مشخص شدن برتری امام جواد (علیهالسلام) بر بزرگان بنیعباس
خلاصه مقاله
عباسیان از یحیی بن اکثم خواستند برای سنجش میزان علم امام جواد (علیهالسلام)، از ایشان سؤال کند و جهل ایشان را نمایان سازد؛ در جلسهای که مأمون ترتیب داد، پرسید: «حکم مُحرمی که حیوانی را شکار کرده، چیست؟» امام جواد (علیهالسلام) این مسئله را به فروع بسیاری تقسیم کرد؛ یحیی متحیر شد و آثار ناتوانی در چهرهاش آشکار شد و زبانش به لکنت افتاد؛ مأمون خدای را سپاس گفت و در همان مجلس دخترش را به عقد امام در آورد.
پس از پراکنده شدن مردم، جز نزدیکان خلیفه، کسی در مجلس نماند؛ مأمون از امام جواد (علیهالسلام) درخواست کرد که حکم فروعی که مطرح کردند، بیان کنند. امام جواد (علیهالسلام) احکام فروع را بیان کردند.
سپس امام سؤالی از یحیی کرد که وی در پاسخ آن ماند و مأمون گفت: آیا کسی میتواند اینگونه سؤال و جواب کند؟ به اتفاق گفتند: «کسی را در علم و فضل، مانند ابوجعفر نمیشناسیم.»
متن مقاله
یحیی بن أکثم از دانشمندان اهل سنت در زمان مأمون بود[1] که شهرت علمی او در علوم مختلف، مخصوصاً علم فقه زبانزد خاص و عام بود. وی مردی خودپسند و مغرور بود و در دیدار با هر عالمی، آنقدر سؤالات سخت از او میپرسید که آن عالم به ناتوانی در مقابل وی اقرار کند! البته افعال ناشایستی را نیز به او نسبت میدهند که در تاریخ سخن گفتن در این زمینه در حضور مأمون و ترغیب مأمون به این کار و هشدار مأمون به او نقل شده است.[2]
عباسیان از میان دانشمندان، یحیی بن اکثم را بهدلیل شهرت وی انتخاب کردند و به وی وعده اموال فراوانی دادند، و در جلسهای که مأمون برای سنجش میزان علم و آگاهی امام جواد (علیهالسلام) ترتیب داد، یحیی رو به مأمون کرد و گفت: «اجازه میدهی سؤالی از این جوان بکنم؟!» مأمون گفت: «از خود او اجازه بگیر!»
یحیی از امام جواد (علیهالسلام) که در آن وقت هشتساله بود اجازه گرفت. امام فرمود: «هر چه میخواهی بپرس.»
یحیی گفت: «دربارهی شخصی که مُحرم بوده و در آن حال حیوانی را شکار کرده است چه میگویید؟»
امام جواد (علیهالسلام) فرمود: «آیا این شخص، شکار را در حِل (خارج از محدودهی حرم) کشته است، یا در (محدوده) حرم؟
عالم به حرمت شکار در حال احرام بوده، یا جاهل؟
عمداً کشته یا به خطا؟
آزاد بوده یا برده؟
صغیر بوده یا کبیر؟
برای اولین بار چنین کاری کرده، یا برای چندمین بار؟
شکار او از پرندگان بوده، یا غیر پرنده؟
از حیوانات کوچک بوده، یا بزرگ؟
باز هم از انجام چنین کاری أبا ندارد، یا از کردهی خود پشیمان است (توبه کرده است)؟
در شب شکار کرده، یا در روز؟
در احرام عمره بوده، یا در احرام حج؟!»
یحیی بن اکثم از این همه فروع که امام برای این مسأله مطرح کرد، متحیر شد و آثار ناتوانی در چهرهاش آشکار گردید و زبانش به لکنت افتاد، به طوریکه حضار مجلس ناتوانی او را در مقابل آن حضرت متوجه شدند.
مأمون گفت: «خدای را بر این نعمت سپاسگزارم که آنچه من اندیشیده بودم، همان شد.» و در همان مجلس عقد ازدواج دخترش با امام جواد (علیهالسلام) را اجرا کرد.
سپس به بستگان و افراد خاندان خود نظر انداخت و گفت: «آیا اکنون آنچه را که نمیپذیرفتید دانستید؟!»[3]
آنگاه پس از مذاکراتی که در مجلس صورت گرفت، مردم پراکنده شدند و جز نزدیکان خلیفه، کسی در مجلس نماند.
مأمون رو به امام جواد (علیهالسلام) کرد و گفت: «قربانت گردم، خوب است احکام هر یک را که در مورد کشتن صید در حال احرام مطرح کردید، بیان کنید تا استفاده کنیم.»
