تناقض‌گویی در اعتقادات، نسبت به خلافت

  • 1398/05/13 - 01:22
محمد بن عبدالوهاب در کتاب خود حدود سی روایت را می‌آورد تا اثبات کند جانشینان پیامبر نام برده شدند و خلفا از جمله آنان هستند. این‌گونه روایات جعلی، این سؤال را پیش می‌آورد که اگر چنین نصوصی وجود داشت، پس چرا می‌گویند خلافت اجماعی است و این‌که خلفا در سقیفه بنی‌ساعده به آن استناد نکردند.

یکی از احتجاجات اهل سنت در جریان خلافت جانشینان پیامبر اکرم نسبت به مذهب شیعه امامیه، این ادعا است که نصی بر خلافت کسی وجود ندارد، در حالی‌که وهابیت با برخی روایات جعلی که بزرگان اهل سنت آن را ردّ کرده‌اند، مدعی هستند که طبق این روایات خلفای پیامبر معرفی شده‌اند، خصوصاً محمد بن عبدالوهاب در کتاب خود حدود سی روایت را می‌آورد تا اثبات کند جانشینان پیامبر نام برده شدند. از جمله آن روایات وارده عبارتند از:
عبدالله بن عمر می‌گوید، شنیدم رسول خدا فرمود: پس از من دوازده خلیفه است و ابوبکر فقط اندک زمانی می‌ماند.[1] و یا حذیفه می‌گوید، رسول خدا فرمود: به دو نفری که پس از من هستند (ابوبکر و عمر) اقتداء کنید.[2] و نیز این روایت که: وقتی رسول خدا مسجد می‌ساخت در ساختمان آن سنگی گذاشت و به ابوبکر فرمود سنگ خود را کنار من بگذار، سپس به عمر فرمود سنگ خود را کنار سنگ ابوبکر بگذار و سپس فرمود اینان خلفای پس از من هستند.[3]
این‌گونه روایات جعلی، هر صاحب عقل سلیم را به تفکر وا می‌دارد که اگر چنین نصوصی وجود داشت، پس چرا می‌گویند خلافت اجماعی است و این‌که اگر این روایت حقیقت داشت، یقیناً ابوبکر و عمر در سقیفه بنی‌ساعده به آن استناد می‌کردند، در حالی‌که این ادعا را نکردند. از طرف دیگر می‌بینیم که حضرت علی (علیه‌السلام) در مناسبت‌های مختلف برای خلافت خود بعد از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در هر مکان و زمانی، به‌ویژه در مسجد، با حضور شاهدان عینی، هم مدعی بود و هم استشهاد می‌طلبید و اصحاب هم اقرار و اعتراف به خلافت حضرت می‌کردند، که با رجوع به کتب فریقین به این نکته خواهیم رسید.
آنان هم‌چنین با احتجاج به آیه 4 سوره تحریم و این‌که پیش‌گویی خلافت ابوبکر و عمر است، به دلیل این‌که پشت سر هم به خلافت رسیدند، یکی از بی‌ارزش‌ترین دلایل و رو در رویی با تمامی نصوصی است که در کتب فریقین وجود دارد که می‌گویند: پیامبر اکرم آشکارا در حضور جمع، اسامی خلفای خود را یکی پس از دیگری اعلام فرمود و این در حالی است که آیات سوره تحریم پر از تهدید و هشدار به عایشه و حفصه، دختران شیخین و همسران پیامبر اکرم است که اسرار رسول خدا را فاش می‌کردند. پس چگونه می‌توان هم‌خوان با ادعای وجود نص بر خلافت ابوبکر یا اشخاص دیگری باشد؟ چرا این مطلب را پیامبر محرمانه فقط به همسرانش بگوید؟ اعلام عمومی آن، چه اشکالی دارد؟ این آیه سراسر تهدید خداوند نسبت به آن دو نفر (عایشه و حفصه) است، آن وقت چگونه به عنوان شاهدی برای خلافت شیخین می‌توان یافت؟ والله العالم!

پی‌نوشت:

[1]. رساله فی الردّ علی الرافضه، محمد بن عبدالوهاب، دار الآثار، صنعاء، یمن، ص9.
[2]. همان، ص10.
[3]. همان، ص12.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.