مناظره در مورد اغتشاشات دراویش

  • 1397/11/09 - 13:31
بهمن و اسفند سال ۹۶، ایام مماشات جمهوری اسلامی با دراویش صوفی گنابادی بود که نمایش‌گر چهره رحمت و صبر جمهوری اسلامی در مقابل فرق و ادیان ساکن در این مرز و بوم است. اما دراویش بعد از گذشت حدود یک سال از این اتفاق، توجیهات مختلفی برای رفع اتهام از خود مطرح می‌کنند که برخی نیز جالب و عجیب به نظر می‌رسد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ دی، بهمن و اسفند سال ۹۶، ایام مماشات جمهوری اسلامی با دراویش صوفی گنابادی بود که نمایشگر چهره رحمت و صبر جمهوری اسلامی در مقابل فرق و ادیان ساکن در این مرزوبوم است. صبری که گویا خوی بی‌حیایی را برانگیخت، تا دراویش سلطان علیشاهی پس از قم، بروجرد، کوار و اصفهان، این بار گلستان هفتم در تهران را به آتش بکشند و اتوبوس مرگ را داعش‌وار به روی همه ادعاهای تاریخی خود برانند! اتوبوسی که جان سه جوانِ نیروی انتظامی سبزپوش را ستاند و خویِ توحشی که دو بسیجی را به قافله شهدا رساند. یاد شهدای فاطمی را گرامی می‌داریم و چند دقیقه‌ای به بحث با یکی از دراویش در این رابطه می‌پردازیم.

صوفی: شما یک‌طرفه قضاوت می‌کنید. کسانی که آنجا تجمع کرده بودند خواستار آزادی برادرشان بودند که جرمی مرتکب نشده بود.

من: نکته اول این ادعایی است که با همین موضوع، اغتشاش را ادامه دادند و خلافش هم ثابت شد. نکته دیگر اینکه اگر اغتشاشات و خرابکاری‌های که این فرقه در ایران انجام دادند، در هر کشور دیگری انجام می‌دادند، این فرقه را از بیخ و بُن نابود می‌کردند ولی در ایران مورد لطف و رحمت اسلامی واقع شدند.

صوفی: اعتراض‌ها کاملاً مسالمت‌آمیز بود و فقرا مطالبه گر حق خودشان بودند.

من: مطالبهٔ حق با قمه و چماق! با تهدید مأمور قانون؟! با قتل و کشتار؟! مگر ما در قرون وسطا زندگی می‌کنیم؟

صوفی: خواهرانی که بازداشت شدند چرا بازداشت کردند؟ آن‌ها هم چماق و قمه داشتند؟ البته فقرا همیشه صلح دوست هستند و در این مورد قائل به زمان و مکان نیستند.

من: از آنجا که دراویش غیرت زیادی به خرج دادند و خواهران ایمانی!! را سپر خودشان قرار دادند، نیروهای امنیتی هم به جرم اخلال در نظم عمومی، سد معبر، بستن خیابان و ممانعت از اجرای قانون، بازداشت شدند و افرادی از آن‌ها که متصل به سرویس‌های جاسوسی بودند به زندان رفتند... مسئله دوم اینکه اگر شنیده باشید و خاطرتان باشد جناب مردانی با لفظ تندی این دسته از دراویش را خطاب قرار داد و گفت: وقتی انسان کامل (آقای تابنده)!!! می‌گوید از اطراف خانهٔ من بروید، باید گم بشویم!!!

صوفی: بیانیه شیخ بزرگوار و ولی زمان کاملاً درسته و ما فقرا هر سخن این عزیزان را سرمه چشم می‌کنیم ولی این را هم بگویم که این بزرگان از واقعیت صحنه و ماجرا اطلاع دقیقی نداشتند.

