چگونگی جذب افراد، در فرقهی شیطانپرستی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ شیطانپرستی عصر جدید از قرن نوزدهم میلادی آغاز شده است. در اوایل قرن نوزدهم برخی اشراف انگلستان که عضو گروه فراماسونری بودند به رهبری سِر فرانسیس دش وود، گروه شیطانپرستان به نام «باشگاه آتش جهنم» را در شهر لندن تأسیس نمودند.[1] شیطان گرایان عموماً به خدایی که در ادیان ابراهیمی مطرح میشود اعتقادی نداشته و زندگی پس از مرگ و مسئله معاد را انکار میکنند. بسیاری از شیطانپرستان از باورها و گرایشهای ادیان الهی سرباز زده و بیشتر تمایلات خودپرستانه دارند. آنها میکوشند لذت را با جادوگری درآمیخته و مروج ایمان به شیطان به عنوان نماد سرپیچی از جامعهی مطیع و خداترس باشند. از نظر آنها سرکوب، طمع، شهوت و نفرت کاملاً نادرست است. از آنجا که مبانی فکری این گروهها همان اندیشههای غربی بوده و از اصولی همچون لیبرالیسم، اومانیسم و سکولاریسم پیروی میکنند، با دین و آموزههای دین مخالفت کرده و بر محوریت دادن انسان و آمال و امیال نفسانی او به جای محوریت خداوند اصرار میورزند و معتقدند همهچیز حتی خدا و دین باید در ارتباط با انسان توجیه و تفسیر گردد.
ابزارهایی که این فرقه برای جذب افراد استفاده میکنند عبارتاند از:
۱. موسیقی: موسیقیهای مهیج همواره نقش مؤثری در گرایش جوانان و نوجوانان به سوی فرقههای انحرافی همچون شیطانپرستان داشته است. نوع موسیقیهای استفاده شده در این گروهها بهگونهای است که فعالیت مغز و سیستم اعصاب انسان را مختل میکند و قدرت تشخیص انسان را از بین میبرد و چون جوانان کانون جوشان نیرو و تحرک و در پی هیجاناند، از موسیقیهای راک و متال که در محافل شیطانپرستی استفاده میشود، استقبال میکنند. ایدهی متال بازگشت به تاریکی، بیرحمی، تجاوزات جنسی، فحاشی، تهاجم به جامعه و فرهنگ عمومی است و خوانندگان آن به هنگام اجرای موسیقی به کارهای شنیع و زشتی چون خونخواری، کندن دست و پای حیواناتی چون گربه و سنجاب و مانند آن دست میزنند. از چهرههای مشهور این گروههای موسیقی، مرلین منسون است که با حمایت رسانهها و عناصر اطلاعاتی امریکا توانسته طرفداران زیادی را جذب نماید. بنابر آمارها و اسناد، بعضی از گروههای موسیقی متال در ایران فعال شده و از سال ۱۳۸۰ به صورت رسمی کنسرت اجرا میکنند و از حالت زیرزمینی خارج شدهاند. در تهران بیش از ۹۰ گروه راک و متال فعال بوده و با احتساب سبکهای رپ تعداد آنها به بیش از ۱۱۰ گروه میرسد. شبکههای ماهوارهای نیز از این گروهها حمایت کرده و برای آنها تبلیغ میکنند. به باور بعضی از کارشناسان غربی، یکی از عوامل رشد قتل، خشونت و بیبند و باری در کشورهای غربی موسیقی و ترانههای متال بوده است. ویلیام گاردنر در این باره مینویسد: «بیش از دو هزار کانادایی که غالباً زنان هستند از آزارهای فرقههای شیطانپرست شکایت کردهاند... رابرت تاکر که یک کارشناس است معتقد است که این موارد در تمام کانادا و امریکا در افزایش است. در فلسفه شیطانپرستی، قتل، خودکشی، تجاوز و... تقدیس میشود. گروههای موسیقی هوی متال و راک تحت عنوان آزادی بیان، مطالبی را در آهنگهای خود زمزمه میکنند که آشکارا دعوت به قتل، خوردن خون و اجزای بدن، ستایش شیطان و بیزاری از مسیح است. بسیاری از این نوع آهنگها چیزی نیستند جز سرودههای مملو از سکس توأم با خشونت که بر روی موزیکهای کرخکننده گذاشته شدهاند.»[2]
۲. اینترنت: بسیاری از فرقهها و گروههای انحرافیِ خارج از کشور، از طریق اینترنت، افکار و اندیشههای خود را وارد ایران اسلامی میکنند. امروز افکار شیطانپرستان بهراحتی از طریق اینترنت در سراسر جهان گسترش پیدا کرده و تأثیرات ریشهای بر رفتار و آداب اجتماعی جوانان گذاشته است.
۳. فیلمسازی: از راههای جذب افراد بهسوی شیطانگرایی فیلمسازی است و این امر مهم در دنیا با تلاش هالیوود، بزرگترین مرکز فیلمسازی جهان صورت میگیرد. از دههی ۶۰ میلادی به علت نیاز مردم جهان به معنویت، بیشتر فیلمها بر معنویت و عرفان متمرکز شده است؛ معنویتی که سکولار بوده و شریعت ستیزی و اباحیگری را تجویز مینماید.
۴. اشاعه بیبند و باری: برخی افراد با مباح شمردن نبایدهای اجتماعی و کنار زدن حدود الهی، به دنبال آزادی بیش از حد و ترویج بیبند و باریاند. این روش امروز به شدت از سوی گروههای شیطانپرستی برای جذب افراد اعمال میشود و در تفکرات آنان هر نوع رفتار و ادبیاتی بدون محدودیت و بیهیچ ساختار مشخص آزاد است؛ غافل از اینکه عدم محدودیت و آزادی مطلق سرانجام نابودی و سقوط مردم را در پی خواهد داشت.
۵. نمادسازی: نمادها از عوامل تأثیرگذار بر فرهنگ عمومی است و از آنجا که از نظر هنری ظرفیتهای فراوانی دارند تأثیر بیشتری بر تودههای مردم بهویژه جوانان میگذارند. از مهمترین پیامهای این نمادها ساختارشکنی و هنجارشکنی و بهنوعی نه گفتن و ستیز داشتن با همهچیز است.
اینگونه باورهای اومانیستی از طریق فیلمها، سایتها و مخصوصاً شبکههای اجتماعی و مانند آن به افکار جوانان ایرانی بهویژه دختران که از روحیهی حساسی برخوردارند تزریق شده و عدهای ناخواسته جذب این نوع تفکرات انحرافی میشوند. دستوراتی که بیتوجهی به مرزهای اخلاقی، قانونی و شرعی را برای مخاطبان خود پیشنهاد میکند؛ کارهایی مانند: تشویق به خودکشی، مجروح کردن خود و خونخواری و اعمال شنیع دیگر و اینگونه القا میکند که با ساختارشکنی و زیر پا گذاشتن خطوط قرمز میتوانند به اهداف خود نائل شوند.[3]
پینوشت:
[1] . جان آرهینلز، فرهنگ ادیان جهان، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، ۱۳۸۹، ص ۴۲۸.
[2] . ویلیام گاردنر، جنگ علیه خانواده، نشر موسسه تحقیقات و مطالعات زنان، ۱۳۸۷، ص ۳۲۷.
[3] . فرقههای نوظهور، حمید نگارش، قم: زمزم هدایت، ۱۳۹۰، ص ۱۰۲.
جهت مطالعه بیشتر بنگرید به: فرقههای نوظهور، حمید نگارش...
افزودن نظر جدید