اعتراف دیدگاه‌های شیعه از زبان عالم سلفی

  • 1399/02/14 - 13:22
قرضاوی می‌گوید: «وقتی فرق اسلامی، به اموری مثل یگانگی خداوند، قرآن، پیامبر اسلام، و ... اتفاق نظر دارد، چرا نباید یکی شوند و همکاری کنند؟ کفر و الحاد، بزرگ‌ترین خطری است که جوانان ما را تهدید می‌کند؛ حداقل صهیونیسم، خطر بزرگی در برابر مسلمانان است، چرا در جنگ با او متحد نمی‌شویم؟!

تکفیر یکی از شیوه‌های خطرناکی است که سلفیان افراطی تکفیری از آن، علیه مسلمانان استفاده می‌کنند و با این روش، جان و مال و ناموس مسلمین را هدف قرار داده و آن را جایز و مباح می‌شمارند، در حالی‌که از آیات و روایات نبوی، خلاف این دیدگاه ثابت می‌شود. امروزه خیانت‌هایی که تندروهای تکفیری به اصطلاح مسلمان، نسبت به دیگر مسلمین انجام می‌دهند، در حقیقت فرو بردن در دریایی از جدال و اختلاف دینی مذهبی است. موضوعاتی که گذشتگان در آن اختلاف کرده و عالمان امروزی در آن نزاع دارند و حاضر به کوتاه آمدن از مواضع خود نیستند و نمی‌خواهند تقریبی عمل کنند. اما اگر ادیان دیگر جهان امروز را نظاره کنیم، می‌بینیم به رغم اختلافات فاحش دینی، قومی، ایدئولوژی، ملی، سیاسی، و... که دارند، تلاش می‌کنند در هر زمینه‌ای به یک‌‌دیگر نزدیک شوند، مثلاً مسیحیت با اسلام، یهودیت با نصارا، بودائیان با برهمائیان و زرتشتیان با کلیمی‌ها و...، در حالی‌که هر کدام به نوعی دشمن یکدیگرند؛ حال چگونه است که دین اسلام که به هفتاد و اندی فرقه منشعب شده، و چندین شاخه‌ی اصلی مانند تشیع که زیدی، اسماعیلی و... دارد و تسنن که حنبلی، حنفی، شافعی، مالکی هستند با یکدیگر همکاری و تعامل نمی‌کنند؟
در هر صورت، آن‌چه که حائز اهمیت است این است که عقاید شیعه امامیه که پیرو اهل بیت پیامبر اکرم و جانشینان آن حضرت است، به مرور زمان، جایگاه خود را به‌دست آورده است. عقایدی که شروع آن از زمان وصی بلافصل پیامبر، یعنی حضرت علی (علیه‌السلام) پایه‌ریزی شد و تا به الان هم ادامه دارد، اما کینه‌توزان و جاهلان مسلمان‌نمایی مانند وهابیان و ...، دائماً تفرقه‌اندازی می‌کنند، اما در نهایت به این موضوع رسیده‌اند و به آن اقرار و اعتراف دارند.
قرضاوی، عالم مورد قبول سلفیان معاصر می‌گوید: «... وقتی تمام فرق اسلامی، به اموری مثل اعتقاد به یگانگی خداوند و کتابش، پیامبر اسلام، و دین با تمام جوانب اصلی و فرعی آن، اتفاق نظر داریم، چرا نباید با هم‌دیگر یکی بشویم و همکاری کنیم؟... کفر و الحاد، بزرگ‌ترین خطری است که جوانان ما را تهدید می‌کند، چرا نباید در حفظ جوانان خود از آن و شبهات وارده جلوگیری کنیم؟ ایمان به آخرت و عدالت جهانی، از آموزهای دینی ماست، پس چرا با یکدیگر بر تقویت آن کوشش نداشته باشیم؟ آیا به احکام شرعی و قطعی که ثابت در کتاب و سنت و اجماع امت است، اتفاق نظر نداریم؟... این‌که صهیونیسم، امروزه خطر بزرگی است از هر لحاظ، (سیاسی، نظامی، اجتماعی، اقتصادی، اخلاقی، فرهنگی و...) که طمع در مدینه و خیبر دارد، پس چرا در جنگ با او متحد نمی‌شویم؟ این‌که غرب و استعمارگران، هنوز روحیه صلیبی دارند و این روحیه در بسیاری از کارها و افعال آنان حاکم است، چرا برای مقابله با آنان از اسلحه‌های جدید و امکانات فراوان برای مقابله، همکاری نمی‌کنیم؟ آیا نمی‌دانیم که استعمارگران، بحث نظامی را کنار گذاشته و با فرهنگ انحرافی مشغول فتح عقول جوانان و فرزندان ما هستند، پس چرا هم‌دیگر را در مقابل این روش یاری نمی‌کنیم؟ آیا نمی‌دانیم که صدها میلیون مسلمان در عالم پراکنده‌اند و بر همه چیز اسلام اتفاق نظر دارند، اما تنها از اسلام اسم آن و از قرآن رسم آن را می‌دانند؟ آنان با تمام توان، نادانی تبشیریّت مسیحی، یهودی را با تهاجم فکری، دینی و فرهنگی، برای گمراهی جوانان امت اسلامی حشر و نشر می‌دهند و آن را گسترش داده، آیا این جوانان ما، نیازمند آموزش صحیح و مسلح در برابر هجمه‌های آنان نیستند؟ ادیان دیگر مثل مسیحیت و...، کتب آسمانی و تحریف شده‌ی خود را به صدها زبان منتشر می‌کنند، اما ما از ترجمه‌های صحیح و معتبر برای قرآن، و این‌که آن را به زبان‌های زنده‌ی دنیا ترجمه و آماده کنیم عاجزیم، چه رسد به غیر آن.»[1]
در نتیجه تو خود از این مجمل کلام مفصل خوان.

پی‌نوشت:

[1]. التقریب بین المذاهبی الاسلامیه، یوسف قرضاوی، للطباعه رساله الاسلام و التوزیع و النشر، قاهره، مصر، ص223-231.
نقد جریانهای تکفیری، جمعی از نویسندگان، دار الاعلام، قم ،ایران، فصل 16 ص379-381.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.