توجیه شیعه خواندن خلفای غاصب عباسی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بر اساس شواهد و مستنداتی که در کتب تاریخی ذکر شده، حکومت بنیامیه و بنیعباس، از حکومتهای فاسد، ظالم و منفور بودند. افرادی که بهعنوان حاکم در مسند قدرت نشستند، با فریب و ظلم بر مردم، خصوصاً سختگیری و آزار و اذیت بر اهلبیت (ع)، این حکومت را اداره کردند. بهعنوان نمونه یکی از حاکمان ظالم، منصور بود که شیعیان دوران خود، خصوصاً امام صادق (ع) را، بسیار آزار رسانده و آنان را به شهادت میرساند. در نقل تاریخی آمده است که: «منصور بعد از سرکوبی قیام مدینه وبصره، همه شیعیان را به همراه امام صادق (ع) از مدینه به کوفه فرا خواند و آنها را مورد آزار واذیت قرارداد و سرانجام نتوانست امام صادق (ع) را تحمل کند و در سال ۱۴۸ ق امام را مسموم کرد.» [1]
این ظلم و ستمهایی که از حکومت بنیامیه و بنیعباس در تاریخ آمده، بههیچ وجه نمیتوان آنان را حکومت اسلامی دانست، این در حالی است که سران فرقه گنابادیه خلفای غاصب را شیعه میدانند. [2] بعد از نقل این مطلب خلاف واقع در اینستاگرام برخی از دراویش به توجیه سخن شیخ خود پرداختند که یکی از آنها میگفت: نسبت دادن واژههای زشت در مورد هرکس طبق شرع مقدس اسلام حرام و گناه است ولی حضرتعالی دانسته و از روی عمد مطالبی انتخاب میکنید که دیگران را به گمراهی هدایت کرده و با غرض ورزی باعث میشوید دیگران توهین و تهمت بزنند که قطعاً در پیشگاه الهی مسئول هستید. اما در جواب حضرتعالی عرض میکنم آیا اکثر دولتمران و وکلا و قضاتی که در بدنه حکومت مسئولیت دارند شیعه نیستند؟ مگرهمین چند روز پیش اعلام نکردند دهها قاضی بدلیل فساد از کار برکنارشده اند. مگر اینها شیعه نبودند؟ قطعاً نام شیعه را یدک کشیدن فضیلتی نیست، اما نیازی نیست به هزارسال پیش رجوع کنیم تا ببینیم ریاکاران دین چه کسانی بودند، بلکه در همین زمان میتوان دید چه کسانی به اسم تشیع، خیانت کار هستند.
من: بحث سر فساد برخی شیعیان نیست، بحث این است که نگاه صلح کلی به همهٔ طوایف باعث شده تا نظریههای فاسد و دور از حقیقت توسط صوفیه مطرح شود. شما به جای دور زدن بحث، صرفاً در مورد این صحبت توضیح بدید که آیا بنی عباس شیعه بودند؟! چه مزیتی در این قضیه است که امثال درویش صدقعلی، حکام ظالم بنی عباس را شیعه معرفی میکند؟
صوفی: فرمایش شما با آیات قران و کلام الهی منافات دارد، زیرا خداوند تمام انسانها را به نوع دوستی و صلح دعوت فرموده و درهای رحمت الهی را تا واپسین لحظات مرگ باز گذاشته است. چرا درک اینکه کسی شیعه باشد وظالم، برای شما سخت و دور از واقعیت جلوه میکند. بنا به روایتی بعد از شهادت مولای شهیدان حضرت امام حسین (علیه السلام) شخصی یا اشخاصی که در واقعه کربلا حضور داشته و بر پیکر مبارک حضرت، تیغ کشیدند به خدمت حضرت امام سجاد (علیه السلام) رسیدند و توبه کردند. خب دلیل اینکه به خدمت ایشان مشرف شده و توبه کردند آیا شیعه بودن هست یا نه؟
من: متأسفانه شما (صوفی مسلکان) درک و اطلاع صحیحی از تشیع و عقاید شیعه ندارید. شما قاتل امام معصوم (علیه السلام) و غاصب خلافت اهل بیت (علیهم السلام) را با شیعهای که دزدی و گناه میکند مقایسه میکنید و گناهشان را یکسان میبینید که با توبهای پاک میشود! در مورد توبهٔ قاتلین اصحاب کربلا هم تهمت بزرگی به امام معصوم (علیهم السلام) و شیعیان میزنید که حاکی از همان عقیدهٔ التقاطی و فاسد درویشی است.
صوفی: تمام بزرگان تشیع و اهل سنت داستان پیامبر (صلی الله علیه و آله) و قبولی توبه شخصی که حضرت حمزه (علیه السلام) را شهید کرد را نقل کردهاند. آیا این علمای موردقبول تمام شیعیان، به عقیدهٔ شما تهمتزده و دست نشاندهٔ صوفیه هستند؟ بههرحال، جواب سؤالم را نگرفتم که آیا میتوان هم بهظاهر شیعه بود و هم ظلم کرد یا نه؟
من: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) شارع بودند و اختیار قبول یا رد توبه اشخاص را داشتند. چرا امام حسن (علیه السلام) قاتل پدرش را نبخشید؟! هر گناهی بهاندازهٔ خودش حد و تعزیر دارد، گناه قتل ائمه (علیهم السلام) و دزدی شخصی که خود را شیعه میداند، در قاموس تصوف یکسان است؟!
صوفی: بحث بر سر شیعه بودن و ظالم بودن بود که آیا نمیتوان هم شیعه بود و هم غاصب و ستمگر.
من: اینکه شخص شیعه، مختار در اعمال است و ممکن الخطاست امری مسلم است. اما اگر بخواهید این دلیل مضحک را توجیه سخن مردانی و عقیدهٔ منحرف درویشی در مورد قاتلین معصومین (علیهم السلام) کنید، قابلقبول نخواهد بود. شیعه از طینت پاک آفریده شده و قاتلین معصومین (علیهم السلام) ولد حرام هستند. بحث سر این نیست که شیعه گناه و ظلم میکند یا نه. بحث سر این مطلب است که چرا تصوف قائل به صلح کل است. صلح کلی که باید به خاطر آن به هر انسانی حتی دشمن اهل بیت (علیهم السلام) احترام گذاشت و حاضر نیستید آنها را لعن کنید و حتی اعمال آنها را توجیه میکنید. در مورد قاتل حضرت حمزه هم باید بگویم که اولاً توبه قاتل حمزه سیدالشهدا توبه واقعی نبود چون پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند دیگر نبینمت. ثانیاً بعد از آن بارها مرتکب معصیت شد. ثالثاً جزو پیروان ابوبکر قرار گرفت و حتی در مدح معاویه حدیث جعلی ساخت. البته با توجه به سابقهای که از مشایخ صوفیه سراغ دارم اینطور مثالهایی قطعاً از طرف آنها برای شما زده شده که با واقعیت تاریخ در تضاد است.
پینوشت:
[1]. حسینیان، روحالله، تاریخ سیاسی تشیع، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۰، صص 67 و 68
[2]. سخنرانی یوسف مردانی، 25 / 2 / 1384
افزودن نظر جدید