تفاوت آیت الله کاشانی و سلطان حسین تابنده
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بزرگان و مریدان فرقه سلطان علیشاهی علیرغم ادعای دوری از سیاست، بارها در مسائل مختلف یا دخالت کردهاند یا اظهار نظرهایی همسو با منافقین و سلطنت طلبهای خارج نشین داشتهاند. چنانچه محمد اسماعیل صلاحی در فضای مجازی درباره حوادث کودتای 28 مرداد سال 1332 به اظهارنظری همسو با اظهارنظر منافقین و کشورهای غربی پرداخته و مرحوم آیتالله کاشانی را با استناد به یک روزنامه پاره شده متهم به خیانت از دکترمصدق کرد. ایشان دراینباره مینویسد: «قصه خیانت رجال سیاسی ایران به دکترمصدق موضوعی است که تاکنون در هالهای از ابهام قرار داشته بعضی کاشانی و حایری زاده و امثال این دو نفر را از حامیان دولت دکترمصدق لااقل در اول کار او میدانند و بعضی دیگر بر این باورند که این دو بهطورقطع با شاه و سلطنتش مخالف بودند اما ویژهنامه روزنامه آتش به شماره ۳۱۶ و به مدیرمسئولی شمسالدین قنات آبادی داماد کاشانی قصه دیگری را حکایت میکند و آن تلاش کاشانی و حایری زاده برای سقوط دولت دکترمصدق و بازگشت شاه به ایران است.» [1] این دیدگاه همسو با دیدگاه منافقینی همچون بنیصدر خائن و سلطنتطلبهای خارج نشینی است که آرزوی شکست این انقلاب را دارند.
در حالی محمد اسماعیل صلاحی به همراه منافقین و دشمنان نظام، به دنبال تحریف و تخریب چهره آیتالله کاشانی هستند و ایشان را خائن میدانند که مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای درباره آیتالله کاشانی میفرمایند: «در قضیه ملی شدن صنعت نفت هم باز روحانیون بودند که جلو افتادند. اگر مرحوم آیتالله کاشانی نبود، مطمئن باشید که مسئله ملی شدن صنعت نفت بههیچوجه در این کشور پا نمیگرفت. حالا یک عده به تعبیری که بنده کردم، نمکخوردگان نمکدان شکن هستند؛ نان نهضت ملی را میخوردند، بعد به مرحوم آیتالله کاشانی بدگویی میکنند! درحالیکه او جلودار این قضیه بود و اگر او نبود، قطعاً مسئله ملی شدن صنعت نفت، در این کشور بهجایی نمیرسید. [2]
حال سؤال این است که علت همصدایی سران و پیروان فرقه سلطان علیشاهی با دشمنان قسمخورده جمهوری اسلامی ایران چیست؟ شما در حالی آیتالله کاشانی را خائن به مردم و انقلاب اسلامی میدانید که در دوران پهلوی، شما از طرفداران شاه و حکومت او بودید. بهعنوان مثال سلطان حسین تابنده از اقطاب و بزرگان شما از طرفداران و چاپلوسان و دستبوسان دربار پهلوی بود. سلطان حسین تابنده، درست در زمانی که کثیری از جوانان و علماء در زندانهای مخوف ساواک شکنجه میشدند؛ در خانقاه بیدخت سالروز تولد و تاجگذاری شاه منحوس را جشن میگرفت و برای وی مراسم دعا بر پا میکرد! [3] او بنا بر عقیدهاش مینویسد: «روحانیون در امور دنیوی که مربوط به دیانت نیست! موظفاند به اطاعت از سلاطین و نباید مخالفت کنند» [4] و اینچنین به دفاع از حکومت شاهنشاهی پهلوی میپرداخت.
باید به پیروان این فرقه گفت که شما چطور آیتالله کاشانی که از آبروی خویش برای کمک به کشور و ملی شدن صنعت نفت، مایه گذاشت را خائن میدانید ولی سلطان حسین تابنده که ظلمهای بیشماری به مردم بیدخت و گناباد کرد را خائن نمیدانید. ازجمله خیانتها و ظلمهای سلطان حسین تابنده و پدرانش در حق مردم بیدخت و گناباد در دوران پهلوی میتوان به سرکوب مخالفان خود و مخالفان حکومت ستمشاهی با کمک مریدان سرسختی مثل ارتشبد نصیری رئیس ساواک و ارتشبد اویسی اشاره کرد. [5] همچنین غصب کاروانسرای عمومی و اراضی موات و موقوفات توسط خانقاه بیدخت اشاره کرد که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بهحکم قوه قضائیه این اموال به مردم بازگردانده شد. حال باید گفت که آیا آیتالله کاشانی که از آبروی خود برای کشور و مردم خود گذشت خائن است یا کسانی امثال اقطاب شما که در دوران حکومت پهلوی به مردم بیدخت و گناباد ظلم کردند؟
پینوشت:
[1]. سخنان محمد اسماعیل صلاحی در صفحه شخصی اینستاگرام
[2]. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار روحانیون استان سمنان، 17/8/1385
[3]. مدنی محمد، در خانقاه بیدخت چه می گذرد، راه نیکان، تهران، 1391، ص 150
[4]. تابنده گنابادی، سلطان حسین (رضا علیشاه)، تجلی حقیقت در اسرار فاجعه کربلا، نشر حقیقت، تهران، چاپ سوم، ص 336
[5]. مدنی محمد، در خانقاه بیدخت چه می گذرد، راه نیکان، تهران، 1391، ص 115
افزودن نظر جدید