ناتوانی ابنتیمیه در رد شیعه و آوردن بهانه برای اثبات حرفش
ابنتیمیه در موارد متعددی ادعای اجماع کرده است که شیعه دروغگوترین فرقۀ اسلامی است؛ وی میگوید: «اهل علم از محدثین اتفاق دارند که شیعیان دروغگوترین طایفهها هستند و دروغ در بین آنان ریشهدار است، لذا علمای اسلامی، شیعیان را با این ویژگی میشناسند، ابوحاتم رازی نقل میکند که مالک در مورد آنان گفته است با آنها سخن نگویید و از آنان حدیثی نقل نکنید، چون دروغ میگویند؛ یزید بن هارون هم میگفت از هر راوی که از فرقههای بدعتگذارند روایت نقل میکند، غیر از شیعه که دروغگویند؛ شریک هم میگفت هر محدثی دیدم از او روایت نوشتم، غیر از شیعه، چون حدیث جعل میکنند و آن را دین خود قرار میدهند.»[1] و از این سخن در همۀ فرصت ها کمال بهره را برده است؛ در حالیکه مرادِ وی از دروغ، «تقیه» است و در مواردی نیز به این امر تصریح کرده است.[2]
گذشته از اینکه «تقیه» امری اسلامی و عقلایی است و هیچ شباهتی به دروغ ندارد،[3] خودِ ابنتیمیه هم تقیه را قبول دارد و میگوید: «شخصی در جلوی بتی سجده کند و با قلبش قصد سجده برای آن بت را نکرده باشد، بلکه با قلبش قصد سجده برای الله کرده باشد؛ با آن سجده کافر نمیشود، و در صورتیکه در بین مشرکان باشد و از جانش بترسد، انجام چنین سجدهای مباح خواهد بود و به این شکل، در ظاهر فعلش با آنها موافق خواهد بود، اما با قلبش قصد سجده برای الله میکند؛ چنانکه ذکر شده که بعضی از علمای مسلمین و علمای اهل کتاب و نحو آن، همانند چنین سجدهای را با مشرکان انجام دادهاند تا اینکه آنها را به اسلام دعوت کنند و بر دستان آنان اسلام آوردند و باعث نشد که مشرکان در همان ابتدای امر، از آنها (و دعوت به اسلامشان) نفرت پیدا کرده، رویگردان شوند.»[4]
باید اضافه کنیم که تقیه باعث جَرح راوی نمیشود؛ وگرنه بر این اساس، هیچ شیعهای مورد وثوقِ رجالیهای اهل سنت واقع نمیشد؛ اگر شیعه بودن موجب جرح راوی میبود، در این صورت بیش از 90 راوی از راویانِ کتابهای صحاحِ سته، از شیعیان نمیبودند.[5]
البته این مطلب را هم باید متذکر شد که اگر یک مسلمان منصف، با اطلاع از اعمال و رفتار شیعیان، پس از مطالعه مطالب ابنتیمیه در مورد شیعیان، میتواند تصدیق کند که ابنتیمیه یا جاهل به سیره شیعیان است و یا عمداً در مورد آنان دروغ میگوید؛ در این صورت خودش شامل حکمی که در مورد دروغگویان کرده، میشود و نباید سخنانش را پذیرفت و هم اینکه از دایره مسلمانان خارج و در زمره منافقان قرار میگیرد.
پینوشت:
[1]. «و قد اتفق أهل العلم بالنقل و الروایة و الإسناد على أن الرافضة أکذب الطوائف و الکذب فیهم قدیم و لهذا کان أئمة الإسلام یعلمون امتیازهم بکثرة الکذب. قال أبو حاتم الرازي سمعت یونس بن عبد الأعلى یقول قال أشهب بن عبد العزیز سئل مالك عن الرافضة فقال لا تکلمهم و لا ترو عنهم فإنهم یکذبون و قال أبو حاتم حدثنا حرملة قال سمعت الشافعي یقول لم أر أحدا أشهد بالزور من الرافضة و قال مؤمل بن إهاب سمعت یزید بن هارون یقول یکتب عن کل صاحب بدعة إذا لم یکن داعیة إلا الرافضة فإنهم یکذبون و قال محمد بن سعید الأصبهاني سمعت شریکا یقول أحمل العلم عن کل من لقیت إلا الرافضة فإنهم یضعون الحدیث و یتخذونه دینا.» منهاج السنه، ابنتیمیه، ج1، ص59.
[2]. «لِأَنَّ الرَّافِضَةَ هُمْ أَجْهَلُ الطَّوَائِفِ وَأَكْذَبُهَا وَأَبْعَدُهَا عَنْ مَعْرِفَةِ الْمَنْقُولِ وَالْمَعْقُولِ وَهُمْ يَجْعَلُونَ "التَّقِيَّةَ" مِنْ أُصُولِ دِينِهِمْ وَيَكْذِبُونَ عَلَى أَهْلِ الْبَيْتِ كَذِبًا لَا يُحْصِيهِ إلَّا اللَّهُ حَتَّى يَرْوُوا عَنْ جَعْفَرٍ الصَّادِقِ أَنَّهُ قَالَ التَّقِيَّةُ دِينِي وَدِينُ آبَائِي. و "التَّقِيَّةُ" هِيَ شِعَارُ النِّفَاقِ» مجموعة الفتاوی، ابنتیمیه، ج13، ص263. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. سنن ابن ماجه، ابنماجه، ج1، ص659، ح2045.
«قال النبی: لا دين لمن لا تقية له.» جامع الاحادیث، سیوطی، ج8، ص281، ح26050. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. مجموع الفتاوی، ابن تیمیه، ج14، ص120. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[5]. ابان بن تغلب؛ ابراهیم بن زید کوفی؛ ابوعبدالله جدلی؛ احمد بن مفضل حفری؛ اسماعیل بن ابان کوفی؛ اسماعیل بن خلیفه کوفی؛ اسماعیل بن زکریا کوفی؛ اسماعیل بن عبدالرحمن؛ اسماعیل بن موسی کوفی؛ تلید بن سلیمان کوفی؛ ثابت بن ابوحمزه ثمالی؛ ثویر بن ابیفاخته کوفی؛ جابر بن یزید جعفی؛ ...
افزودن نظر جدید