رهبانیت در تصوف زمینه نفوذ تفکرغربی در اسلام
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ پستی را در شبکههای اجتماعی منتشر کردیم که اکثر محققین و مستشرقین بر این باورند که خرقهپوشی و پشمینهپوشی صوفیان گرفتهشده از راهبان مسیحی است ولی یکی از محققین به نتیجه جالبی دراینباره رسیده و معتقد است که حتی پشمینهپوشی راهبان مسیحی هم از برنامههای یهود بوده است. ایشان دراینباره میگوید: «یهودیان سعی کردند (پشمینهپوشی) را برای استمرار رهبانیت در آئین مسیح، همیشه حفظ کنند و چون در خمود (سست و خاموش) نگهداشتن مسیحیت نتایج خوبی برای یهود داشت، آن را به اسلام (تصوف) نیز انتقال دادند.» [1] ولی یکی از دراویش گفت: به فرض که اینطور باشد و سخن شما درست باشد، که چی؟ خوب اسلام هم گفت روزه بگیرید، روزه هم که در ادیان دیگر مگر نبوده، حال ما باید بگوییم که اسلام روزه را از ادیان دیگر کپی کرده است؟
من: اولاً روزه گرفتن مسلمانها کپی برداری نیست و امر مستقیم خداوند به حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) است که در قرآن میفرماید: یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَی الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ [بقره / 183] ای کسانی که ایمان آوردهاید روزه بر شما واجب شد، همانطور که بر اقوام قبل از شما واجب شده بود، شاید که باتقوا شوید» آنچه که در آیین گذشته بوده که قرار نیست حتماً ما نیز آن را انجام دهیم، بلکه آن چیزی که شارع به آن امر کرده مهم است نه آن چیزی که ادیان دیگر از گذشته تا حال داشتهاند.
ثانیاً اگر با دقت متن را مطالعه میکردی میفهمیدی که منظور من چیست. منظور این است که این رهبانیت، نقشه یهود بوده است. چرا؟ چون بدینوسیله یک جامعه را در سستی و خاموشی میبرند درنتیجه یک جامعه سست و خاموش برای قوم یهود تهدیدی نخواهد بود. چون کسی که در راه رهبانیت قدم برمیدارد از مردم و جامعه فاصله میگیرد، لذا این شخص، نسبت مسائل جاری جامعهاش بیتفاوت میشود و این دقیقاً همان چیزی است که ادیان دیگر مثل یهود آن را میخواهند.
البته این مطلب که رهبانیت نقشه یهود بوده است تا صوفیان مسلمان را در خاموشی و سستی نگهدارند یک شاهد عینی هم در عصر امروزی برایش هست. کتاب خاطرات شخصی خارجی به نام مستر همفر است که سالها در ایران جاسوس انگلیس بوده است. ایشان در خاطرات خود برنامه دولت انگلستان را در مورد اسلام اینگونه بیان میکند: «گسترش همهجانبه خانقاههای دراویش، تکثیر و انتشار رسالهها و کتابهایی که مردم عوام را به روی گرداندن از دنیا و ما فیها و گوشهگیری سوق میدهد، مانند مثنوی مولوی و احیاءالعلوم غزالی.» [2]
این اعتراف نشاندهنده حقایق بسیار زیادی درباره تصوف است ازجمله اینکه کشورهای معاند با جمهوری اسلامی، یکی از راههای مقابله و دشمنیشان با اسلام همین تصوف است. دیگر اینکه نشان میدهد که این کشورها تصوف را به خوبی شناختهاند، چراکه سالهای بین ۱۲۰۰ تا ۱۳۳۰ هجری قمری یعنی دورانی که انگلستان کمپانی هند شرقی را در هندوستان فعال کرد و به مرزهای ایران و سایر کشورها نزدیک شد و با کشورهای اسلامی رابطه برقرار کرد، اکثر فرقههای موجود تأسیس و یا احیاء شدند. همه اینها نشاندهنده این است که دشمنان اسلام رمز موفقیت خود در کشورهای اسلامی را در روی آوردن مردم به رهبانیت و گوشهگیری و دوری از اجتماع میدانستند، لذا هموغم خود را روی ترویج این فرقهها گذاشتند.
پینوشت:
[1]. وعیدی بهشهری، عباس، خرقه صوفیان، نشر راه نیکان، تهران، 1384، ص 51
[2]. مستر همفر، دستهای ناپیدا (خاطرات مستر همفر)، مترجم قرنی، نشر گلستان کوثر، تهران، 1386، ص 64
افزودن نظر جدید