آیا امامت اهل بیت، سرّی بوده است؟

  • 1393/11/01 - 11:18
یکی از شبهات وهابیت علیه شیعه، سرّی و مخفیانه معرفی کردن موضوع امامت است. آنها به احادیثی از شیعه نیز استناد می‌کنند که ائمه (علیه السلام) اصحاب خویش را به حفظ این سرّ و عدم افشای آن برای نااهلان، دستور می‌دهند. بلکه گاهی ائمه (علیهم السلام) اسامی خویش را مخفی نگه‎ می‌داشتند.

پایگاه جامع فرق، ‌ادیان و مذاهب_ یکی از شبهات وهابیت علیه شیعه، سرّی و مخفیانه معرفی کردن موضوع امامت است. آنها به احادیثی از شیعه نیز استناد می‌کنند که  ائمه (علیه السلام) اصحاب خویش را به حفظ این سرّ و عدم افشای آن برای نااهلان، دستور می‌دهند. بلکه گاهی ائمه (علیهم السلام) اسامی خویش را مخفی نگه‎ می‌داشتند. از جمله این روایات،‌ روایتی است که ثقة‌الاسلام كلینی در كافی شریف از امام صادق (علیه السلام) نقل فرموده است که: «ولایة الله أسرّها إلى جبرائیل، وأسرّها جبرائیل إلى محمد، وأسرهّا محمد إلى علی، وأسرّها علی إلى من شاء الله، ثم أنتم تذیعون ذلك، من الذی أمسك حرفاً سمعه؟ قال أبو جعفر: فی حكمة آل داود ینبغی لمسلم أن یكون مالكاً لنفسه مقبلاً على شأنه، عارفاً بأهل زمانه، فاتقوا الله ولا تذیعوا حدیثنا.[1] خداوند سبحان امر ولایت را به عنوان رازی به جبرئیل سپرد و او به رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) و او به امیر المؤمنین (علیه السّلام) و امیر المؤمنین (علیه السّلام) نیز به هر كه خدا خواست سپرد. سپس شما آن را فاش می‌سازید، كیست آن كه سخنى را كه شنیده نگه دارد؟ آن‌گاه امام باقر (علیه السّلام) فرمود: در حكمت آل داود است که سزاوار است مسلمان، مالك خود باشد و به كار خود رو آورد و مردم زمانش را بشناسد. از خدا پروا كنید و حدیث ما را فاش مسازید.»
همچنین در روایتی دیگر از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که: «إن أمرنا مستور مقنّع بالمیثاق، فمن هتك علینا أذلّه الله.[2] همانا امر ما پوشیده و در پرده پیمان است. پس هر كه آن پرده را علیه ما بدرد، خداوند او را ذلیل كند.»

در پاسخ به این شبهه باید توجه داشت که اولاً ولایت علی (علیه السلام) از همان ابتدای رسالتِ رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) امری آشکار بوده است. چنانکه در روایات صحیح اهل سنت، تعیین مولا علی (علیه السلام)  به عنوان خلیفه پیامبر (صلی الله علیه و آله) در ماجرای یوم الدار،‌ نقل شده است.[3] و در فرصت‎های بعد نیز پیامبر (صلی الله علیه و آله) بارها و بارها بر لزوم رجوع به اهل بیت و عترت تأکید نمودند. برای مثال حدیث ثقلین كه به صورت متواتر نقل شده و در صحیح مسلم [4] نیز آمده و حاكم و ذهبی [5] آن را تصحیح نموده‌‎اند. حدیثی که تنها راه نجات از گمراهی را رجوع به قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) معرفی می‌کند. و یا مثلا حدیث منزلت که بخاری و مسلم آنرا نقل نموده [6] و ابن عبد البر در الاستیعاب گفته است: «هو من أثبت الآثار وأصحّها.[7] این روایت از قطعی‌ترین و صحیح‌ترین روایات است.» و دیگر احادیثی كه به امر امامت مولا علی (علیه السلام) تصریح نموده است. تا اینکه در سال پایانی عمر رسول خدا (صلّی الله علیه و آله)، آیه شریفه «یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ.[المائدة/67] اى پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است را كاملاً (به مردم) برسان! و اگر نكنى، رسالت او را انجام نداده‌‏‍‌‌اى! خداوند تو را از مردم، حفظ می‌کند.» نازل گردید و به موجب آن، در غدیر خم، ایشان مجدّدا و بطور رسمی‎تر امامت ایشان را بیان نمودند.

