پاسخ به ابن تیمیه در عزادرای امام حسین
خلاصه مقاله
ابن تیمیه با وقاحت و بیشرمی عزاداری شیعیان برای امام حسین را کاری عبث و بیهوده و در عین حال احمقانه میداند و میگوید: «از حماقتهای شیعیان این است که هر ساله برای کسیکه سالها پیش کشته شده، ماتم گرفته و گریه و نوحهسرایی میکنند؛ شیطان به سبب کشته شدن حسین، دو بدعت در میان مردم رواج داده: بدعت محزون شدن و گریه کردن و نوحهسرایی برای حسین در روز عاشورا؛ ... و بدعت شادی و خوشحالی که اهل سنت در این روز دارند.»
پاسخ وی:
ای کاش به اندازه برخی از دانشمندان غیر مسلمان، جایگاه وجودی امام حسین (علیهالسلام) و نقش اساسی ایشان را در دین اسلام میشناختی و آن وقت سخن میگفتی؛ با گفتن کلمه «حماقت»، به شیعه توهین و جسارت نکردی، بلکه مستقیماً به شخص پیامبر اسلام، اهانت و توهین کردی، چرا که به گفته کتب علمای اهل سنت، خود شخص پیامبر برای امام حسین (علیهالسلام) عزاداری و نوحهسرایی و گریه کرد؛ روایات فراون دیگر از کتب اهل سنت وجود دارد که میگوید: جبرئیل نازل شد و گفت: ای محمد! امت تو فرزندت حسین را شهید میکنند. آنگاه رسول خدا گریه کرد. سپس حسین را در آغوش گرفته و به سینه چسبانید و فرمود این تربت در نزد تو امانت باشد، خاک را بوئیدند و فرمودند: ای ام سلمه! هرگاه این تربت رنگ خون گرفت، بدانکه فرزندم حسین را به شهادت رساندند.
متن مقاله
ابن تیمیه ناصبی، خود را عالم دینی میداند و عدهای مانند فرقه گمراه وهابیت هم به دنبال عقاید و افکار باطل اویند؛ حال اگر در کتب و تالیفات او نگاهی گذارا داشته باشیم، پی میبریم که علاوه بر اینکه او علم چندانی ندارد، بلکه یک جاهل به تمام معناست، و به اندازهی مردم عوام کوچه و بازار هم آگاهی دینی ندارد و طبق آنچه که در کتب فریقین وارد شده، او ناصبی است. او جهل و نادانی خود را نسبت به برخی از اعتقادات مذهبی شیعه مانند عزاداری نسبت به ائمه معصوم، خصوصاً امام حسین (علیهالسلام)، نشان داده و با وقاحت و بیشرمی تمام این عمل شیعیان را کاری عبث و بیهوده و در عین حال احمقانه میداند و میگوید: «و من حماقتهم اقامه الماتم و النیاحه علی من قد قتل من سنین عدیده.[1] و از حماقتهای شیعیان این است که هر ساله برای کسیکه سالها پیش کشته شده، ماتم گرفته و گریه و نوحهسرایی میکنند.»
و در جای دیگر میگوید: «و صار الشیطان بسبب قتل الحسین رضی الله عنه یحدث للناس بدعتین بدعه الحزن و النوح یوم عاشوراء... و کذلک بدعه السرور و الفرج...[2] شیطان به سبب کشته شدن حسین، دو بدعت در میان مردم رواج داده: بدعت محزون شدن و گریه کردن و نوحهسرایی برای حسین در روز عاشورا؛ ... و بدعت شادی و خوشحالی که اهل سنت در این روز دارند...»
در پاسخ به وی میگوییم:
اولا: ای کاش به اندازه برخی از دانشمندان غیر مسلمان، جایگاه وجودی امام حسین (علیهالسلام) و نقش اساسی ایشان را در دین اسلام میشناختی و آن وقت سخن میگفتی؛ مثلاً عالم مسیحی «آنتوان بارای» دربارهی امام حسین میگوید: «لو کان الحسین منّا لنشرنا له فی کلّ ارض رایه، ولاقمنا له فی کلّ منبر، و لذعوتنا الناس الی المسیحیه باسم الحسین.[3] اگر امام حسین از ما مسیحیان بود، بر هر کوی و برزن پرچمی برافراشته و همانجا منبری میگذاشتیم و بر فراز آن با نام حسین، مردم را دعوت به دین مسیحیت میکردیم.»
