ارتباط سپاه صحابه با گروههای افراطی تکفیری
سپاه صحابه پاکستان، گروهکی افراطی تکفیری بودند و در سال 1985 میلادی به رهبری حقنواز جهنگوی، با حمایتهای مستقیم آمریکا و عربستان و ... تأسیس شد. این گروهک، اگر چه خود را حنفی و دیوبندی میخوانند، اما افکار تکفیری آنان برگرفته از عقائد خشک و خشن وهابیان عربستان سعودی بوده و هیچگاه آنان از عقائد خود تنزل پیدا نکرده، بلکه با رویکردی افراطی و ضد شیعی، با مشرک خواندن شیعیان، جنایات بیشماری را بهوجود آوردند. آنان تفکر شیعی را مانعی بزرگ در مقابل حاکم کردن نظام سیاسی مبتنی بر خلافت تلقی میکردند، لذا از هرگونه تلاش، اعم از سیاسی، دینی، اجتماعی، اقتصادی و ... در جهت رشد تشیع و مقابله با شیعیان دریغ نکردند.[1]
رهبران این گروهک که بعدها توسط حاکمان کشور پاکستان، مثل پرویز مشرف که خود با کودتای نظامی در سال 1991 میلادی روی کار آمد، در لیست افراد و گروههای تروریستی قرار گرفتند.[2] چرا که رهبران سپاه صحابه مثل محمد اعظم طارق و ... در دوران حکومت طالبان در افغانستان، رابطه نزدیک و تنگاتنگ با سران طالبان داشته و به طور مکرر به افغانستان رفت و آمد میکردند، و از ره آورد همین ارتباطات نزدیک، اردوگاههای مستقر در افغانستان برای آموزش نظامی و مباحث دینی برای مجاهدان غیر افغانی که همان نیروهای سپاه صحابه بودند، واگذار گردید.[3]
در نتیجه وقتی جنگ مذهبی میان شیعه و اهل سنت افراطی تکفیری از سپاه صحابه روی داد، منجر به کشته شدن عدهی زیادی در پاکستان شد، دولت پاکستان وارد عمل گردید، لذا مسئولین و رهبران سپاه صحابه و هزاران نفر از اعضای ایشان به اردوگاه -خوست- در افغانستان نقل مکان کردند و تحت رهبری طالبان و بهویژه بن لادن آموزش دیدند.[4] دیدگاه افراطی تکفیری سپاه صحابه بر روی سر برگهای رسمی مربوط به خودشان با این عبارت که به زبان اردو نوشته شده، این گونه آمده است: «شیعه کافر، اوراسکا قتل واجب هی[5] شیعه کافر است، و کشتن آنان حلال است.» این گروهک با این ارتباط نزدیک، آن زمانی که آمریکا در حادثه 11 سپتامبر سال 2001 میلادی، عزم حمله به افغانستان و طالبان را داشت، اعلام کرد: در صورت حمله آمریکا به افغانستان، نیروهای نظامی سپاه صحابه برای حمایت از طالبان و مقابله به مثل با ایالات متحده آمریکا وارد جنگ خواهد شد و در کنار طالبان قرار خواهد گرفت.[6]
همچنین ارتباط سپاه صحابه با گروه القاعده، از سال 1990 میلادی شکل گرفت که طالبان، پایگاههای نظامی خود را در اختیار سپاه صحابه قرار داد. این گروهها با القاعده و عرب افغانها آشنا شدند و آموزش دینی و نظامی میدیدند، چرا که القاعده با در اختیار قرار داشتن پایگاههای نظامی، از این فرصت برای آموزش گروه خود به خوبی استفاده کرد، لذا پس از مهاجرت، باقیماندهی گروه القاعده از افغانستان به برخی از مناطق پاکستان، هویت منسجمتری از افراطگرایی در کنار سپاه صحابه صورت گرفت و از همینجا القاعده به دلایلی امنیتی و خطر آشکار شدن هویت اعضای گروهش در بعضی از مناطق، مستقیماً قادر به اجرای عملیات نبودند، پس چاره را در این دیدند که از قابلیتهای محلی و شبکهای سپاه صحابه و لشکر جهنگوی بهره ببرند.[7]
در مورد ارتباط سپاه صحابه با گروههای دیگر همچون «حرکه المجاهدین، جیش محمد، حرکت طالبان پاکستان، دولت اسلامی داعش، انصار الاسلام و...» حاکی از ارتباطات قوی سپاه صحابه با آنها است و همهی این گروهها به عناوین مختلف، وابستگی مالی و فکری دول غربی را به همراه خود دارند و از حمایتهای آنان بهرهمندند؛ شعار ایشان هم همان تکفیری است که وهابیت در طول زمان حیاتش به آن استناد کرده است.
فاعتبروا یا اولی الابصار
پینوشت:
[1]. نقد جریانهای تکفیری، جمعی از نویسندگان، دار الاعلام، قم، ایران، فصل 7 ص190.
افراط گرایی در پاکستان، جواد جمالی، موسسه مطالعاتی اندیشه سازان نو، تهران، ایران، ص145.
[2]. نقد جریانهای تکفیری، جمعی از نویسندگان، دار الاعلام، قم ،ایران، فصل 7 ص194.
[3]. کابوس طالبان، احمد رشید، انتشارات هوای رضا، تهران، ایران، ص126-127.
[4]. همان، ص126.
[5]. طالبان خاستگاه و مبانی فکری، کریمی، کانون اندیشه جوان، تهران، ایران، ص16.
[6]. افراط گرایی در پاکستان، جواد جمالی، موسسه مطالعاتی اندیشه سازان نو، تهران، ایران، ص125.
[7]. همان، ص70.
افزودن نظر جدید