ثانیاً به گواهی علمای اهل سنّت، در برخی برهه‎های تاریخ اسلام، آنقدر شرایط برای امامان شیعه و شیعیانشان سخت بود و به راحتی جان و مالشان غارت می‌شد، که گاهی سعی می‌شد مصداق امام،‌ از نااهلان مخفی بماند. قرطبی این اوضاع خطرناک را اینچنین توصیف می‎کند: «وغیر خاف ما صدر من الحجاج وسلیمان بن عبد الملك وولده من سفك الدماء وإتلاف الأموال وإهلاك الناس بالحجاز والعراق وغیر ذلك، وبالجملة فبنو أمیة قابلوا وصیة المصطفى (صلى الله علیه وسلم) فی أهل بیته وأمته بالمخالفة والعقوق، فسفكوا دماءهم، وسبوا نساءهم، وأسروا صغارهم، وخرّبوا دیارهم، وجحدوا فضلهم وشرفهم، واستباحوا لعنهم وشتمهم، فخالفوا رسول الله (صلى الله علیه و سلم) فی وصیته، وقابلوه بنقیض مقصوده وأمنیته، فیا خجلتهم إذا التقوا بین یدیه، وا فضیحتهم یوم یعرضون علیه.[8] اتفاقات و حوادثی به دست حجاج، سلیمان بن عبدالملك و فرزند او اتفاق افتاد كه شامل ریختن خون‌ها، از بین بردن مال و اموال، كشتار مردم حجاز و عراق و دیگر سرزمین‌ها می‌گردید. خلاصه این كه بنی امیه با وصیت رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) مخالفت ورزیدند، در برابر اهل بیت او شمشیر كشیدند، خون‌های آنها را بر زمین ریختند، زنان و فرزندان خرد سال آنها را به اسارت بردند، سرزمین‌های آنان را خراب كردند و با فضلیت و شرافت آنان مخالفت ورزیدند، لعن و نفرین به آنها را مباح دانستند، با وصیت رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) مخالفت ورزیده و دقیقاً با خواسته‌ها و آرزو‌های آن حضرت مقابله نمودند. ننگ و شرمساری باد بر آنها زمانی كه در مقابل رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) قرار گیرند و او را ملاقات نموده و چون اعمالشان بر آنان عرضه گردد موجبات فضاحت و خواری آنها را سبب گردد.»

دوران‎هایی که حتی محبت مولا علی (علیه السلام) موجب قتل بوده است، چنانکه شعبی می‌گوید: «ما لقینا من علی بن أبی طالب إن أحببناه قتلنا، وإن أبغضناه هلكنا.[9] ما به خاطر علی بن ابی طالب چه چیزها دیده‌ایم؛ اگر او را دوست داشته باشیم كشته می‌شویم و اگر او را دشمن بداریم هلاك و اهل دوزخ گردیده‌ایم.» بنابراین اصل موضوع امامت از همان زمان رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) برای همگان آشکار بوده و خصوصا ولایت علی (علیه السلام) هیچگاه مخفی نبوده است، امّا بعد از ایشان و در زمان سایر ائمه، گاهی به خاطر خطرات جانی شدیدی که متوجه ایشان و شیعیان بوده است، مصداق امام از نااهلان پنهان می‌شده است.

پی‌نوشت:

[1]. الكلینی، الكافی: ج2 ص224، دار الکتب الاسلامیه.
[2]. الكلینی، الكافی: ج2 ص227، دار الکتب الاسلامیه.
[3]. احمد بن حنبل، مسند احمد: ج1، ص111، بیروت: دار صادر. طبری، تاریخ طبری: ج2 ص63، بیروت: مؤسسه اعلمی؛ نسائی، خصائص، ص86ـ 87، تهران: مكتبة نینوى الحدیثة؛ الهیثمی، مجمع الزوائد، ج8 ص302، بیروت: دار الكتب العلمیة.
[4]. مسلم النیسابوری، صحیح مسلم: ج7 ص 123 ح6119، كتاب الفضائل، بیروت: دار الفکر.
[5]. الحاكم النیسابوری، المستدرك و بذیله التلخیص للذهبی، ج3 ص109، إشراف : یوسف عبد الرحمن المرعشلی؛ تفسیر ابن كثیر: ج4 ص622، بیروت: دار المعرفة.
[6]. صحیح بخاری: ج4 ص208 ح3706 وح4416، بیروت: دار الفکر؛ صحیح مسلم: ج7 ص120 ح6111، بیروت: دار الفکر.
[7]. ابن عبد البر، الاستیعاب: ج3 ص1097، بیروت: دار الجیل.
[8]. القرطبی، التذكرة فی أحوال الموتى وأمور الآخرة: ص563، بیروت: دار الفكر.
[9]. محمد بن عقیل، النصائح الكافیة: ص153. قم: دار الثقافة للطباعة والنشر.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.