کرامت تراشی برای خاندان مولوی
مطلب اجمالی_ شمسالدین افلاکی از مریدان خاندان مولوی است که برای نقل شرح حال این خاندان، کتابی را به نام مناقب العارفین به نگارش درآورده است. او در این کتاب برای خاندان مولوی منقبتها و کرامتهای زیادی نقل کرده است که در مورد اصل و اساس آنها تردید وجود دارد. مثلاً افلاکی، حسین خطیبی پدر بهاء ولد را تا مقام عصمت بالا برده است یا او را از علما و دانشمندانی به شمار آورده است که دو سه هزار شاگرد صاحب کرامت داشته است. [ص 9] درحالیکه حسین خطیبی سیوسه سال بیشتر عمر نکرد و هیچ نامی از او بهعنوان عالم ثبت نشده است. افلاکی در مورد بهاء ولد نیز مینویسد که در یک شب، سیصد عالم متقی، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را در خواب دیدند که ایشان بهاء ولد را سلطان العلما خطاب کردند و فردای آن شب، همگی مرید او شدند. زرینکوب از محققان مشهور صوفیه معتقد است که در عالم دانستن بهاء ولد تردید جدی وجود دارد. زیرا ایشان در میان مشاهیر خراسان در آن عصر هیچ شهرتی نداشته و عالم نیز خطاب نمیشده است. [زرینکوب، 1372، ج 1، ص 68] اما اگر اینچنین اتفاقی رخ داده بود و همه علما مرید بهاء ولد میشدند، در تاریخ نام بهاء ولد بهعنوان عالم برده میشد. یا حداقل اینکه این سیصد عالم و مفتی صاحب کرامت، نام بهاء ولد را بهعنوان عالم و استاد خود در کتب خویش میبردند.
پینوشت:
افلاکی، شمسالدین احمد، مناقب العارفین، انتشارت دنیای کتاب، تهران، 1362، ج 1، ص 9
زرینکوب، دکتر عبدالحسین، جستجو در تصوف ایران، چاپ چهارم، نشر امیرکبیر، تهران، 1372، ج 1، ص 68
مطلب تفصیلی_ شمسالدین احمد افلاکی از مریدان خاندان مولوی کتاب مناقب العارفین خود را در شرح حال خاندان مولوی و مشایخ طریقت ایشان به نگارش درآورده است. احمد افلاکی بهقدری در این کتاب برای خاندان مولوی منقبت و کرامت نقل کرده است که گویا لحظهلحظه عمر این خاندان، با کرامت ایشان سپری میشده. اما در مورد بسیاری از این منقبتها و کرامتها تردید جدی وجود دارد و تاریخ گویای بیاساس بودن آنهاست.
افلاکی نقل کرامات خاندان مولوی را از حسین خطیبی پدر بهاء ولد و پدربزرگ مولوی شروع کرده و او را تا سرحد عصمت بالا برده است. افلاکی دراینباره میگوید: «حضرت جلالالدین حسین گفت: که در جمیع احکام دینی و سنن احمدی، هیچ نوعی دقیقهای از من فوت نشده است و اصلاً در آن کار تکاسل و تهاون نکردهام و به قوت عصمت ایزدی از جمیع کبایر معصوم و مرحومم.» [1] افلاکی دانشمندان بزرگ را شاگرد او معرفی کرده و میگوید: «گویند که حضرت حسین خطیبی در عنفوان جوانی چنان متبحّر و علامه زمان بود که مثل رضی الدین نیشابوری که از مشهوران جهان بود ازجمله شاگردان او بود و دو سه هزار شاگرد مفتی و زاهد صاحب کرامت داشت.» [2] افلاکی در کتاب خود آورده است که خطیبی در سیسالگی ازدواج کرد و سه سال بعد از دنیا رفت. یعنی حسین خطیبی سیوسه سال بیشتر زندگی نکرد و از دنیا رفت. پس چطور ممکن است که دانشمندان بزرگ، شاگرد او باشند. بااینکه نام او در شمار دانشمندان آن روز آورده نشده است. اگر حسین خطیبی در سن سیسالگی، سه هزار شاگرد مفتی و زاهد صاحب کرامت داشته است، نام او باید در صدر علما و دانشمندان بزرگ آن تاریخ ثبت شده باشد ولی اینچنین نیست.
افلاکی برای بهاء ولد، پدر مولوی نیز شخصیت ویژهای قائل شده است و برای او مقامات بالایی از علم و دانش نقل کرده است. افلاکی درباره مقام علمی بهاء ولد مینویسد: «گویند که در خطه بلخ سیصد مفتی متقی صاحب کرامت، حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه وسلم) را شب در خواب دیدند که در صحرایی خیمـهٔ بس بزرگ گرفته بودند و مسندی نهاده و حضرت رسول بر آن مسند تکیه زده بود و در پهلوی راست مصطفی بهاء ولد نشسته بود و باقی علما و مفتیان دین به دوزانوی ادب از دور نشسته بودند، (حضرت) فرمود که بعد از این روز بهاء ولد را سلطان العلما گویند و چنان خطاب کنند. صبح آن روز تمام علما و مفتیان بلخ مرید و بنده شدند.» [3] اما برخی محققین به این ادعا اشکال وارد کرده و در مقام علمی بهاء ولد تردید کردهاند. زرینکوب از نویسندگان مشهور تاریخ تصوف درباره این ادعای افلاکی میگوید: «آنچه دربارهٔ آن تردید است، حیثیت علمی فوقالعادهای است که او را در شهر بلخ شایسته سلطان العلمایی کرده باشد، چراکه در بین مشاهیر خراسان در آن عصر نام وی هیچ شهرتی ندارد. اینهمه نشان میدهد که در عالم واقع هرچند بهاء ولد واعظی مشهور بوده است، عنوان عالم نداشته است.» [4]
تنها دلیل افلاکی بر مدعای خود نقل خوابی است که میتوان گفت بههیچعنوان اینچنین خوابی که به تحقق رسیده باشد و علما و دانشمندان مرید بهاء ولد شده باشند اصلاً وجود خارجی نداشته و کسی چنین خوابی را ندیده است. زیرا اگر اینچنین اتفاقی رخ داده بود و همه علما و دانشمندان مرید بهاء ولد میشدند، در تاریخ نام بهاء ولد بهعنوان عالم برده میشد. یا حداقل اینکه این سیصد عالم و مفتی صاحب کرامت، نام بهاء ولد را بهعنوان عالم و استاد خود در کتب خویش ثبت میکردند.
پینوشت:
[1]. افلاکی، شمسالدین احمد، مناقب العارفین، انتشارت دنیای کتاب، تهران، 1362، ج 1، ص 8
[2]. همان، ص 9
[3]. همان، ص 10
[4]. زرینکوب، دکتر عبدالحسین، جستجو در تصوف ایران، چاپ چهارم، نشر امیرکبیر، تهران، 1372، ج 1، ص 68
افزودن نظر جدید