آیا طلب شفاعت شرک است؟

  • 1398/11/19 - 10:29
طلب شفاعت از صلحا و انبیا امری شرعی است، ولی وهابیان طلب شفاعت از غیر الله را شرک می‌پندارند.آنها با پنداری نادرست شفاعت را عبادت می‌دانند و عبادت را مختص به خداوند در نتیجه طلب شفاعت از صلحا را شرک می‌دانند.

یکی از شبهاتی که وهابیان مطرح می‌کنند، این‌که طلب شفاعت از غیر الله شرک است. آن‌ها این شبهه را به این صورت مطرح می‌کنند: شفاعت دعا است و دعا عبادت است و عبادت مختص به خداوند است، پس درخواست شفاعت از غیر خدا عبادت غیر خدا و شرک است.[1] ابن عثیمین مفتی برجسته وهابی، در این‌باره می‌نویسد: «فیقول یا رسول الله اشفع لی او یا فلان اشفع لی او ما اشبه ذلک فهذا لا یجوز بل هو من دعاء غیر الله عزوجل ودعاء غیرالله شرک.[2] ای رسول خدا! شفاعتم کن و یا ای فلان شفاعتم کن و یا نظیر آن، جایز نیست؛ بلکه این دعای غیرالله است و دعای غیر الله شرک است.»
در پاسخ می‌گوییم: عبادت یعنی خضوع و خشوع، همراه با اعتقاد به ربوبیت خداوند. بنابراین مطلق خضوع و خشوع، عبادت نیست. زیرا اگر خضوع و خشوعی عبادت باشد، سجده ملائکه برای حضرت آدم (علیه‌السلام) و خضوع فرزند برای پدرو مادر و ... نیز عبادت است. در حالی‌که هیچ کسی نگفته، که این موارد عبادت است. بنابراین درخواست شفاعت از انبیا و اولیا عبادت نیست؛ زیرا هیچ مسلمانی، برای آن‌ها ربوبیت قائل نیست. آیاتی از قرآن نیز ثابت می‌کند که معیار عبادت، اعتقاد به ربوبیت و الوهیت معبود است. مثل این آیه که می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ...»؛ وصف مشعر به عليّت است، به اين معنا که چون او ربّ شماست، پس او را عبادت کنيد؛ یعنی مربوبيّت خود را ابراز کنيد. یا این آیه که می‌فرماید: «إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي.» در این آیه نیز معیار عبادت، الوهیت قرار گرفته است.
بنابراین با توجه به این آیات مشخص می‌شود که اگر مسلمانی درخواست شفاعت از انبیا و صلحا کرد و این درخواست با این اعتقاد همراه بود که آن نبی یا ولی، رب است، چنین چیزی قطعا شرک است، ولی اگر آن‌ها را واسطه قرار داد، چنین چیزی عبادت محسوب نمی‌شود تا شرک باشد.

نویسنده: مجتبی محیطی

[1]. عبدالوهاب، محمد، کشف الشبهات، وزارة الشؤون الإسلامية والأوقاف والدعوة والإرشاد، المملكة العربية السعودية، الطبعة: الأولى، 1418ق، ص21-22. « الفصل الثامن، الرد على من زعم أن الدعاء ليس بعبادة فإن قال: أنا لا أعبد إلا الله وهذا الالتجاء إلى الصالحين ودعاؤهم ليس بعبادة. فقل له أنت تقر أن الله فرض عليك إخلاص العبادة لله وهو حقه عليك، فإذا قال: نعم. فقل له: بين لي هذا الذي فرض عليك وهو إخلاص العبادة لله وحده وهو حقه عليك، فإن كان لا يعرف العبادة ولا أنواعها فبينها له بقولك: قال الله تعالى: {ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً} [الأعراف: 55] فإذا أعلمته بهذا، فقل له هل علمت هذا عبادة الله؟ فلا بد أن يقول: نعم. والدعاء مخ العبادة. فقل له: إذا أقررت أنها عبادة ودعوت الله ليلا ونهارا خوفا وطمعا ثم دعوت في تلك الحاجة نبيا أو غيره هل أشركت في عبادة الله غيره؟ فلا بد أن يقول: نعم. فقل له: فإذا عملت بقول الله تعالى: {فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ} [الكوثر: 2] وأطعت الله ونحرت له هل هذا عبادة؟ فلا بد أن يقول: نعم. فقل له: فإن نحرت لمخلوق نبي أو جني أو غيرهما هل أشركت في هذه العبادة غير الله؟ فلا بد أن يقر ويقول: نعم. وقل له أيضا: المشركون الذين نزل فيهم القرآن، هل كانوا يعبدون الملائكة والصالحين واللات وغير ذلك؟ فلا بد أن يقول: نعم. فقل له: وهل كانت عبادتهم إياهم إلا في الدعاء والذبح، والالتجاء ونحو ذلك؟ وإلا فهم.»
[2]. ابن عثیمین، محمد، مجموع فتاوی ورسائل، ج23، ص413
 

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.