بطلان حدیث نبوی، در تعیین مدت زمان خلافت جانشینانش
در کتب فریقین خلافت و جانشینی پیامبر اکرم، به دو صورت (اجماعی از نظر اهل سنت و نص از نگاه شیعه) طبق برخی روایات و حکایات تاریخی وارد گردیده است، اما بعضی روایات وجود دارد که به نقل از پیامبر اکرم مدت زمان خلافت بعد از خود را معین کرده است و محمد بن عبدالوهاب طبق همین روایت که پیامبر فرمود: «خلافت پس از من سی سال است.»[1] احتجاج میکند و خلافت خلفا را درست و صحیح میداند؛ اما این حدیث و امثال آن نادرست است، چرا که در اسناد آن کسانی قرار دارند که از نظر بزرگان اهل سنت مورد اشکال هستند.
مثلاً سعید بن جهمان یکی از افرادی است که در سلسله سند این حدیث قرار دارد، ابوحاتم مینویسد: «به وی احتجاج نمیشود.»[2] و ابن حجر عسقلانی به نقل از ابن معین گفته، او از سفینه احادیثی نقل کرده که به جز او کسی دیگر آنها را نقل نکرده و یا مینویسد بخاری میگوید در حدیث او عجایبی است.[3]
همچنین حشرج بن نباته در سلسله سند این حدیث قرار دارد که نسائی گفته او قوی نیست، بخاری مینویسد در حدیث او نیامده که پیامبر فرموده باشد: اینان خلفای پس از من هستند. بخاری در کتاب الضعفا گفته حدیث او پذیرفته شده نیست، چرا که عمر بن خطاب و علی (علیهالسلام) گفتهاند: پیامبر کسی را خلیفه نکرد.[4]
سوید بن سعید نیز یکی از کسانی است که در سلسله سند این حدیث قرار دارد، او از کسانی است که ابن حبان در کتاب الثقات گفته است خیلی اشتباه میکند. خطیب در کتاب المتفق و المفترق از او نام میبرد و میگوید: از علی بن عاصم حدیث ناپسند نقل کرده.[5] ذهبی گفته است او معروف و مشهور نیست و از علی بن عاصم خبر ناپسند نقل کرده و ابن جوزی هم این نظر را معتقد است.[6]
در نتیجه میبینیم که این حدیث هم مانند احادیث دیگر، سوای اینکه جعلی است، اثبات نمیکند که خلفا حقی در خلافت داشته باشند و دلیل محمد بن عبدالوهاب طبق آن، بر اثبات خلافت خلفا درست و صحیح نیست.
پینوشت:
[1]. رساله فی الرد علی الرافضه، محمد بن عبدالوهاب، دار الآثار، صنعاء، یمن، ص11.
[2]. میزان الاعتدال، ذهبی، دارالمعرفه، بیروت، لبنان، ج2 ص131.
[3]. تهذیب التهذیب، ابن حجر عسقلانی، دارالفکر، بیروت، لبنان، ج4 ص13.
[4]. میزان الاعتدال، ذهبی، دارالمعرفه، بیروت، لبنان، ج1 ص551.
[5]. تهذیب التهذیب، ابن حجر عسقلانی، دارالفکر، بیروت، لبنان، ج4 ص242.
[6]. میزان الاعتدال، ذهبی، دارالمعرفه، بیروت، لبنان، ج2 ص251.
افزودن نظر جدید