا) به معنای ظهر منه (از او ظاهر شد) است و اطلاق آن، اختصاص به فعلی دارد که وقوع آن به نظر انسان بعید میآید.»[3]
در نتیجه بداء به هر دو معنای اخیر که شیخ مفید و شیخ صدوق بیان کردهاند نزد شیعه صحیح است.
مرحوم کراجکی در کتاب خود اینگونه بیان میکند که: «مراد از بداء این است که خداوند خلاف آنچه را در گمان مردم است، ظاهر میکند و چیزی غیر از آنچه را معتقد به استمرار آنند، برای آنان آشکار میسازد و این را بدان سبب بداء گفتهاند که مشابهت به حال کسی دارد که به چیزی فرمان دهد یا تصمیم گیرد، سپس در همان وقت از آن نهی کند.»[4]
و اما برخی روایات وارده در این باب عبارتند از:
منصور بن حازم نقل میکند که از امام صادق (علیهالسلام) پرسیدم آیا امروز چیزی هست که دیروز در علم خدا نبوده است؟ (یعنی خدا آن را نداند، مگر وقتی که واقع شود) حضرت فرمودند: نه! هر کس این را بگوید، خداوند او را رسوا میگرداند، گفتم چه نظر داری نسبت به آنچه درگذشته واقع شده و آنچه تا روز رستاخیز واقع خواهد شد، آیا اینها در علم خداست؟ فرمود: آری! پیش از آنکه خداوند خلایق را بیافریند.(همه چیز را میدانست).[5]
در روایتی ابن ابیعمیر از مرزام بن حکیم نقل کرده که گفته است از امام صادق (علیهالسلام) شنیدم که میفرمودند: «هرگز هیچ پیامبری از غیب خبر نداده، مگر اینکه پنج چیز را برای خداوند اعتراف و تصدیق کرده است: بداء، مشیّت، سجود، عبودیّت، طاعت.»[6]
در نتیجه عملکردها و افعال و رفتار ما انسانهاست که باعث میشود که زمینه بداء و تغییر و تحول مقدرات خداوند را برایمان رقم بخورد.
پینوشت:
[1]. ملل و نحل، شهرستانی، دارالمعرفه، بیروت، لبنان، ج1 ص238.
[2]. اوائل المقالات، شیخ مفید، دار المفید، بیروت، لبنان، ص80.
[3]. من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، دار الکتب الاسلامیه، بیروت، لبنان، ص70.
[4]. کنزالفوائد، کراجکی، دارالذخائر، قم، ایران، ج1 ص103-105.
[5]. کافی، کلینی، دارالاضواء، بیروت، لبنان، ج1 ص148.
[6]. شیعه در برابر معتزله و اشاعره، هاشم معروف الحسنی، آستان قدس رضوی، مشهد، ایران، ص327.
افزودن نظر جدید