برداشت اشتباه عالم سنی از این حدیث پیشوای زیدیه
برخی از مورخین و نویسندگان متقدم و متأخر، در شرح حال صحابه و تابعین، و حتی تابع تابعین، بعضاً بدون تحقیق و یا استناد به نوشتههای گذشتگان، مطالبی را درج میکنند که در صحت و سقم آن باید شک و تردید کرد، چرا که تاریخ، پر است از تحریف و دروغ و سخنان بیربط و به دور از عقل و شرع، لذا برخی از مورخین، مثلاً نسبت به رهبر فرقه زیدیه یعنی زید بن علی، که منتسب به خاندان پیامبر اکرم است، سخنان به دور از واقعیت را مطرح کرده و آن را در کتب خود تکرار میکنند، بدون آنکه بدانند چه گفته و یا قصد و منظورش چه بوده است.
در هر حال در مورد زید بن علی، اهل سنت معتقد است که او امامت و خلافت را برای خود قائل بوده و ادعا میکرده است.[1] که ادعایی بیش نیست و با روایات امامان معصوم شیعه، سازگاری ندارد و ردّ شده است؛ برخی نیز به سخنان زید استناد کردهاند که مثلاً گفته پیامبر اکرم اوصاف خلیفه و امام پس از خود را تصریح کرده و نام شخصی را به زبان نیاورده، ضمن اینکه خلافت به ارث منتقل نمیشود...[2]
اما برخی دیگر از عالمان اهل سنت، مثل ابوزهره، مدعی هستند که زید بن علی معتقد بوده، خلافت از طریق انتخاب است، نه نص، و بر این اساس جایز است، با وجود فرد فاضل، شخص مفضول آن را عهدهدار شود و استناد به روایت شهرستانی کرده که زید بن علی گفته است: «علی (علیهالسلام) برترین صحابه پیامبر اکرم بود، جز اینکه بنا بر مصالحی که صحابه تشخیص دادند، و بر اساس قاعدهی دینی به منظور خاموش کردن آتش تنه و آرام کردن قلوب مسلمانان، خلافت به ابوبکر سپرده شد، زیرا از دوران جنگهای حضرت علی (علیهالسلام)، زمان زیادی نگذشته و خون کافران خشک نشده بود، فلذا دلها به طور کامل به علی (علیه السلام) گرایش نداشت و مردم، آنچنان که باید از او فرمانبرداری نمیکردند.»[3]
در نتیجه ابوزهره از این روایت نتیجه گرفته که با وجود فرد برتر، حکومت شخص فروتر جایز است و عدم عصمت ائمه (علیهمالسلام) از آن استنتاج میشود. او دو دلیل را متذکر میشود که،
اولاً: زید بن علی با وجود اعتراف به افضلیت علی (علیهالسلام) از دیگران معتقد است که خلافت کسانیکه بر او تقدم جستند، حق بوده و اطاعت از آنها واجب است.
ثانیاً: اگر فرض کنیم امامت فرد افضل واجب نباشد و خلافت منوط به وصیت پیامبر نیست، از این دو فرض، لازم میآید که به عصمت ائمه (علیهمالسلام) اعتقاد نداشته باشیم، چون فرضیه عصمت ائمه از خطا، مبتنی بر این است که از سوی پیامبر اکرم برگزیده شده باشد و پیامبر جز به وحی الهی کاری انجام نمیدهد. در این صورت معقول نیست که پیامبر به امر پروردگار خود، امامی را برای مردم انتخاب کند که در احکام خود دچار نسیان و خطا شود.[4]
خلاصه اینکه آنچه او برداشت و به آن استناد کرده است این است که او تلاش کرده از زید نظریهای را که مخالف رأی و عقیده مذهب شیعه امامیه است را فراهم کند، ولو از طریق استنتاج و استنباط باشد و برای اثبات و تأیید سخن خود به چیزی دست نیافته، الاّ همین روایت از زید بن علی در حالیکه این روایت بیانگر اعتقاد زید بن علی نیست و مقصود زید بن علی اوضاع جامعه اسلامی از نظر خلافت و امامت بوده که از حضرت علی (علیهالسلام) غصب و ردّ شد و با دسیسه و مکر و نیرنگ به غاصبان خلافت رسید.
پینوشت:
[1]. شیعه در برابر معتزله و اشاعره، هاشم معروف الحسنی، آستان قدس رضوی، مشهد، ایران، ص99.
[2]. همان، ص100.
[3]. ملل و نحل، شهرستانی، دارالمعرفه، بیروت، لبنان، ج1 ص209.
[4]. شیعه در برابر معتزله و اشاعره، هاشم معروف الحسنی، آستان قدس رضوی، مشهد، ایران، ص105.
افزودن نظر جدید