زمان و مکان تحریم ازدواج موقت و تناقض در روایات اهل سنت
اهل سنت در مورد ازدواج موقت به روایاتی تمسک میکنند که در برخی از صحاح سته، بهویژه در صحیح مسلم آمده است که متعه اگر زمانی شایع بوده، به خاطر نهی صریح پیامبر اکرم، بعداً تحریم و نسخ گردید. لذا قول به تحریم را به پیامبر نسبت دادند، در حالیکه روایات وارده مضطرب، و زمان و مکان تحریم متعه گوناگون گزارش شده است. بعضی مدعی هستند که در سال جنگ خیبر حرام گردیده است، بعضی دیگر سال جنگ حنین را گزارش دادهاند، عدهای دیگر وقوع تحریم آن را در غزوهی تبوک و برخی دیگر در حجةالوداع و یا در جنگ اوطاس و دیگران در عمرة القضا ذکر کردهاند.[1] لذا اگر دقت کنیم میبینیم که این اقوال از طرف علمای اهل سنت، تناقضی آشکار دارد.
ابنقیم جوزیه مینویسد: «متعه در زمان جنگ خبیر حرام نشد، بلکه در سال فتح مکه حرام گردید، و این قول صحیحتر است. در جنگ خیبر اصحاب پیامبر با زنان یهودی متعه نکردند و از رسول خدا هم اجازه این کار را نگرفتند؛ از طرف دیگر هرگز کسی نگفته که در این جنگ متعه شده باشند، یا متعه کرده باشند، (هیچکس اعتراف و اقرار به آن نکرده، نه انجام و نه ترک آن)، برخلاف فتح مکه که داستان انجام یا تحریم متعه در آن مشهور است که درست همین است.»[2]
در نتیجه اگر تمام روایاتی که اهل سنت مدعی هستند که متعه در یکی از این مکانها بوده و نسخ شده، باطل است؛ چرا که از نظر زمان و مکان با هم فاصله زیادی دارند، و آنچه که مدعی صحت آن هستند، (هنگام فتح مکه)، روایات آن در صحیح مسلم و مسند احمد بن حنبل است، ولی این روایات اضطراب دارد و همه آن روایات به یک نفر ختم میشود و آن شخص «ربیع بن سبره جهنی» است.[3]
در هر صورت روایات این دو کتاب، (صحیح مسلم، مسند احمد) که سند آن به ربیع بن سبره برمیگردد و به پدرش منتهی میشود، همگی مربوط به یک واقعه و رخداد بوده، اما اگر روایات را بنگریم اضطراب و اختلاف فراوانی را از قبیل: سال فتح مکه، حجه الوداع، سبره با یکی از افراد قبیلهاش، با پسر عمویش، با مردی بزرگسال از اصحاب پیامبر و ... میبینیم.
بنابراین روایت خبر واحدی، تنها مستمسک و بهانهی اهل سنت برای تحریم متعه است. آیا اینگونه روایت مضطربی میتواند با روایات صحیح یا مستفیض برابری کند که بر عکس آن سخن میگوید؟ چگونه تناقض در روایات را پاسخ میگویند؟
والله العالم
پینوشت:
[1]. فتح الباری، ابن حجر عسقلانی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج9 ص138.
[2]. زاد المعاد، ابن قیم جوزیه، موسسه الرساله، بیروت، لبنان، ج3 ص343.
[3]. «ربیع بن سبره از پدرش نقل کرده که رسول خدا به ما اجازه متعه داد، من و مردی برای متعه زنی از قیبله بنی عامر که گویا باکره هم بوده، خود را به او عرضه داشتیم. پرسید چه میدهید؟ گفتیم عبا و ردای خود را، دوستم ردایش تمیزتر از عبا و ردایم بود. اما من از او جوانتر و زیباتر بودم. او وقتی به ردای دوستم نگاه میکرد، خوشش میآمد و وقتی به من نگاه میکرد، لذت میبرد. بالاخره گفت تو و ردای تو مرا کافی است، در حالیکه ردایم کهنهتر بود. سه روز با او بودم. پس رسول خدا فرمود هر که زنی را متعه کرده او را رها کند...» صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، دار الفکر، بیروت، لبنان، باب نکاح المتعه... ج2 ص1022-1026.
یا این روایت که ربیع بن سبره جهنی نقل میکند که پدرم به من گفت: «رسول خدا زمان فتح مکه از متعه زنان نهی کرده است. پدرم با دو عبای سرخ متعه کرده بود.» صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، ج2 ص1026 و مسند، احمد بن حنبل، دارالفکر، بیروت، لبنان، ج3 ص404-406
افزودن نظر جدید