بررسی سابقهی اسلام و تشیع در ایران
خلاصه مقاله
از جمله شبهات علیه شیعه که همواره به آن در شبکههای ماهوارهای، نشریات، و کتب ... دامن میزنند، این است که پیدایش مذهب تشیع، به عبدالله بن سبأ برمیگردد و در ایران این مذهب از زمان حکومت صفویه بهوجود آمده است.
جواب این شبهه این است که حدّ فاصل زمانی عبدالله بن سبأ و حکومت صفویه، نشان از این است که هیچ مدرک و دلیلی برای اثبات ادعایشان ندارند؛ سابقهی ورود مذهب تشیع به ایران به دوران حیات پیامبر اکرم برمیگردد؛ حضور افرادی مانند سلمان فارسی، در کنار امیرالمؤمنین، تأثیر بهسزایی در نگرش ایرانیان به اسلام و مذهب تشیع داشته است؛ تقابل دو نگرش (اسلام اموی و اسلام حسینی) در جریان واقعه کربلا، دلیل دیگری از تمایل ایرانیان به مذهب تشیع است و حضور برخی از شاگردان امامان معصوم، و امامزادگان از اهل بیت پیامبر، نشان از گرایش ایرانیان به تشیع است.
متن مقاله
از جمله شبهات علیه شیعه که همواره به آن در شبکههای ماهوارهای، نشریات، و کتب ... دامن میزنند، این است که پیدایش مذهب تشیع، به عبدالله بن سبأ برمیگردد و در ایران این مذهب از زمان حکومت صفویه بهوجود آمده است. مثلاً ابن تیمیه میگوید: «و اصل الرّفض من المنافقین الزنادقه فانّه ابتدعه بن سبا الزندیق...[1] اساس مذهب تشیع به شخصی منافق و زندیق به نام عبدالله بن سبا برمیگردد...» همچنین میگوید: «... عبدالله بن سبا کان یهودیاً فاظهر الاسلام و اراد فساد دین الاسلام کما أفسد بولص دین النصاری.[2]... عبدالله بن سبأ، یک یهودی بود که به ظاهر اسلام آورده تا دین اسلام را نابود کند، همانطور که پولس یهودی برای نابودی مسیحیت به دین مسیح رو آورد.»
در جواب او و امثالش باید گفت، اولاً: این دو پهلو سخن گفتن، دلیلی بر باطل بودن ادعایشان است، چرا که سردرگمی آنان بین 12 قرن (حدّ فاصل زمانی عبدالله بن سبأ و حکومت صفویه) نشان از این است که هیچ مدرک و دلیلی برای اثبات خود ندارند و تمام سخنان ایشان فقط فرافکنی و شایعه و اتهام بیاساس و دروغی بیش نیست.
ثانیاً: سابقهی ورود دین اسلام و مذهب تشیع به سرزمین پهناور ایران به دوران حیات پیامبر اکرم برمیگردد، چرا که کشور یمن، بخشی از نواحی ایران در آن زمان محسوب میشده است. لذا پیامبر خالد بن ولید را به آنجا فرستاد و به مدت 6ماه اهالی آنجا را به دین اسلام فرا خواند، اما کسی به اسلام رو نیاورد. سپس پیامبر حضرت علی (علیهالسلام) را به آنجا فرستاد و فرمود وقتی به آنجا رسیدی، با صدای بلند بگو ای ریگها و ای سنگها و ای کوهها، پیامبر سلام میرساند، بلافاصله همه این نباتات جواب دادند وقتی که مردم این وضع را مشاهده کردند و علی (علیهالسلام) را اینگونه دیدند، مسلمان شدند و به اسلام گرویدند. مثلاً بیهقی میگوید: «انّ النبی بعث خالد بن ولید الی اهل الیمن یدعوهم الی الاسلام... ثمّ انّ النّبی بعث علی بن ابیطالب رضی الله عنه... قال البراء بن عازب فکنت فیمن عقّب مع علی-ع- فلمّا دنونا من القوم خرجوا لنا فصلّی بنا علیّ ثمّ صفّنا صفّاً... فأسلمت همدان جمعاً علیّ الی رسول الله باسلامهم...[3] پیامبر خالد بن ولید را برای دعوت به اسلام به سوی یمن فرستاد، اما هیچکس به اسلام متمایل نشد، سپس پیامبر علی (علیهالسلام) را به آنجا اعزام کرد و فرمود از سپاه خالد هر کس بخواهد میتواند همراه علی در یمن بماند. براء بن عازب گوید من مانده و همراه علی به سوی مردم یمن رهسپار شدیم، اهالی یمن به محض دیدن علی به سمت ما آمدند و چون حضرت نامه پیامبر را برای مردم یمن خواند، همگی اسلام آوردند و با ما در یک صف ایستاده و نماز خواندند. علی این قضیه را به پیامبر گزارش داد، پیامبر به سجده رفت و شکر کرد و سپس سر بلند کرد و عرضه داشت: سلام بر اهل همدان، سلام بر اهل همدان.» این هم دلیلی بود که مردم به حضرت رو آوردند و اسلام را با جان و دل پذیرفتند، ولی به خالد متمایل نشدند.[4]
ثالثاً: حضور افرادی مانند سلمان فارسی، صحابه خاص پیامبر در کنار حضرتش، خود تأثیر بهسزایی در رویکرد و نگرش ایرانیان به اسلام و مذهب تشیع داشته است.
رابعاً: تقابل دو نگرش (اسلام اموی و اسلام حسینی) در جریان واقعه کربلا در سال 61 هجری، خود یکی دیگر از تمایل ایرانیان به اسلام حقیقی و مذهب تشیع بوده است.
خامساً: حضور برخی از شاگردان امامان معصوم، از جمله امام صادق (علیهالسلام) در ایران، مکتب اهل بیت را تبلیغ کرده و ایرانیان را به مذهب اهل بیت پیامبر و گرایش به مذهب تشیع رهنمون کردند.
سابعاً: حضور امامزادگان از اهل بیت پیامبر از جمله حضرت معصومه در قم، شاهچراغ در شیراز، شاه عبدالعظیم در ری، و ...، همه و همه حاکی از این امر است که گرایش ایرانیان به تشیع در این مورد بیارتباط نبوده است.
در نتیجه کسانیکه مدعی هستند اسلام توسط عمر بن خطاب به ایران آمده و ایرانیان توسط عبدالله بن سبا و یا صفویه شیعه شدند، ادعایی بیش نیست و دروغی بزرگ است.
پینوشت:
[1]. مجموع الفتاوی، ابن تیمیه، مکتبه ابن تیمیه، نجد، ریاض، عربستان، ج4 ص435.
[2]. همان، ج4 ص518.
[3]. سنن الکبری، بیهقی، دارالفکر،، بیروت، لبنان، ج2 ص369.
الکامل فی التاریخ، ابن اثیر جزری، دارصادر، بیروت، لبنان، ج2 ص168.
[4]. تاریخ جرجان، جرجانی، عالم الکتب، بیروت، لبنان، ج1 ص386.
افزودن نظر جدید