امام حاضر صوفیه یا امام غائب شیعه؟

  • 1397/10/13 - 22:32
در اسلام و تشیع راه‌هایی برای حصول کمالات نفسانی و تقرب به ذات الهی در قالب‌های عبادات مختلف و اخلاقیات و اعمال صالح و امثال این‌ها وضع شده است و لکن در عین حال تعبّد و عمل به این امور، انسان را هرگز به مقامی نمی‌رساند که حامل ولایت تشریعی و تکوینی گردد. اما صوفیه معتقدند که با این امور می‌توان به مقام ولایت رسید. از این‌رو معتقدند که در هر دوره‌ای شخصی ولی و امام زمان است.

پایگاه جامع فرق، ادیان مذاهب_ در تصوف راه رسیدن به‌مراتب مختلف کمالات و حتی مرتبه کمال نهایی را در ریاضت‌کشی‌های طاقت‌فرسا و سماع، غنا و تعشّق و امثال این امور می‌داند که ازنظر شریعت اسلام بیشتر این اعمال حرام شمرده شده‌اند. در دین مبین اسلام راه‌های دیگری از برای حصول کمالات نفسانی و تقرب به ذات الهی در قالب‌های عبادات مختلف و اخلاقیات و اعمال صالح و امثال این‌ها وضع شده است و لکن در عین حال تعبّد و عمل به این امور انسان را هرگز به مقامی نمی‌رساند که حامل ولایت تشریعی و تکوینی گردد. اما صوفیه معتقدند که با این امور می‌توان به مقام ولایت رسید. یکی از دراویش این مطلب را قبول نداشت و معتقد بود که در هر دوره‌ای شخصی امام است. او گفت: مشکل شما همین است. شما به‌عنوان یک مسلمان، امامت که از اصول دین است و اعتقاد کامل به آن دارید آیا امام خود را پیدا کرده‌اید؟ امام زمان خود را شناخته‌اید؟ اتفاقاً مورد بحث همه این تضادها، شناخت انسان کامل زمان و یا امام زمان است.

من: امامت از اصول دین و شناخت اصول دین هم تحقیقی است. شما از دراویش بپرسید که بر اساس کدام منبع و مدرک، نتیجهٔ تحقیقشان تبعیت بی‌قیدوشرط، از اقطاب شده؟! بله شخصاً با تحقیق، دین اسلام را که به من ارث رسیده بود باز انتخاب کردم، شما چطور؟! بنده مبانی یهود، مسیح، زرتشت، مسلک‌های شرقی و آئین‌های دیگر را مطالعه کردم، شما چطور اخوی؟

صوفی: بسیاری از مسلمان‌زاده‌ها که بدون شناخت کافی فقط به اسم شیعه هستند تصور می‌کنند که امام زمانشان محمد بن حسن عسکری است، اما غافل از اینکه انسان کامل و امام زمان به هر دوری یک ولی هست و خواهد بود و هیچ‌گاه غیبت نمی‌کند.

من: بله در نگاه شما که مبانی شیعه را مطالعه نکردید و مطلع نیستید که بردن اسم امام زمان هم حرمت شرعی دارد، سخت نیست که شعر مولوی را دستاویز و پایه عقاید خودتان قرار دهید. بهتر بود ادامه شعر را هم می‌گفتید که آن امام زمان حتی اگر از نسل عُمر هم باشد صوفی‌ها او را امام زمانشان می‌دانند!!! خب بگذریم، من دنبال دلیل این بحثم که بر اساس کدام مبنای اسلامی این ادعای تصوف را می‌شود قبول کرد؟

صوفی: تمام این مطالعات شما برای شناخت انسان کامل زمان و یا امام زمان است؟ آیا ولی خود امام حاضر و انسان کامل را شناخته‌اید؟ اگر جواب شما بلی است که دیگر چه نیازی دارید به اثبات عقاید به قول شما خرافی ما؟ اگر طالبی و در راه رسیدن و شناخت انسان کامل هستی، راه شناخت انسان کامل نه از طریق کتاب (قرآن) است و نه از طریق کاوش. در مسیر طریقت و یا شریعت، راه شناخت انسان کامل و ولی زمان پرهیزکاریست و جهاد با نفس، در هیچ چاهی هیچ انسان کاملی نخفته به انتظار نامه من و شما اگر مرد راه هستید. این راه ورای مریدی و مرادی است یا علی.

