عقیده عجیب معتزلیها، دربارهی خداوند و بندگانش
مورخین و تاریخ نویسان نوشتهاند که معتزلیان به رهبری بزرگان خود ازجمله، واصل بن عطا و ... در اواخر قرن اول و اوایل قرن دوم و با حمایت خلفای غاصب، و آلت دست قرار دادن ایشان برای رسیدن به اهداف و منافع شوم خود، روی کار آمدند. معتزلیها با عقاید خاص خود و طرفدارانی که داشتند به مدت چند قرن، در میان مردم زیستند و نهایتاً در اوایل قرن چهارم، توسط عقیده و افکار جدیدی که توسط ابوالحسن اشعری بهوجود آمد، به حاشیه رانده شدند.
یکی از عقاید عجیب معتزله این کلام بود که ابوالقاسم بلخی و دیگران گفتهاند: «خداوند بر آنچه که بندگانش قدرت آن را دارند، قادر نیست؛ زیرا آن عمل یا طاعتی است که مشتمل بر مصلحتی است، و یا گناهی است که در آن مفسدهای است و یا عملی مجرد از اینها، و همهی اینها بر خداوند متعال روا نیست؛ چون افعال الهی به خاطر این ارزشها نیست.»[1]
در پاسخ به این عقیده عجیب باید گفت که، اولاً: طاعت و معصیت و جز اینها از اعتباراتی است که به اعمال صادر از بندگان عارض میگردد و در ذات فعل تأثیری ندارد.
ثانیاً: طاعت و معصیت صفتهایی هستند که بر حسب نیّت فاعل فعل، و انگیزههایی که در او وجود دارد و آثار نیک و بدی که بر ارتکاب آن مترتب است به فعل داده میشود،[2] فلذا تمام این اعتبارات و توصیفها در مورد خداوند متعال به هیچ وجه نه امکان دارد و نه صحیح است.
ثالثاً: اگر ارادهی خداوند به وقوع کاری تعلق پیدا کند، ممکن نیست ارادهی عبد برای ترک آن تأثیری داشته باشد، چون ارادهی حق از ارادهی عبد قویتر است، و این امر مانع آن نیست که در این حالت ترک عملی ذاتاً مقدور انسان باشد، هر چند به سبب وجود موثری نیرومندتر، به طور عرضی ترک عمل برای او ممتنع گردد.[3]
پینوشت:
[1]. مقالات الاسلامیین، ابوالحسن اشعری، دارالنشر، بیروت، لبنان، ص251.
[2]. «پذیرش تقیه، و اعتبار نیت فاعل در جواز یا نهی عمل، توسط ابن تیمیه»
[3]. شیعه در برابر معتزله و اشاعره، هاشم معروف الحسنی، آستان قدس رضوی، مشهد، ایران، ص220-221.
افزودن نظر جدید