اختلاف دوازده گانه احناف با وهابیت

  • 1394/11/19 - 18:58
محمد بن عبدالوهاب موسس فرقه وهابیت با خیال واهی خود تصمیم گرفت که توحید را به مسلمانان بیاموزد، و این سرآغاز فتواهای تکفیری او شد. تکفیری که باعث گردید جان و مال مسلمانان به راحتی هتک شود و دشمنان قسم خورده اسلام در آسودگی به چپاول منابع مسلمین بپردازند. ولی بزرگان اهل سنت با رد تفکرات وهابیت خود را از این گروه جدا می‌دانند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در سال ۱۱۶۰هجری قمری محمد بن عبدالوهاب با محمد بن سعود، رئیس درعیه، به توافق رسید که به خیال خویش بار دیگر توحید را به مسلمانان بیاموزد، این توافق سرآغاز فتواهای تکفیری محمد بن عبدالوهاب و قتل و غارت مسلمانان به دست آل سعود بود. این جنایات باعث بحث‌های فراوانی در میان مردم مناطق مختلف و عالمان آن، بویژه در خاورمیانه کنونی شد، البته شایان ذکر است که هر چند اهل‌سنت، وهابیت را بخشی از اهل‌سنت می‌شمارد اما در خیلی جهات دیگر اختلاف شدید با تفکرات و عقاید آنها دارد، به‌طوری که بزرگان اهل‌سنت از دیر باز با ردّ برخی عقائد افراطی وهابیت آشکارا کتاب‌هایی را در ردّ وهابیت نوشته و اهل‌سنت را مبرّا از تفکرات ایشان می‌دانند، که البته از ره‌آورد این‌گونه دیدگاه‌ها، وهابیت در مقابل اهل‌سنت جبهه جدیدی را گشودند و اعلام کردند که اگر با عقائد وهابیت همراه نشوند آنها هم در خیلی از جهات مشرک هستند و خون و مال آنان مباح خواهد بود.
لذا در این دو دهه اخیر وهابیت با حمله مستقیم به اهل‌سنت خصوصاً مساجد و اجتماعات اهل‌سنت آنها را هم از ضربات مهلک خود بی‌نصیب نگذاشته‌اند، و آن‌چه که هنوز بر سر آن درگیری و اختلاف است، اختلافات دینی و مذهبی است که از زمان‌های گذشته وجود داشته و هر گروهی در اثبات این تفکرات و عقائد کتاب‌هایی را نوشته‌اند و گروهی دیگر هم در جواب آن ردیّه بر آن زده‌اند، اما آن‌چه در این مختصر مقاله مورد بررسی قرار می‌گیرد اختلاف دوازده گانه احناف نسبت به فرقه وهابیت است که این اختلاف درون فرقه‌ای باعث می‌شود که مذاهب دیگر خود را با آن بسنجند و حق و حقیقت را دریابند که کدام حق و کدام باطل خواهند بود. پس با بررسی اجمالی از کتب اهل‌سنت و وهابیت به این نکات اختلافی می‌رسیم که بطور اختصار بیان می‌کنیم:
- اولین اختلاف: در مورد تکفیر مسلمانان است، که محمد بن عبدالوهاب به خود اجازه داد که همه مسلمانان را مشرک و کافر تلقّی کند و مبارزه با آن را واجب و مال و جان و ناموسشان را مباح و حلال بشمارد.[۱] و این در حالی است که علمای احناف با صراحت تمام می‌گویند که نباید مسلمانان را کافر بدانیم، مسلمانی که حتی یک علامت از صد نشانه را داشته باشد، نباید او را از کفار قرار داد.[۲]
- دومین اختلاف: در مورد زندگی پیامبر اکرم بعد از مرگ آن حضرت است، وهابیت معتقد است که موت پیامبر با موت سایر مومنین برابر است و هیچ‌کاری بعد از مرگش نمی‌تواند انجام دهد.[۳] نتیجه این تفکر وهابیت این است که آنها منکر توسل و شفاعت هستند، اما علمای احناف قائل به جواز توسل و شفاعت هستند.
