عطوفت و مهربانی امام حسين عليه السلام

  • 1400/12/15 - 11:50
ابوبكر بن محمد بن حزم گويد: امام حسين (عليه السلام) از كنار صفه‌اي مي‌گذشتند، در آن حال ديدند كه گروهي از فقراء مشغول خوردن طعامي هستند. آنها از حضرت خواستند تا همراهيشان كند، امام فرمودند: خداوند متكبران را دوست ندارد. آنگاه پايين آمده و با آنها غذا ميل فرمودند.

پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب_امام حسین (علیه السلام) در سوم شعبان سال چهارم هجری به دنیا آمد. آن‌حضرت در تمام مدت زندگی خود در کنار جدش رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با آن حضرت مأنوس بوده و حتی در وقت نماز از آن حضرت جدا نمی‌شد. معروف است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در مورد امام حسین و برادر ارجمندش امام حسن مجتبی (علیه السلام) فرمودند: «الحسن والحسین سیدا شباب اهل الجنة» و نسبت به این دو امام عزیز محبت بسیار زیادی داشتند و تمام سعی حضرت این بود که محبت و علاقه خود را نسبت به این دو امام همام به مردم اعلام کنند و مردم را از این مسئله آگاه کنند که یکی از مشهور‌ترین جملاتی که از آن حضرت در مورد امام حسین (علیه السلام) بیان کرده‌اند، این روایت شریف است: «حسین منّی و انا من حسین.» [۱]

شفاعت امام حسین (علیه السلام) برای فطرس‏:
راوی گوید: وقتی که امام حسین (علیه السلام) متولد شد جبرئیل با هزار ملک نازل شد تا بر پیغمبر خدا (صلی اللّه علیه و آله) تبریک و تهنیت بگویند، در یکی از جزیره‌های دریا، عبور جبرئیل به ملکی افتاد که او را فطرس‏ می‌گفتند، خدای توانا فطرس‏ را برای انجام دادن امری از امور فرستاده بود که فطرس‏ درباره انجام‌دادن آن عمل کندی کرده بود لذا خدای قهّار پر و بال او را شکست و او را از مقام خود محروم کرده در آن جزیره فرو فرستاده بود، مدت ۵۰۰ سال بود که در آنجا بود. 
فطرس‏ قبلاً با جبرئیل دوست بود لذا به جبرئیل گفت: کجا می‌روی؟ جبرئیل گفت: در این شب از برای حضرت محمّد بن عبداللّه (صلی اللّه علیه و آله) نوزادی متولّد شده است، خدا مرا با هزار ملک فرستاده که به آن حضرت تبریک و تهنیت بگویم. 
فطرس به جبرئیل گفت: مرا با خود نزد پیغمبر ببر، شاید که آن‌حضرت از برای من دعا کند. جبرئیل او را با خود آورد، جبرئیل پیغام و تبریک الهی را به رسول اللّه (صلی اللّه علیه و آله) رسانید، پیغمبر خدا به فطرس نظر کرد و فرمود: جبرئیل این کیست؟ جبرئیل قصه فطرس را به عرض آن‌حضرت رسانید، پیغمبر خدا (صلی اللّه علیه و آله) به فطرس توجهی کرد و او را دستور داد که پر و بال خود را به بدن امام حسین (علیه السّلام) بساید! همین‏که فطرس پر و بال خود را به بدن امام حسین (علیه السلام) سائید خدای رؤف او را به حالت اوّلیه خود برگردانید. 
وقتی که فطرس حرکت کرد، رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله) به او فرمود: خدا شفاعت مرا درباره تو قبول کرد، تو دائماً به زمین کربلا موکل باش و تا روز قیامت هر کسی که به زیارت قبر حسین (علیه ‌السّلام) می‏آید به من خبر بده. راوی گوید: آن ملکی است که به آزادشده امام حسین (علیه السّلام) نامیده شده‏ است. [۲]
مهربانی و عطوفت آن‌ حضرت
یحیی بن سالم موصلی که از موالی امام حسین (علیه السلام) بود می‌گوید: با امام در حرکت بودیم، به در خانه‌ای رسیدند و آب طلبیدند، کنیزی با قدحی پر از آب بیرون آمد، امام پیش از خوردن آب، فضه‌ای را در آورده به او دادند و فرمودند: این را به اهلت بسپار، آنگاه به نوشیدن آب پرداختند. [۳]
ابوبکر بن محمد بن حزم گوید: امام حسین (علیه السلام) از کنار صفه‌ای می‌گذشتند، در آن حال دیدند که گروهی از فقراء مشغول خوردن طعامی هستند. آن‌ها از حضرت خواستند تا همراهی‌شان کند، امام فرمودند: خداوند متکبران را دوست ندارد. آن‌گاه پایین آمده و با آن‌ها غذا میل فرمودند. پس از آن فرمودند: شما مرا خواندید و من اجابت کردم، اکنون من شما را می‌خوانم و شما اجابت کنید. آن‌وقت حضرت روی به رباب کرده و فرمودند: هر چه آماده‌ کرده‌ای حاضر کن. [۴]
در نقلی دیگر هم آمده است که کنیزی دسته گل ریحانی را تقدیم امام حسین (علیه السلام) کرد. حضرت در برابر، او را آزاد کردند. به حضرت گفته شد که شما تنها برای یک دسته گل او را آزاد کردی؟ حضرت فرمودند: خداوند در قرآن ما چنین ادب آموخته است که «و اذا حییتم بتحیّة فحیّوا باحسن منها او ردو‌ها». بهتر از دسته گل، آزاد کردن او بود. [۵] 
این سیره حضرت در برخورد با افراد جامعه اسلامی و فقرا و افراد عادی جامعه مسلمین بوده است. اما همین حضرت در برخورد با مستکبران، یاغیان و طاغیان جامعه برخودی دیگری داشته است و به هیچ عنوان در برابر آن‌ها سر فرود نمی‌آوردند. قطعه تاریخی این مطلب ما را به اثبات می‌رساند: 
حضرت در نامه‌ای که به معاویه می‌نویسند: به خدا سوگند، جنگ با تو را ترک کردم، در حالی که در این‌باره از خداوند عالم خوفناکم، گمان نمی‌کنم که خداوند در ترک واگذاری محاکمه تو حزب ملحد و ظالم و اولیای شیاطین مثل تو به او از من راضی باشد. آیا تو نبودی که از روی ظلم و تجاوز، "حجربن عدی" و یاران او که در براندازی ظلم و مخالفت با بدعت‌های تو مبارزه کردند و از هیچ خطری نمی‌هراسیدند، به قتل رساندی؟ آیا تو نبودی که "عمرو بن حمق خزاعی" را به قتل رساند؟ او که از اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله) بود و عبادت او را ضعیف کرده بود و چهره او را تغییر داده و جسم او را لاغر کرده بود ... من برای خود و دین خود چیزی را بالا‌تر از جهاد با تو نمی‌دانم. اگر آن را انجام دهم به پروردگارم نزدیک شده‌ام و اگر انجام ندهم، باید به سبب گناه و کوتاهی در آن از خداوند استغفار کنم ... [۶]

پی‌نوشت:

۱- ترجمة الامام الحسین، ابن سعد، ص ۱۳۷
۲- ترجمه إثبات الوصیة، ص۳۰۰
۳- ترجمة الامام الحسین، ابن سعد، ص ۱۴۵
۴- همان، ص ۱۴۵
۵- تاریخ مدینة دمشق، تراجم النساء، ص ۴۶۹- ۴۷۰
۶- انساب الاشراف، ج ۳، ص ۱۵۴-۱۵۵

برچسب‌ها: 
تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.