پاسخ عبارت امیرالمؤمنین که دنیا و خلافت را بیارزش خواندهاند
پرسش و پاسخ، و شبهات در طول تاریخ بوده و همچنان با تغیراتی در کم و کیف، برقرار است. همیشه پرسش کردن راحتتر و کوتاهتر از پاسخ بوده و خیلی علمی و دقیق نبوده؛ بعضی مواقع سؤال کننده از روی عناد، فقط مطلبی را تکذیب کرده و در کلام کوتاهی گفته: «هذا کذب.» اما همین اشکال کوتاه، جوابش بسیار طولانی و وقتگیر است. بعضی مواقع هم سؤالها به صورت تقطیع شده و فقط با قصد تشویش اذهان و شبههپراکنی مطرح میشده است، اما با این حال باید جواب داده شود. این مسیر همچنان پابرجاست و ما هم همچنان در دفاع از اسلام و مذهب تشیع جواب میدهیم.
حال سؤالی نه چندان علمی و دقیق را با هم ببینیم:
پرسش: شیعه میگوید مقام خلافت و امامت علی، الهی است، میپرسم پس چرا علی گفت: خلافت از آب بینی بزغاله برای من کم ارزشتر است؟!
پاسخ: این عبارت حضرت، در آخر خطبه سوم بیان شده است که آن خطبه معروف است به خطبه شقشقیه.[1] امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) وقتی به خلافت ظاهری رسیدند و خلیفه شدند، در خطبهای معروف به خطبه شقشقیه، تمام کارها و رفتارها و بدعتهای خلفای گذشته را نقض کرده و حکومت آنها را غیر مشروع اعلام کردند و در آخر خطبه میفرمایند: «دُنْيَاكُمْ هَذِهِ أَزْهَدَ عِنْدِي مِنْ عَفْطَةِ عَنْزٍ.[2] دنياى شما نزد من، از آب دماغ بز بىارزشتر است.» در واقع حضرت پس از شِکوه و گلایه از غصب خلافت و اتمام حجت، و بیان فریبکاری در این دنیا، برای رسیدن به خلافت، اینچنین دنیای بیرحم و ظالم را مذمت میکند و در این تعبیر، حضرت اینچنین دنیایی را مذمت میکند و میگوید «دنیاکم» دنیای شما، با این اهداف پلید، نزد من بیارزشه، نه اصل دنیا و دنیای من، و نه اصل خلافت الهی و مقام امامت.
وقتی انسان خطبه را کامل و دقیق بخواند، متوجه عبارت پایانی حضرت که فرمود: «دنياى شما نزد من از آب دماغ بز بىارزشتر است» میشود، متوجه تفکیک و تفاوت دنیا و خلافت الهی خود از خلافت دیگران و متوجه مدح و ذم حضرت نسبت به دنیا میشود.
و این همان موضوع مهم و اساسی است که حکومت فی نفسه، مقدس نیست و امام با این جمله پاسخ آنانی که میخواهند حکومت را مقدس جلوه دهند و با فریبکاری به مقصد برسند را با صراحت مشخص میسازد و این اهداف و نیت است که به حکومت رنگ قداست میبخشد.
نتیجه اینکه اگر کمی در سیرهی حضرت علی (علیهالسلام) تأمل کنیم، آن خلافت ظاهری که حضرت غصهی آن را میخورد، یک تکلیف الهی است که خداوند بهخاطر شایستگیهای منحصر به فرد ایشان و مصلحت اسلام و اهل اسلام بر دوش ایشان گذاشته، و حضرت علی غصهی امتثال امر الهی، و اسلام و اهل اسلام را میخورد، اما خلافت ظاهری از حیث یک فریب دنیایی که شماها برای دستیابی آن دست و پا میزنید و اهداف مقدس آن را فراموش کردید، برای علی از آب بینی بزغاله، بیارزشتر است. پس این دنیای شما با این اهداف پلید شما، بیارزش است نه دنیای علی که رنگ قداست دارد.
پینوشت:
[1]. (الشقشقة من البعير): چيزى كف مانندى كه شتر هنگام بانگ كردن و مستى از دهان بيرون آورد به خطيبى شقشقه گفته مىشود كه داراى سرمايه سخن باشد.
[2]. نهج البلاغه، خطبه 3 معروف به خطبه شقشقیه، فرازهایی از آخر خطبه که شاهد مثال ماست:
«أَمَا وَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِيَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أن لا يُقَارُّوا عَلَى كِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَيْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا وَ لَسَقَيْتُ آخِرَهَا بِكَأْسِ أَوَّلِهَا وَ لَأَلْفَيْتُمْ دُنْيَاكُمْ هَذِهِ أَزْهَدَ عِنْدِي مِنْ عَفْطَةِ عَنْزٍ..»
« به خدا سوگند اينان كلام خدا را شنيده و دانستهاند ولى زينتهاى دنيا چشم آنها را خيره كرده و به آنها علاقهمند ساخته است. آگاه باشيد! سوگند به كسىكه دانه را مىشكافند و روح را آفريد، اگر نبود حضور حاضران، و اقامه حجّت به وجود ياوران، و پيمانى كه خداوند از علما گرفته است بر پرخورى ظالمان و گرسنگى مظلومان صبر نكنند، البتّه افسار شتر خلافت را بر گردنش رها میساختم و زمان خلافت را همانند زمان غصب آن مىانگاشتم و محقّقاً در مىيافتيد كه دنياى شما نزد من از آب دماغ بز بىارزشتر است.»
افزودن نظر جدید