صلح کلی صوفیه در مسئله ولایت

  • 1397/06/18 - 12:04
درحالی فرق صوفیه ادعای رساندن سلسله خود به حضرت علی (ع) دارند که برخی از محققین معتقدند که صوفیه باتوجه به عقیده صلح کل، هیچ‌گونه پایبندی به مذهب خاصی ندارند. این ادعا حقیقتی است که بزرگان صوفیه نیز آن را در سخنان و اشعار خود ثابت کرده‌اند. ملاسلطان گنابادی ازجمله افرادی است که حضرت علی (ع) را فقط شایسته امور معنوی و باطنی دانسته و خلفای ثلاثه را شایسته سلطنت دانسته است.

مطلب اجمالی_ درحالی‌که مسئله ولایت اهل بیت (علیهم السلام) مورد تأکید خداوند متعال در قرآن و روایات حضرات معصومین (علیهم السلام) و در دین مبین اسلام جزو اصول دین است و در فروع دین نیز به‌وسیله تولی و تبری بر آن تأکید شده است، اما در مکتب تصوف، نه‌تنها هیچ تولی و تبرایی نسبت به مسئله ولایت وجود ندارد بلکه هیچ‌گونه تقیدی نسبت به مذهب وجود ندارد. چنانچه عمید زنجانی می‌گوید: «صوفی نسبت به عموم مسالک و ادیان و مذاهب و مرام‌ها عنوان صلح کلی دارد و اساساً موسی و فرعون و آدم و شیطان امام علی (علیه السلام) و عمر از دیدگاه صوفی حقیقی تفاوتی ندارند و گفت‌وگوها و اختلافات، تنها در رنگ‌ها و روش‌ها می‌باشد.» [تحقیق و بررسی در تاریخ تصوف، ص 348] این مطلب حتی در فرق صوفی مدعی تشیع نیز دیده می‌شود چنانچه ملاسلطان گنابادی مؤسس فرقه سلطان علیشاهی، حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) را فقط شایسته امور معنوی می‌داند و خلفای ثلاثه را شایسته سلطنت می‌داند! [درکوی صوفیان، ص 80] این سخنان نشان دهنده ارجحیت داشتن عقیده صلح کلی نسبت به مسئله ولایت اهل بیت (علیهم السلام) نزد صوفیه است.

پی‌نوشت:
عمید زنجانی، عباسعلی، تحقیق و بررسی در تاریخ تصوف، نشر دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1367 ش، ص 348
واحدی، سید تقی (صالح علیشاه)، درکوی صوفیان، چاپ چهارم، نخل دانش، تهران، 1384، ص 80

مطلب تفصیلی_ ولایت در اسلام از مهم‌ترین و اساسی‌ترین مسائلی است که بارها خداوند متعال و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و حضرات معصومین (علیهم السلام) بر آن تأکید کرده و بر حق اهل بیت (علیهم السلام) و برتری داشتن بر دیگر انسان‌ها در این موضوع تأکید کرده‌اند. چنانچه خداوند متعال در قرآن کریم اولاً ولایت را حق خداوند متعال و رسول خود و سپس حق و شایسته امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می‌داند که در حال رکوع انگشتری را به سائلی صدقه داد می‌داند. [1] علاوه بر قرآن و با توجه به‌ضرورت و اهمیت این موضوع، مسئله ولایت به‌عنوان یکی از اصول پنج‌گانه دین مبین اسلام مطرح شده است. از طرف دیگر در فروع دین نیز مسئله تبری و تولی که مکمل مسئله ولایت است به‌عنوان یکی از واجبات الهی مطرح شده است، درنتیجه باید گفت که مسئله ولایت، امری بسیار مهم و اساسی برای هر مسلمان به شمار می‌رود که هرگونه خدشه یا حتی سستی کردن در پذیرش آن موجبات گمراهی و ضلالت و کفر را موجب می‌شود. اما در مکتب تصوف، نه‌تنها هیچ تولی و تبرایی نسبت به مسئله ولایت وجود ندارد بلکه هیچ‌گونه تقیدی نسبت به مذهب وجود ندارد. این ادعا حقیقتی است که بسیاری از محققین نیز به آن اشاره کرده‌اند.

چنانچه یکی از محققین دراین‌باره می‌گوید: «بر اساس باور و عقیده مشایخ صوفیه، در طرایق عشق و سیر و سلوک، هرگونه تعصب و بی‌مهری به هر دین و مذهب روا نیست و باید به هر صورت ممکن، جنگ 72 ملت را کنار گذاشت و با همه، راه صلح و صفا در پیش گرفت، چراکه عموم مردم جهان در طلب یارند. از دیدگاه صوفی جهان دیده و سرما و گرما چشیده، اسلام و مسیحیت و ارباب اصنام و ادیان یهود و ستاره‌پرستی و ماه‌پرستی و آفتاب‌پرستی و گاوپرستی و ... این‌ها همه و همه یکسان‌اند و صوفی مقید به هیچ‌کدام نیست. ولی نسبت به عموم مسالک و ادیان و مذاهب و مرام‌ها عنوان صلح کلی دارد و اساساً موسی و فرعون و آدم و شیطان امام علی (علیه السلام) و عمر از دیدگاه صوفی حقیقی تفاوتی ندارند و گفت‌وگوها و اختلافات، تنها در رنگ‌ها و روش‌ها می‌باشد.» [2] مؤید همین مطلب شعر جناب مولانا از بزرگان صوفیه است که می‌گوید:

پس به هر دوری ولی قائم است
تا قیامت آزمایش دائم است  
پس امام حی و قائم آن ولی است
خواه از نسل عمر خواه از نسل علی. [3]

این عقیده صلح کلی نسبت به دین، مذهب و حتی مسئله ولایت، حقیقتی است که در تمام فرق صوفی حتی فرق مدعی تشیعی که سلسله خود را به امیرالمؤمنین (علیه السلام) می‌رسانند نیز دیده می‌شود. فرقه سلطان علیشاهی ازجمله این فرق است چنانچه ملاعلی گنابادی می‌گوید: «الصوفی من لا مذهب له». [4] با توجه به صلح کلی که تمام فرق صوفیه به آن معتقد هستند فرقه سلطان علیشاهی، حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را فقط شایسته ولایت در امور معنوی می‌دانند. کما اینکه ملاسلطان گنابادی مؤسس فرقه سلطان علیشاهی در مورد خلافت می‌گوید: «دعوت باطنی و علم لدنی با حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) بوده و دعوت ظاهری سلطنت و جهاد، با خلفای ثلاثه بوده است. [5]

این سخنان نشان دهنده این است که یک عقیده فرقه‌ای، همچون عقیده صلح کلی می‌تواند بر اصول و فروع دین اسلام برتری و ارجحیت داشته باشد کما اینکه صلح کل صوفیه بر مسئله ولایت اهل بیت (علیهم السلام) غلبه کرده و نزد آن‌ها ارجحیت پیدا کرده است.

پی‌نوشت:
[1]. سوره مائده / 55
[2]. عمید زنجانی، عباسعلی، تحقیق و بررسی در تاریخ تصوف، نشر دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1367 ش، ص 348
[3]. بلخی، جلال الدین محمد (مولوی)، مثنوی معنوی، ج 2، ص 239
[4]. گنابادی ملاعلی (نورعلی شاه ثانی)، رساله صالحیه، حقیقت، تهران، ص 234
[5]. واحدی، سید تقی (صالح علیشاه)، درکوی صوفیان، چاپ چهارم، نخل دانش، تهران، 1384، ص 80

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.