جون، سیاهپوستی که در زمره شهدای کربلاست
یکی از شهدای کربلا، غلام سیاهپوستی به نام جون است؛ او اهل «نوبه» (منطقهای در آفریقا) و غلام فضل بن عباس بن عبدالمطلب بود که امیرالمؤمنین او را خرید و به ابوذر بخشید، و ابوذر، صحابی باوفای پيامبر، او را از قيد بندگی و بردگی آزاد كرد؛ او تا زمان وفات ابوذر، (سال ۳۲ قمری) در ربذه همراه ابوذر بود و سپس نزد امام علی (علیهالسلام) برگشت و در کنار اهل بیت ماند. زمانی در خدمت امام حسن (عليهالسلام) و هنگامی با امام حسين (عليهالسلام) بود؛ او امام حسين (عليهالسلام) را از مدينه تا مكه و سپس از مكه تا عراق همراهی كرده بود.
گویا او در تعمیر و آمادهسازی اسلحه، مهارت داشت و در نقلی از امام سجاد (علیهالسلام) آمده است: شب عاشورا، جون در چادر امام حسین (علیهالسلام) بود و شمشیر ایشان را آماده میکرد.
روز عاشورا از امام حسین (عليهالسلام) اذن میدان گرفت؛ امام جون را از رفتن به میدان بازداشت و در رد او اينگونه فرمود: «تو از جانب من، اذن (كنارهگيری از جنگ) داری، فقط و فقط تو ما را برای دستيابی به عافيت همراهی كردهای؛ بنابراين، خود را به راه و شيوه ما مبتلا مساز» ولی او خطاب به امام گفت: «به خدا سوگند! هرگز از شما جدا نمیشوم تا خون من با خون شما درآمیزد.»
جون پس از عمرو بن قرظه، و بنا بر نقلی دیگر، پس از اقامه نماز جماعت، از امام حسین (علیهالسلام) اجازه گرفت و به میدان رفت و پس از کشتن ۲۵ نفر به شهادت رسید.
نقل شده که امام حسین (علیهالسلام) بر بالینش آمد و برایش دعا کرد: «اَللّهُمَّ بَیِّض وَجهَهُ وَ طَیِّب ریحَهُ وَ احشُرهُ مَعَ الأبرارِ وَ عَرِّف بَینَهُ و بَینَ مُحمدٍ و آلِ مُحمدٍ.[1] خدایا! رویش را سفید و بویش را خوش گردان و با نیکان محشور کن و با محمد و آل محمد آشنا ساز.»
پیکر او همراه دیگر شهدا، پایین پای امام حسین (علیهالسلام) به خاک سپرده شد.
علامه مجلسی روایتی نقل کرده که بدن وی پس از ده روز از دفن شهدای کربلا پیدا شده و بوی عطر از آن به مشام میرسید.[2]
سلام به او در زیارت الشهدا با این عبارت آمده است: «اَلسَّلَامُ عَلَی جَوْنٍ مَوْلَی أَبِیذَرٍّ الْغِفَارِی»
تمام مطالبی که در شرح حال او آمده، نشان از این دارد که او خود را لایق همراهی با اهل بیت نمیدانست، ولی برخورد اسلامی اهل بیت با او نشان میدهد که او مورد احترام بوده، میخواستند به او زحمت و سختی نداده و به دنبال زندگی دنیوی خود رود و مصائب اهل بیت بر او وارد نگردد، و قبول درخواست همراهی او نیز به جهت ناراحت نشدن او بوده، که اینطور گمان نکند که به دلیل سیاهی پوستش، بین او و دیگران فرق قائلند.
پینوشت:
[1]. سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۰۵.
شیخ عباس قمی، نفس المهموم، ص۲۶۳.
[2]. علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج۴۵، ص۲۳
افزودن نظر جدید