تکفیر ابن تیمیه نسبت به تقلید از مذاهب اربعه

  • 1398/10/29 - 15:36
ابن تیمیه می‌نویسد: «هر کس بگوید من در فقه شافعی هستم و از نظر کلامی اشعری، می‌گوییم که این‌ها ضد هم‌دیگرند، بلکه هر کس چنین اعتقادی داشته باشد، مرتد است.» و «هر کسی به مالک و شافعی و احمد بن حنبل و ابوحنیفه تعصّب ورزد و بگوید قول یکی از این‌ها به صورت معین، درست است، جاهل و گمراه و کافر است؛ باید او را وادار به توبه کنند و گرنه باید کشته شود.»

ابن تیمیه، بنیان‌گذار مکتب سلفی‌گری در میان مذاهب اسلامی است، او با استفاده از تفکر تکفیری افراطی، باعث گردیده که این عقیده در جامعه اسلامی توسعه یابد که نتیجه‌ی آن کشتارهای ناشی از این دیدگاه اوست. او پس از فوت پدرش کرسی بحث و درس را آغاز کرد که به دلیل عقائد و افکار باطل و افراطی‌اش و نیز بعضی از فتواهای جنجالی، موجب گردید تا عالمان زمانش در مقابل او جبهه‌گیری کنند و به خاطر همین مسئله، چندین بار زندانی و تبعید شد و نهایتاً در سال (728هجری) در زندان دمشق از دنیا رفت.[1] هر چند با مرگ او دیدگاه‌های تکفیریش متوقف شد، اما بسان آتش زیر خاکستر نیمه خاموش باقی ماند تا این‌که در سده‌های بعدی، افرادی مانند محمد بن عبدالوهاب آن را شعله‌ور کردند و عقائد و افکار او، بلای جان میلیون‌ها نفر از مسلمانان گردید که هنوز هم قتل و غارت، جنگ و خونریزی برپاست.
ابن‌تیمیه تالیفات زیادی دارد که تماماً حاکی از نگرش او نسبت به دیگرانی است که از عقائد او پیروی نمی‌کنند، لذا بلافاصله حکم ارتداد، قتل و کفر را نصیب آنان می‌کند. از جمله تالیفات او که دربردارنده‌ی فتاوای جنجالی و تکفیری وی است کتاب «مجموع الفتاوی» است که باعث شعله‌ور شدن آتش تکفیر در میان اهل سنت شده و ابن تیمیه را به عنوان یک چهره‌ی تکفیری مطرح می‌کند، فتوای او درباره‌ی تقلید از مذاهب چهارگانه اهل سنت (حنفی، شافعی، حنبلی، مالکی) که خود نیز مقلد یکی از همین مذاهب اربعه بود، قابل تأمل است. او می‌نویسد: «فمن قال: انا شافعی الشرع اشعری الاعتقاد قلنا له: هذا من الاضداد لا بل من الارتداد اذ لم یکن الشافعی اشعری الاعتقاد.[2] هر کس بگوید من در فقه شافعی هستم و از نظر کلامی اشعری، می‌گوییم که این‌ها ضد هم‌دیگرند، بلکه هر کس چنین اعتقادی داشته باشد، مرتد است.»
هم‌چنین در جای دیگری از همین کتابش می‌نویسد: «کمن یتعصّب لمالک او الشافعی او احمد او ابی حنیفه و یری انّ قول هذا المعین هو الصواب الذی ینبغی اتباعه دون قول الامام الذی خالفه فمن فعل هذا کان جاهلاً ضالّاً، با قد یکون کافراً... فنه یجب یستتاب فان تاب والا قتل.[3] هر کسی به مالک و شافعی و احمد بن حنبل و ابوحنیفه تعصّب ورزد و بگوید قول یکی از این‌ها به صورت معین، درست است و شایسته است که از او تبعیت شود، نه کسی‌که رأی مخالف او دارد، چنین شخصی جاهل و گمراه و کافر است؛ ... اگر کسی بگوید عقیده ما بر این است که بر مردم واجب است که از یک نفر تبعیت کنند و نمی‌تواند از امام دیگری تبعیت کند، باید او را وادار به توبه کنند و اگر توبه نکرد، باید کشته شود.»
در نتیجه اگر عقیده او این‌گونه است و خودش هم پیرو مذهب حنبلی بوده، آیا گفتارش و فتاوای صادره از طرف او شامل خودش هم می‌شود و صدق می‌کند یا خیر؟ والله العالم
فاعتبروا یا اولی الابصار

پی‌نوشت:

[1]. البدایه و النهایه، ابن کثیر، دارالفکر، بیروت، لبنان، ج13 ص241.
[2]. مجموع الفتاوی، ابن تیمیه، مجمع الملک فهد لطباعه المصحف الشریف، مدینه، عربستان، ج4 ص177.
[3]. همان، ج22 ص248-249.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.