دیدگاه ابن حجر عسقلانی درباره‌ی ابن تیمیه

  • 1398/03/30 - 18:27
ابن حجر عسقلانی درباره‌ی ابن تیمیه می‌نویسد: «گروهی او را به تجسیم نسبت داده‌اند، چون او گفته است که همانا دست، و قدم، و ساق، و صورت، صفات حقیقی برای خداوند هستند و خداوند ذاتاً بالای عرش قرار دارد؛ گروهی او را زندیق و منکر خدا خوانده‌اند؛ چون گفته به پیامبر نمی‌شود استغاثه کرد و گروهی او را منافق خوانده‌اند، چون گفته حضرت علی در هفده چیز خطا کرد و به هر کجا که رو آورد، آن‌جا را خوار و ذلیل کرد.»

ابن تیمیه در زمان حیات خود، به دلیل اظهار نظرهای باطل و پوچ و افکار و عقاید فاسد، از طرف علمای زمانش طرد گردید. او کسی بود که به عنوان یک عالم دیندار و مسلط به علوم مختلف، نزد همگان مشهور و معروف بود، تا این‌که در مسایل گوناگون از راه حق خارج شد و نهایتاً با حکم شرع و حکومت وقت به زندان افتاد و در همان‌جا هم درگذشت.
در این بین علمای زیادی بر عقاید و افکار فاسدش ردّیه‌هایی نوشتند و تألیفاتی را به رشته تحریر در آوردند و ماهیت او را به همگان شناساندند؛ چرا که در بین مردم به برخی از صفات موصوف گردید. از جمله این علما، ابن حجر عسقلانی است که در کتاب خود درباره‌ی ابن تیمیه می‌نویسد: «مردم درباره‌ی ابن تیمیه چند دسته شدند: گروهی او را به تجسیم نسبت داده‌اند به دلیل آن‌چه او در کتاب عقیده الحمویه و واسطیه و غیر این دو ذکر کرده است؛ از جمله او گفته است که همانا دست، و قدم، و ساق، و صورت، صفات حقیقی برای خداوند هستند و خداوند ذاتاً بالای عرش قرار دارد، و گروهی او را زندیق و منکر خدا خوانده‌اند؛ به خاطر این‌که سخنش که گفته به پیامبر نمی‌شود استغاثه کرد، در این گفتارش نقض و منع از تعظیم پیامبر است، و گروهی او را منافق خوانده‌اند، به خاطر این گفتارش که گفته حضرت علی (علیه‌السلام) در هفده چیز خطا کرد و به هر کجا که رو آورد، آن‌جا را خوار و ذلیل کرد، چرا که مثلاً بارها سعی کرد که خلافت را صاحب شود، ولی به آن نرسید، او به خاطر ریاست تنها جنگید، نه برای دین، چون ریاست را دوست داشت، و...»[1]
در نتیجه با این‌گونه مطالب که در سراسر کتب و تألیفاتش به وفور یافت می‌شود، همان منافق بودن برازنده‌ی شخصیت اوست، چرا که ظاهراً ابن تیمیه حداقل این حدیث نبوی را نشنیده که پیامبر فرمودند: «... یا علی لایحبّک الاّ مومن و لایبغضک الاّ منافق.[2] ... یا علی! دوست نمی‌دارد تو را مگر مومن و کسی غیر از منافق تو را دشمن نمی‌دارد.» و اعتراف این عالم اهل سنت در مورد ابن تیمیه هم نشان از ناصبی بودن او نسبت به اهل بیت پیامبر، به‌ویژه حضرت علی (علیه‌السلام) را دارد. فاعتبروا یا اولی الابصار

پی‌نوشت:

[1]. «و افترق الناس فیه -ابن تیمیه- شیعاً فمنهم من نسبه الی التجسیم لما ذکر فی العقیده الحمویه و الواسطیه و غیرهما من ذلک کقوله: ان الید و القدم و الساق و الوجه صفات حقیقیه لله وأنه مستو علی العرش بذاته...» الدرر الکامنه...، ابن حجر عسقلانی، دارالجیل، بیروت، لبنان، ج1 ص154.
[2]. صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، باب 33 ج1 ص86 حدیث132.
تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، دالفکر، بیروت، لبنان، ج2 ص695. ترجمه الامام علی-ع-.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.