من: چقدر نفست را می‌شناسی؟! از کجا شناخت پیدا کردی؟ ملاکت برای شناخت امیال نفسانی و چیزهایی که نفست نسبت به آن‌ها کدورت دارد چیست؟! از کجا میدانی راه جهاد با نفس چیست؟! چرا فکر می‌کنی انسان کامل، توی چاه باید باشه؟ به دنبال اثبات عقاید خرافی صوفی نیستیم، به دنبال نقد و بررسی هستیم تا کسانی که نقاب تعصب و شعار به چشم زده‌اند، فارغ از قیل‌وقال کمی فکر کنند.

صوفی: بنده ادعایی نسبت به مهار نفسم ندارم و کسانی از تشیع فکر می‌کنند که امام زمان محمد بن حسن عسکری است.

من: شما منکر وجود امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستید! ادعای خودتان را چطور اثبات می‌کنید؟ شما راه شناخت انسان کامل را منحصر به پرهیزکاری و جهاد با نفس دانستید، دلیل شما چیست؟

صوفی: اولاً طبق گفته بزرگان قرار نیست همیشه یک نفر امام باشد. در هر عصری شخصی امام است. محمد بن حسن عسکری هم یا یک عصری امام بوده یا اینکه بعدها متولد و امام خواهد شد. ثانیاً امام باید حاضر باشد چون همیشه حجت خدا باید روی زمین و نزد مردم باشد، چون وظیفه پیشوایی و هدایت‌گری را دارد. دلیل من برای شناخت امام این است که طبق داستان عرفانی خضر و موسی، انسانی که پرهیزکار و تربیت شده باشد می‌تواند امام خودش را بشناسد و این جز با مرید و مرادی ممکن نیست. کما اینکه موسی مریدی کرد و به حقایق رسید و مریدی کرد تا فهمید که ولی خدا کیست.

من: اولاً شما گفتید که طبق کتاب و قرآن نمی‌توان امام را شناخت ولی خودتان برای اثبات سخنتان به قرآن استدلال کردید، زیرا داستان خضر و موسی داستانی قرآنی است. ثانیاً حتی بزرگان خود صوفیه هم به متولد شدن امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) اذعان کردند ولی شما نمی‌دانی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) زنده هست یا نه!!! در مورد حاضر بودن امام هم اینکه امام بر روی زمین حاضر است و روایات مختلفی به این امر اشاره کرده است. چنانچه امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید: «لَو لَمْ یبْقَ منَ الدُّنیا اِلاَّ یومٌ واحِدٌ لَطَوّلَ اللهُ ذلِک الیومَ حَتّی یخرُجَ قائمُنا أَهْلَ البَیت [1] اگر از عمر دنیا تنها یک روز مانده باشد خداوند آن روز را آن‌قدر طولانی می‌کند تا قائم ما اهل بیت (علیه‌السلام) ظهور یابد.» یا اینکه خود حضرت مهدی (علیه السلام) می‌فرماید: «اِنّی اَمانٌ لِأَهلِ اِلأرضِ کما أَنَّ النُّجومَ اَمانٌ لِأَهلِ السّماء. [2] من برای اهل زمین امن و امانم همان‌گونه که ستارگان آسمان امن و امان اهل آسمان‌اند.»
اما دلیل شما برای شناخت امام، نه معقول است و نه منقول. حتی در مورد داستان خضر و موسی (علیهما السلام) هم در اشتباه هستید. چون این حضرت خضر (علیه السلام) نبود که از حضرت موسی (علیه السلام) بالاتر بود، بلکه طبق روایت ائمه اطهار (علیهم السلام) این حضرت موسی (علیه السلام) بود که مقامش از حضرت خضر (علیه السلام) بالاتر بود. چون حضرت موسی (علیه السلام) صاحب کتاب و شریعت بود و از پیامبران اوالعزم بود ولی حضرت خضر (علیه السلام) فقط مأمور بود یک سری حقایق را به حضرت موسی (علیه السلام) نشان دهد.

پی‌نوشت:
[1]. آیه الله لطفی صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، قم، 1380، ص 254
[2]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج ۷۸، ص ۳۸

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.