ثانیاً: او با گفتن کلمه «حماقت»، به شیعه توهین و جسارت نکرد، بلکه - العیاذ بالله- مستقیماً به شخص پیامبر اسلام، اهانت و توهین کرده است، چرا که به گفته کتب علمای اهل سنت، خود شخص پیامبر برای امام حسین (علیهالسلام) عزاداری و نوحهسرایی و گریه کرد، مثلاً از باب نمونه: «هرگاه اندوه پیامبر شدت میگرفت، پسرش حسین را در آغوش میگرفت،... اشک از چشمان مبارکشان جاری میشد و تربت کربلا را به دست گرفته و حسین خود را به اصحاب نشان میداد و میفرمود: «انّ امتی یقتلون هذا و هذه تربته.[4] امتم فرزند مرا خواهند کشت و این خاک تربت اوست.» و سپس فرمودند: «ویح و واحزناه، ویح و الارض کرب و بلاء...[5] اندوه و بلا، وای از اندوه و بلا، کربلا سرزمین اندوه و بلاست...»
ثالثاً: روایات فراون دیگر از کتب اهل سنت مانند این روایت که از ام سلمه نقل شده، وجود دارد که میگوید: حسن و حسین (علیهماالسلام) در جلوی رسول خدا در خانه مشغول بازی بودند، ناگاه جبرئیل نازل شد و گفت: «یا محمد، ان امتک تقتل ابنک هذا من بعدک و اوما بیده الی الحسین فبکی رسول الله و ضمّه الی صدره ثمّ قال رسول الله ودیعه عندک هذه التربه و قال رسول الله یا ام سلمه اذا تحولت هذه التربه دماً فاعلمی ان ابنی قد قتل.[6] ای محمد! امت تو فرزندت حسین را شهید میکنند. آنگاه رسول خدا گریه کرد. سپس حسین را در آغوش گرفته و به سینه چسبانید و فرمود این تربت در نزد تو امانت باشد، خاک را بوئیدند و فرمودند: ای ام سلمه! هرگاه این تربت رنگ خون گرفت، بدانکه فرزندم حسین را به شهادت رساندند.»
شاید مخالفین بگویند اینگونه روایات ضعیف هستند که در جواب ایشان میگوییم این حدیث را چگونه توجیه میکنید؟: «ام الفضل دختر حارث گوید: روزى به حضور رسول خدا (صلیاللهعليهوآله) شرفياب شده عرضه داشتم، ديشب خواب وحشتناكى ديدم. آن حضرت فرمود: خواب خود را بگو، عرضه كردم خواب عجيبى است كه از اظهار آن خوددارى میكنم. فرمود: در عين حال باز هم خوابت را نقل كن. عرض كردم: در خواب ديدم مانند آن كه قطعه از بدن شما جدا شد و در دامن من افتاد، رسول خدا فرمود: خواب بسيار خوبى ديدى، به زودى فاطمه (عليها السلام) فرزندى خواهد آورد و آن فرزند در دامن تو خواهد بود و چون حسين (عليه السلام) متولد شد آن حضرت در دامن من قرار گرفت. روزى همچنان كه حسين (عليه السلام) در دامن من بود بر رسول خدا (صلیاللهعليهوآله) وارد شدم. حضرت نگاهى به حسين کرد و ديدگانش اشك آلود شد، عرضه داشتم پدر و مادرم فداى شما باد چرا گريستيد؟ فرمود: هم اكنون جبرئيل بر من نازل شد و خبر داد امت من به زودى همين فرزند مرا شهيد میكنند و خاكى از خاك سرخ رنگ او براى من آورد. حاکم نيشابوري بعد از نقل حديث مي گويد : «هذا حديث صحيح على شرط الشيخين ولم يخرجاه[7] این حدیث صحیح است بنا به نقل بخاری و مسلم اما در کتاب خود ذکر نکردند.»
در نتیجه این حالات پیامبر و عکس العمل او نسبت به فرزندش چه میتواند باشد؟ آیا غیر از نوحه و گریه و عزاداری است؟ آیا حماقت و جهل برای پیامبر - العیاذ بالله- است که برای فرزندش حسین گریه کرد؟ آیا شیطان میتواند در پیامبر راه داشته باشد و نفوذ کند و حداقل یک بدعت، (گریه و نوحه زاری کردن)، را برای پیامبر اکرم بهوجود بیاورد؟ پناه بر خدا از نادانی او و امثال او!
تو خود از این مجمل کلام مفصل خوان
پینوشت:
[1]. منهاج السنه النبویه، ابن تیمیه، موسسه قرطبه، قاهره، مصر، ج1 ص52
[2]. همان، ج4 ص554.
[3]. الحسین فی الفکر المسیحی، آنتوان بارای، دارالعلوم، کویت، ص87.
[4]. مجمع الزوائد، هیثمی، دارالفکر، بیروت، لبنان، باب مناقب حسین بن علی، ج9 ص304 شماره15119.
[5]. همان، ج1 ص303 شماره15118.
[6]. همان، ج9 ص303.
[7]. المستدرك، الحاكم النيسابوري، ج 3 ، ص 176 – 177
افزودن نظر جدید