من: ولی زمان! چطور شخصی ولی زمان و انسان کامل است ولی از مسائل و اتفاقات اطرافش بی‌خبر است؟! به همین علت است که گفته میشود ایشان "ولی زمان" نیستند. چون حتی از جلوی منزلش هم بی‌خبر است.

صوفی: نه خیر ایشان به‌عنوان ولی زمان قطعاً به ذره‌ذره اتفاقات عالم باخبر هستند، ولی متأسفانه برخی فقرای کم صبر و برخی بی‌ایمان یا بهتر بگویم احساسی، به صحبت ولی خودشان گوش ندادند.

من: همین الآن گفتید که قطب، اطلاع دقیق نداشتند، بعدش مگویید از ذره‌ذره اتفاقات عالم باخبر هستند. لطفاً یک حرفی بزن و روی حرفت بمان.

صوفی: در برخی موارد برای تمام انسان‌ها و حتی انسان کامل، بدا حاصل می‌شود و وقایع تغییر پیدا می‌کنند و این از عقاید اسلامی است که می‌توانید در مورد آن مطالعه کنید.

من: اولاً باید خدمت شما عرض کنم که بدا فقط برای حضرت حق است نه انسان‌ها، حتی در مورد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) هم ممکن نیست،. ثانیاً حتی اگر فرض را بر این بگیریم که قطب شما از اتفاقات اطلاع نداشتند، آیا وقتی حرفی می‌زنند مسموع نیست؟! مگر نباید مریدان بی‌چون‌وچرا اطاعت کنند؟! پس این تحلیل‌ها و ... چیست؟

صوفی: بله ولی شاید هرکسی در آن موقعیت بود ممکن بود هر اقدامی انجام دهد. البته تا جایی که من شنیدم حضرت آقا اجازه دفاع از خود را هم داده بودند.

من: این درست ولی آگه بحث مراد و مریدی هضم شده باشد و دراویش این موضوع را با گوشت و خونشان یاد گرفته باشند، مطلقاً طبق شنیده‌ها رفتار نمی‌کنند. پیام دکتر تابنده و مشایخ فصل الخطاب بود و اگر عمل می‌شد این فاجعه رخ نمی‌داد.

صوفی: آره این حرف شما درست و منطقی است و قبول دارم. متأسفانه برخی از فقرا در این قضیه احساسی برخورد کردند و متأسفانه هنوز هم برنگشتند و بر روی اقدامات خود پافشاری می‌کنند. فقیر اگر فقیر باشد روی کوچک‌ترین سخن ولی زمان، حرفی نمی‌زند. به‌هرحال باز هم میگویم که فقرا اهل صفا و صمیمیت هستند و اهل اغتشاش نیستند. شما هم دست از این تفرقه‌اندازی بین مسلمانان بردارید و به راه حق بازگردید، شاید مورد لطف و بخشش ولی زمان قرار بگیرید و بخشیده شده و هدایت شوید.

من: تشکر، ولی در همین کامنت‌هایی که زحمت کشیدید، توهین به مقام ولی زمان! که بود، خلاف واقع هم بود و توجیه رفتار دراویشی که اغتشاش کردند هم بود... کدام حرف شما را بپذیریم؟

صوفی: من کی به ولی زمان توهین کردم؟

من: همین‌که گفتید بی‌اطلاع از اطراف خودش بوده، نسبت به مقامی که برای این شخصیت قائلید، توهین محسوب می‌شود.

صوفی: نه خیر برادر قصد من توهین نبود. منظور بنده این بود در آن شرایط حساس، موقعیت‌ها تغییر پیدا کرد که من تعبیر خودم را داشتم و شما تعبیر خودتان را ولی در کل قصد اهانت نداشتم.

من: با آشنایی که ما از جایگاه قطب در بین دراویش داریم، صحبت‌های عجیبی از شما شنیدیم که در شأن شخصیت یک قطب نبود، ولی همین‌که پذیرفتید دراویش در آن غائله اشتباه کردند بسیار خوب است.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.