مذهب شیعه خالص است و انشعابی ندارد
تاریخ نویسانی که با گرایشات ضد شیعی تاریخ را روایت کردهاند، مدعی هستند که مذهب شیعه که خود را به اهل بیت پیامبر اکرم منتسب میداند، انشعابات زیادی دارند، در حالیکه این مذاهب مختلف سنخیتی نسبت به شیعه و عقاید و آراء آن ندارند. این فرقهها فقط برای مذهب شیعه وزر و وبال به همراه داشته و عقاید و افکار آنان بهطور کلی از اسلام دور بوده است. آنان خود را در زیر پوشش تشیع قرار دادهاند تا آراء و تهمتهای خود را بر دین اسلام رواج دهند، و از طرف دیگر، خلفای اموی و عباسی تمام تلاش خود را بهکار بستند تا چهرهی درخشان اهل بیت (علیهمالسلام) را در جامعه مسلمانان و ادیان دیگر الهی مخدوش و موهوم جلوه دهند، از اینرو اشخاص و گروههای زیادی را برای ایجاد آشفتگی و نشر بدعتها و خرافات، به نام عقاید و آرای دین پیرامون اصول و فروع در صفوف شیعه وارد کردهاند و حال اینکه اگر انصاف بدون تعصب را رعایت کنند خواهند دید که اینگونه فرقهها از نظر آراء و عقاید، تناسبی با مذهب شیعهی امامیه ندارند.
مثلاً فرقه مغیریّه: که از پیروان مغیرة بن سعید عجلی هستند. وی پس از اینکه نسبت به اهل بیت پیامبر تظاهر به دوستی کرد، برای خود مدعی نبوت شد و هزاران حدیث جعلی و دروغ را به احادیث امامان از اهل بیت پیامبر وارد کرد و اینجا بود که امام صادق (علیهالسلام) او را لعنت کرد.[1]
فرقهی منصوریه: که از پیروان منصور عجلی هستند و مدعیند که وقتی امام باقر (علیهالسلام) به آسمانها بالا برده شد، امام، او را امام بعد از خود قرار داده است.[2]
فرقهی جناحیّه: که از پیروان عبدالله بن معاویه بن عبدالله بن جعفر طیار (ذوالجناحین) هستند، که مدعیند روح خدا در پیامبران حلول کرده و از آنها به امامان یکی پس از دیگری منتقل میشود.[3]
فرقهی خطابیّه: که از پیروان ابوالخطاب محمد بن ابیزینب (ملقّب به اجدع) بودند. آنان معتقدند که ائمه خدایان بودهاند و فرزندان امام حسن و حسین (علیهماالسلام) پیامبران و دوستان خدا هستند؛ امام زمان (عجلاللهتعالیفرجه) در توقیعی به نائب خود، او و اصحابش را ملعون خطاب کرد... و نهایتاً ابوالخطاب ادعای خدایی کرد.[4]
فرقه غرابیّه: که معتقدند خداوند، جبرئیل را به سوی حضرت علی (علیهالسلام) فرستاد، لیکن او نزد محمد (صلیاللهعلیهوآله) آمد؛ زیرا حضرت علی (علیهالسلام) مانند غراب است و غراب شبیه است به حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآله)...[5]
فرقه نمیریّهی: که از پیروان محمد بن نصیر نمیری هستند؛ وی ادعا کرد ابوالحسن علی هادی (علیهالسلام) او را به پیامبری برانگیخته و به تناسخ و مباح بودن محرمات دعوت کرد و برای امام حسن عسکری (علیهالسلام) مدعی ربوبیت شد.[6]
فرقهی سبعیّه: که معتقدند به هفت شریعت باید اعتقاد داشت. شرائع آدم، نوح، ابراهیم، موسی، عیسی، محمد، مهدی. که منشعب از فرقه اسماعیلیه هستند. به اینان سبعیه گفته میشود چون معتقدند در هر زمان هفت نفر هستند که باید به آنان اقتدا کرد. آنها معتقدند که امامت از اسماعیل بن جعفر صادق (علیهالسلام) به فرزندش محمد بن اسماعیل منتقل شده و هفت تن اوالعزم هستند که محمد بن اسماعیل یکی از آنان است...[7]
در نتیجه هیچیک از ادعاهای اینان را علمای شیعه که هیچ، حتی عوام شیعه هم نمیپذیرند، فلذا از مبانی مذهبی و حقایق و آراء و نظرات شیعه فرسنگها فاصله دارند.
پینوشت:
[1]. اختیار المعرفه الرجال، کشّی، موسسه آل البیت لاحیاء التراث، قم، ایران، ص192.
[2]. ملل و نحل، شهرستانی، دار المعرفه، بیروت، لبنان، ج1 ص 209.
[3]. مقالات و الفرق، سعد بن عبدالله اشعری، چاپ مشکور، تهران، ایران، ج1 ص42.
[4]. مستدرک الوسائل، موسسه آل البیت لاحیاء التراث، قم، ایران، محدث نوری، ج12 ص316.
[5]. فرق بین الفرق، بغدادی، دارالجیل، بیروت، لبنان، ص238.
[6]. فرهنگ و فرق اسلامی، محمد جواد مشکور، آستان قدس رضوی، مشهد، ایران، ص450.
[7]. روضات الجنات...، محمد باقر موسوی خوانساری، الدار الاسلامیه، بیروت، لبنان، ج8 ص64.
افزودن نظر جدید