- سومین اختلاف: در مورد زیارت قبر و روضه مبارک پیامبر اسلام است که فرقه وهابیت سفر به قصد زیارت رسول خدا را حرام می‌داند و به حدیث: «لاتشدّ الرحال الاّ لثلاثه مساجد... .[4] بار سفر نبندید مگر برای سه مسجد...». استناد می‌کنند، ولی علمای احناف زیارت قبر پیامبر را حرام نمی‌دانند، بلکه افضل مستحبات و نزدیک به واجب می‌دانند.[۵]
- چهارمین اختلاف: در مورد پیامبر اسلام که بعد از موت حضرت، ایشان هیچ تاثیری ندارد یعنی نمی‌شود به حضرت توسل و دعا کرد.[۶] که از اعتقادات وهابیت است، اما احناف می‌گویند وجود پیامبر بعد از مرگش هم تاثیر‌گذار است و حتی علمای احناف اشعاری در وصف پیامبر و اذکار و دعا دارند.
- پنجمین اختلاف: درباره اعمال و امور صوفیانه است، مانند مراقبه، اذکار، و... که وهابیت این‌گونه اعمال را لغو و بدعت معرفی می‌کند و معتقدند که باعث ظلالت و گمراهی می‌شود، لذا کسانی‌که این کارها را انجام دهند مشرکند.[۷] اما احناف معتقدند که افراد باید زیر نظر انسان‌های صاحب کمال و نفوس معنوی(شیخ) تربیت شوند والاّ گمراه می‌شوند.[۸]
- ششمین اختلاف: وهابیت اصلاً تقلید را نمی‌پذیرد و آن را شرک می‌دانند و درباره پیشوایان مذاهب اربعه اهل‌سنت کلمات زشت به‌کار می‌برند.[۹] اما احناف معتقدند که کسی مقلّد نباشد، گمراه و تابع هوی و هوس خودش است.
- هفتمین اختلاف: در مورد برخی آیات از جمله این آیه که خداوند می‌فرماید: «ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ... [یونس/3] خداوند بالای عرش قرار دارد». که وهابیت به ظاهر آیه نگاه می‌کنند و برای خداوند جسمیّت را قائل هستند.[۱۰] اما احناف آن را به تاویل می‌برند و برای خدا این طور جسمیّت را قائل نیستند.
- هشتمین اختلاف: در مورد درود و صلوات فرستادن بر پیامبر اکرم است که وهابیت آن را بدعت و حرام می‌دانند.[۱۱] اما احناف آن را طبق صریح آیه قرآن واجب می‌دانند چرا که خداوند در قرآن می‌فرماید: «إِنَّ اللهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ... .[احزاب/56] بدرستی که خداوند و ملائکه درود بر پیامبر می‌فرستند ای کسانی که ایمان آورده‌اید شما هم بر او سلام و درود بفرستید».
-نهمین اختلاف: در مورد استعمال تنباکو و دخانیات یا سیگار و قلیان است که وهابیت آن را اکبر الکبائر می‌شمارد و کلمات زشتی را در مورد آن به‌کار می‌برد و آن را زنا و سرقت به حساب می‌آورد.[۱۲] اما احناف آن را در حدّ کراهت می‌دانند.
- دهمین اختلاف: در مورد شفاعت پیامبر اسلام است که وهابیت با تنگ نظری خودشان معتقدند که هیچ کاری از دست پیامبر برنمی‌آید و نمی‌تواند انجام دهد.[۱۳] اما احناف شفاعت پیامبر را ثابت می‌دانند طبق تحقیقی که کرده‌اند.[۱۴]
- یازدهمین اختلاف: در مورد خالی بودن دست پیامبر از علوم الهی و اسرار معنوی طبق عقیده وهابیت.[۱۵] اما احناف معتقدند که چون پیامبر آخرین پیامبر است هم علوم شرایع و هم اسرار ماکان و مایکون را دارد.
