جذبی قطب و نایب خاص بعدی معرفی شد!
مطلب اجمالی_ وقتی علیرضا جذبی یکشبه و با سفارش نورعلی تابنده، تبدیل به قطب شد باید او را نایب خاص امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز دانست. کما اینکه محمد اسماعیل صلاحی در پیام تبریک خود به جذبی این مقام را مقام شامخ الهی معرفی کرد. چنانچه سخنان رضا علیشاه نیز نیابت خاص را برای اقطاب این سلسله تأیید میکند و میگوید: «عرفا نایب خاص را کسی میدانند که از طرف امام (علیه السلام) بلا واسطه یا به وسایط صحیحه غیر مخدوشه در امر خاصی مجاز باشد و نایب عام کسی است که از طرف امام (علیه السلام) در همه امور دینی اجازه داشته باشد؛ ولی اجازه، در هر دو باید به امام (علیه السلام) برسد ولو به وسایط باشد و در زمان غیبت کبری چون زیارت امام (علیه السلام) بهظاهر میسر نیست، اجازه بدون واسطه وجود ندارد... پس... نیابت خاصه بدان معنا ممکن است.»[رساله رفع شبهات، صص 19 و 20] بنابراین خود را نایبان خاص حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) میدانند. اما اشکال اینجاست که وقتی رضا علیشاه در رساله رفع شبهات مقبوله عمربن حنظله را دلیل بر نیابت عامه فقها میداند، باید از مشایخ و اقطاب این فرقه پرسید که دلیل روایی شما برای امثال جذبی که یکشبه به مقام شامخ الهی نیات خاصه میرسند چه دلیل روایی است که تابهحال به دست ما نرسیده و شما نیز دلیل روایی اقامه نکردید؟
پینوشت:
تابنده سلطان حسین، رساله رفع شبهات، حقیقت، 1382، صص 19 و 20
مطلب تفصیلی_ تعین جانشین قطب، از مهمترین مسائل در هر فرقه است و از آنجایی برای مریدان هر فرقه، مهم و چالشبرانگیز است که قطب در تصوف بهعنوان ولی خدا و نائب خاص امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به شمار میرود. کما اینکه در حال حاضر که علیرضا جذبی یکشبه و با سفارش نورعلی تابنده تبدیل به قطب و نایب خاص امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شد. محمد اسماعیل صلاحی در پیام تبریک خود به جذبی این مقام را مقام شامخ الهی معرفی کرده.
در حقیقت فرقه سلطان علیشاهی نهتنها مسئله نیابت خاصه را در عصر غیبت کبری منتفی نمیدانند بلکه خود را بهعنوان نایب خاص آن حضرت معرفی کردهاند. چنانچه سلطان حسین تابنده درباره نایب خاص میگوید: «عرفا نایب خاص را کسی میدانند که از طرف امام (علیه السلام) بلا واسطه یا به وسایط صحیحه غیر مخدوشه در امر خاصی مجاز باشد و نایب عام کسی است که از طرف امام(علیه السلام) در همه امور دینی اجازه داشته باشد؛ ولی اجازه، در هر دو باید به امام (علیه السلام) برسد ولو به وسایط باشد و در زمان غیبت کبری چون زیارت امام (علیه السلام) بهظاهر میسر نیست، اجازه بدون واسطه وجود ندارد... پس... نیابت خاصه بدان معنا ممکن است.»[1]
سید هبه الله جذبی نیز در رساله باب ولایت مینویسد: «بزرگان، عرفا را نمایندگان حق و نایب امام (علیه السلام) و مجازین درایت و مأمورین اصلاح نفوس و تهذیب اخلاص و تصفیه روح و متوجه نمودن خلق بهسوی خدا میدانند و اجازه آنها را به وسایط صحیحه متصل به امام (علیه السلام) رسانند و امر و طاعت دستورات آنها را امر الهی میدانند، چنانکه علمای اعلام را نمایندگان حق و نایب امام (علیه السلام) در تبلیغ احکام و وظایف شرعیه دانند و باید اجازه روایت آنها هم به وسایط غیر مخدوشه به امام (علیه السلام) متصل گردد.»[2] دراینباره باید گفت که اولاً واسطههای متعددی وجود دارد که در آنها خدشه وارد شده و انقطاعهای مختلفی در این سلسله وجود دارد. دوما رضا علیشاه در کتاب رفع شبهات، نیابت عامه فقها را برگرفته از مقبوله عمربن حنظله میداند. حال سؤال این است که امثال جذبی که یکشبه قطب میشوند و به مقام نیابت خاصه میرسند طبق کدام دلیل روایی نیابت خاصه آنها ثابت میشود و با کدامین دلیل، از ناحیه خدا یا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، مأمور به اصلاح نفوس و تهذیب اخلاق هستند؟ آیا صرف ادعای اشاره غیبیه کفایت میکند؟ آنچه مهم است این است که برای نیابت عامه فقها حداقل روایاتی از طرف حضرات معصومین (علیهم السلام) به ما رسیده است ولی برای نیابت خاصه مشایخ صوفیه نهتنها هیچ روایتی به ما نرسیده بلکه هیچ نامی از این مشایخ و اقطاب صوفیه در کتب علما و رجال نویسان نیست و حتی یک روایت نیز از ایشان نقل نشده است!!! درنتیجه باید گفت ادعای صوفیه در نیابت خاصه افرادی همچون نورعلی تابنده و قطب بعدی او علیرضا جذبی امری بیدلیل و بیاساس است.
پینوشت:
[1]. تابنده سلطان حسین، رساله رفع شبهات، حقیقت، 1382، صص 19 و 20
[2]. جذبی سید هبه الله، رساله باب ولایت و راه هدایت، حقیقت، تهران، 1381، ص 115
افزودن نظر جدید