امام جواد (علیهالسلام) فرمود:
بله! اگر شخص محرم در حل (خارج از حرم) شکار کند و شکارش از پرندگان بزرگ باشد، کفارهاش یک گوسفند است و اگر در حرم بکشد، کفارهاش دو برابر است؛
و اگر جوجهی پرندهای را در بیرون حرم بکشد، کفارهاش یک بره است که تازه از شیر گرفته شده باشد، و اگر آن را در حرم بکشد هم بره و هم قیمت آن جوجه را باید بدهد؛
و اگر شکار از حیوانات وحشی باشد، چنانچه گورخر باشد، کفارهاش یک گاو است، و اگر شترمرغ باشد کفارهاش یک شتر است، و اگر آهو باشد کفارهی آن یک گوسفند است، و اگر هر یک از اینها را در حرم بکشد، کفارهاش دو برابر میشود؛
و اگر شخص محرم کاری بکند که قربانی بر او واجب شود، اگر در احرام حج باشد، باید قربانی را در «منی» ذبح کند و اگر در احرام عمره باشد، باید آن را در «مکه» قربانی کند؛
کفاره شکار برای عالم و جاهل به حکم، یکسان است، منتها در صورت عمد، (علاوه بر وجوب کفاره) گناه نیز کرده است، ولی در صورت خطا، گناه از او برداشته شده است.
کفارهی شخص آزاد، بر عهدهی خود اوست و کفارهی برده بر عهدهی صاحب اوست، و بر صغیر کفاره نیست، ولی بر کبیر واجب است؛
و عذاب آخرت از کسیکه از کردهاش پشیمان است برداشته میشود، ولی آنکه پشیمان نیست کیفر خواهد شد.[4]
مأمون گفت: «احسنت یا اباجعفر! خدا به تو نیکی کند! حال خوب است شما نیز از یحیی بن اکثم سؤالی بپرسید، همان طور که او از شما پرسید.»
در این هنگام امام جواد (علیهالسلام) به یحیی فرمود: «بپرسم؟»
یحیی گفت: «اختیار با شماست فدایت شوم، اگر توانستم پاسخ میگویم و گرنه از شما بهرهمند میشوم.»
امام جواد (علیهالسلام) فرمود: «به من بگو در مورد مردی که در بامداد به زنی نگاه میکند و آنگاه حرام است، و چون روز بالا میآید آن زن بر او حلال میشود، و چون ظهر میشود، باز بر او حرام میشود، و چون وقت عصر میرسد، بر او حلال میگردد، و چون آفتاب غروب میکند، بر او حرام میشود، و چون وقت عشاء میشود، بر او حلال میگردد و چون شب به نیمه میرسد، بر او حرام میشود، و به هنگام طلوع فجر بر وی حلال میگردد؟ این چگونه زنی است و با چه چیز حلال و حرام میشود؟»
یحیی گفت: «نه به خدا قسم! من به پاسخ این پرسش راه نمیبرم، و سبب حرام و حلال شدن آن زن را نمیدانم، اگر صلاح میدانید از جواب آن، ما را مطلع سازید.»
امام جواد (علیهالسلام) فرمود: «این زن، کنیز مردی بوده است، در بامدادان، مرد بیگانهای به او نگاه میکند و آنگاه حرام بود، چون روز بالا میآید، کنیز را از صاحبش میخرد و بر او حلال میشود، چون ظهر میشود، او را آزاد میکند و بر او حرام میگردد، چون عصر فرا میرسد، او را به حبالهی نکاح خود در میآورد و بر او حلال میشود، به هنگام مغرب او را «ظهار» میکند و بر او حرام میشود، موقع عشاء کفارهی ظهار میدهد و مجددا بر او حلال میشود، چون نیمی از شب میگذرد، او را طلاق میدهد و بر او حرام میشود و هنگام طلوع فجر رجوع میکند و زن براو حلال میگردد.[5]
در این هنگام مأمون به حاضران گفت: «آیا در میان شما کسی هست که بتواند اینگونه سؤال کند و اینگونه جواب دهد؟»
آنان به اتفاق گفتند: «کسی را در علم و فضل، مانند ابوجعفر نمیشناسیم.»
مأمون گفت: «وای بر شما! به خدا سوگند او از خاندانی است که کوچک و بزرگ در آن یکسان است و آنان علم و کمال را از یکدیگر به ارث میبرند و آخرین و اولین آنان با هم یکی است.»[6]
پینوشت:
[1]. البدایه والنهایه، ابن کثیر، ج10، ص348.
[2]. «فساد اخلاقی يحيی بن اكثم»
[3]. الارشاد، شیخ مفید، ج2، ص281 الی 284.
تحف العقول، ابنشعبه حرانی، ص 452.
کشف الغمه، اربلی، ج3، ص148.
احتجاج، طبرسی، ص444.
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج10، ص382 و ج50، ص76.
[4]. الارشاد، شیخ مفید، ج2، ص285.
تحف العقول، ابنشعبه حرانی، ص 452 و 453.
کشف الغمه، اربلی، ج3، ص149.
احتجاج، طبرسی، ص445.
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج50، ص77، ج96، و ص148 و 149.
[5]. الارشاد، شیخ مفید، ج2، ص286.
تحف العقول، ابنشعبه حرانی، ص 453.
کشف الغمه، اربلی، ج3، ص149.
احتجاج، طبرسی، ص445.
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج50، ص78 و ج100، ص335.
«برتری امام جواد (علیهالسلام) بر دانشمندان با سن کم، به اعتراف ابنحجر هیثمی»
[6]. الارشاد، شیخ مفید، ج2، ص287.
کشف الغمه، اربلی، ج3، ص149.
احتجاج، طبرسی، ص446.
افزودن نظر جدید