- دوازدهمین اختلاف: در مورد ذکر تاریخ ولادت پیامبر و پیامبران و سایر اولیاء الهی و هم‌چنین جشن ولادت و مدیحه سرایی است که وهابیت آن را بدعت می‌داند.[۱۶] اما احناف آن را ممدوح و مستحب و مایه برکت می‌دانند.

پی‌نوشت:
[۱]. کشف الشبهات، محمد بن عبدالوهاب، موسسه الرساله، بیروت، تحقیق عادل بن علی الفریدان، ص۴.
[۲]. شهاب الثاقب، مولانا سید حسین احمد مدنی، دار الکتاب، لاهور، پاکستان، چاپ دوم، (۱۴۰۷ق)، ص۱۸۵.
[۳]. مجمع الزوائد، هیثمی، دارالفکر، بیروت، لبنان، (۱۴۲۵ق)، ج۹ص۲۵.
[۴]. فتح الباری لشرح صحیح بخاری، ابن حجر عسقلانی، دارالریان للتراث، چاپ اول، (۱۴۰۷ق)، قاهره، کتاب فضل الصلاه، ج۳ ص۸۰ حدیث ۱۱۸۸-۱۱۸۹.
[۵]. شهاب الثاقب، مولانا سید حسین احمد مدنی، دارالکتاب، لاهور، پاکستان، چاپ دوم، (۱۴۰۷ق)، ص۱۸۸.
[۶]. الدرر السنیّه فی الرّدعلی الوهابیه، زینی دحلان شافعی، بی تا، بی جا، (۱۳۰۴ق)، ص۲۹.
[۷]. الهدیه السنیه، ابن تیمیه، دارالنشر مکتبه ابن تیمیه، طبعه الثانیه، بی تا، بی جا، ریاض، ص۴۷.
[۸]. شهاب الثاقب، مولانا سید حسین احمد مدنی، دارالکتاب، لاهور، پاکستان، چاپ دوم، (۱۴۰۷ق)، ص۱۹۳.
[۹]. اصول الاربعه فی ترید الوهابیه، محمد حسن جان سرهندی مجددی، نشر شیخ الاسلام احمد جاه، مترجم مولوی عبدالخبیر صمدانی فر، زاهدان، ایران، ص۶۹.
[۱۰]. فتاوی اللجنه الدائمه للبحوث العلمیه و الافتاء، جمع و ترتیب احمد بن عبدالرزاق الدرویش، طبع و نشر اداره رئاسه البحوث العلمیه والافتاء، ریاض، عربستان، چاپ اول، (۱۴۲۳ق)، ج۳ص۲۱۶-۲۱۸ رقم ۵۲۱۳.
[۱۱]. الدرر السنیّه فی الرّدعلی الوهابیه، زینی دحلان شافعی، بی تا، بی جا، (۱۳۰۴ق)، ص۲۸.
[۱۲]. تفسیر المنار، رشید رضا، داراحیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، (۱۴۲۳ق)، ج۴ ص۱۹۶.
[۱۳]. الدرر السنیّه فی الرّد علی الوهابیه، زینی دحلان شافعی، بی تا، بی جا، (۱۳۰۴ق)، ص۲۹.
[۱۴].زبده المناسک، مولانا رشید گنگوهی، نشر شیخ الاسلام احمد جاه، مترجم عبدالرحمن ملازهی، (۱۳۸۲ش)، زاهدان، باب الزیارت، ص۱۲۳.
[۱۵]. اصول الاربعه فی ترید الوهابیه، محمد حسن جان سرهندی مجددی، نشر شیخ الاسلام احمد جاه، ترجمه صمدانی فر، زاهدان، ص۷۳.
[۱۶]. اقتضاء الصراط المستقیم لمخالفه اصحاب الجحیم،ابن تیمیه، دارالکتب العربی، بیروت، تحقیق عبدالکریم العقل، باب انواع الاعیاد الزمانیه المبتدعه، ج۲ ص۸۳-۸۴.
مجموع فتاوی و مقالات متنوعه، بن باز، دارالقاسم، ریاض، تحقیق محمد بن سعد الشویعر، حکم الاحتفالات بالمولد و نحوها، ج۴ص۲۸۱.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.