حقیقت آشکارا یا پنهانی سخن گفتن عیسی مسیح
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مسیحیان معتقدند که کتاب مقدس آنان فاقد هرگونه اشکال و اشتباه بوده و از همین رو عمل کردن بر اساس دستورات موجود در کتاب مقدس را بر پیروان دین مسیحیت واجب و لازم میدانند. آنان کتاب مقدس خود را بر همهی پیروان آن حجت دانسته و معتقدند اگر یک فرد مسیحی بر طبق آن عمل کند بیشک به صراط مستقیم رهنمون شده و هدایت خواهد شد. این در حالی است که بررسیهای صورت گرفته بر روی کتاب مقدس، اثبات میکند که این کتاب به دلیل اشکالات فروانی که دارد، نمیتواند برای مردم و حتی پیروان خود حجت باشد. وجود تناقض و اختلاف یکی از اشکالاتی است که احتجاج به کتاب مقدس را سست و موهون مینماید. یکی از تناقضات موجود در این کتاب مربوط به آشکارا یا مخفیانه تعلیم دادن اسرار الهی، توسط عیسی مسیح به مردم است.
عیسی مسیح در کتاب مقدس، تصریح کرده است که هر آنچه به مردم تعلیم میدادند بهصورت آشکارا بوده و هیچچیزی در خفا و پنهانی تعلیم نمیدادند: «عیسی به او جواب داد که من به جهان آشکارا سخن گفتهام. من هر وقت در کنیسه و در هیکل، جایی که همه یهودیان پیوسته جمع میشدند، تعلیم میدادم و در خفا چیزی نگفتهام!»[1] نتیجه این حرف این است که اگر کسی مطلب خاص و عقیدهی نو و تازهای را مطرح کرده و ادعا کند که این آموزه را عیسی مسیح تنها به او آموخته است، سخن این شخص پذیرفته نخواهد شد چراکه عیسی مسیح خود تصریح کرده که همهی تعالیمش را آشکارا بیان نموده است. در مقابل این تصریح عیسی مسیح مبنی بر آشکارا تعلیم دادن ایشان، در بخشهای دیگر کتاب مقدس مطالبی ذکرشده که متناقض با این صراحت کلام عیسی مسیح است.
انجیل مرقس معتقد است که عیسی مسیح همهی تعالیم خود را آشکارا به مردم بیان نمینمود. بلکه ایشان هنگام سخن گفتن با مردم با داستان و مثلها تعلیم میداد و چون با شاگردان و یاران خود تنها میشد، معانی آن داستانها و حکایتها را برای یارانش بازگو میکرد: «او پیام خدا را تا آنجا که مردم میتوانستند بفهمند، بهصورت داستان و با مثلهای بسیار برای ایشان بیان میفرمود. درواقع عیسی همیشه بهصورت داستان و مثل به مردم تعلیم میداد. ولی وقتی با شاگردانش تنها میشد، معنی تمام آنها را به ایشان میگفت.»[2] نتیجه این حرف این است که عیسی مسیح همهی تعالیم خود را بهصورت آشکارا و واضح به مردم بیان نمیداشت و این مطلب با روایتی که از انجیل یوحنا نقل شد، متناقض و متفاوت است.
از روایت متی نیز چنین فهمیده میشود که شاگردان مسیح به خاطر آشکارا سخن نگفتن مسیح با مردم، به وی اعتراض کرده و عیسی مسیح نیز در ضمن بیان دلیل آشکارا سخن نگفتنش با مردم، تعلیم آموزههای مهم مسیحیت را بهصورت پنهانی به شاگردانش نه عموم مردم تائید کرده است: «آنگاه شاگردانش آمده، به وی گفتند: از چه جهت با اینها به مثلها سخن میرانی؟ در جواب ایشان گفت: دانستن اَسرار ملکوت آسمان به شما عطاشده است، لیکن به ایشان عطا نشده، زیرا هر که دارد بدو داده شود و افزونی یابد. امّا کسی که ندارد آنچه دارد هم از او گرفته خواهد شد.» [3] بیشک این نوع سخن گفتن عیسی مسیح و تعلیم برخی مطالب بهصورت پنهانی به شاگردانش، منشأ بسیاری از انحرافات عقیدتی در مسیحیت خواهد بود. چراکه هر شخصی میتواند ادعا کند مسیح مطلبی به وی آموخته که دانستن آن به دیگران عطا نشده و برای خود مذهب و مسلک خاصی ایجاد دهد. تثلیث، فدا، ایمان، شریعت و ... ازجمله انحرافاتی است که میتوان آن را نتیجهی مخفیانه تعلیم دادن عیسی مسیح دانست.
خلاصه آنکه کتاب مقدس چون یکجا معتقد است عیسی مسیح تعالیم خود را بهصورت آشکارا بر همهی مردم بیان میکرده و از طرفی در جای دیگر معتقد است که وی بهصورت مخفیانه به شاگردانش تعلیم میداده و همهی آموزههای مسیحیت را آشکارا به مردم ابلاغ نمیکرده است، دچار تناقضگویی شده و همین موضوع به دلیل منشأ انحرافات شدنش، بهشدت از اعتبار کتاب مقدس کاسته و آن را سست و موهون مینماید.
پینوشت:
[1]. ترجمهی قدیم کتاب مقدس، یوحنا 18: 20.
[2]. ترجمهی تفسیری کتاب مقدس، مرقس 4: 33-34.
[3]. ترجمهی قدیم کتاب مقدس، متی 13: 10-12.
افزودن نظر جدید