عرفانهای نوظهور
فراگیری باور و عقیدهمند بودن، دلیل بر فطری بودن و حقیقی بودن امور عقیدتی است. تاریخ بشر هرگز خالی از باور نبوده است. ضرورت باور و نیازمندی انسان به آن باعث شده است که باورهای خرافی تا حدودی در میان بنیآدم رواج داشته باشد ولی بشر هیچگاه بدون باور زندگی نکرده است. مورتی به جای اینکه مشکل روانی خود را در خصوص باور حل کند، به پاک کردن صورت مسئله اقدام مینماید.
همه اختراعات در علوم و فنون و حل پیچیدگیهای تکنولوژی و پیشرفتهای نرمافزاری که در جوامع بشری و علمی میبینیم آیا در اطراف و پیرامون آنها فکر میکنند و یا بدون اندیشیدن و به قول خود مورتی با ذهن ابلهانه اختراع میکنند؟ اخباری که در پیشرفتهای علمی، پزشکی و نظریهپردازی هر روز منتشر میشود چطور به دست میآید بدون تفکر و دانش و یا با اندیشه و تفکر؟
در قانون جذب غیر از انرژی کائنات و انرژی ذهنی و امواج مغزی، از احساسات هم سخن بسیار گفته میشود. و این موضوع، قانون جذب را به میان مباحث روانشناسی میآورد. بیتردید احساسات ما انسانها میتواند روی دیگران تأثیر بگذارد. اما فراتر از این در قانون جذب ادعا میشود که احساسات ما چیزهایی که میخواهیم به زندگی ما جذب میکند.
با وجود توسعهی دامنهی ابعاد مادی در زندگی جوامع مدرن انسان زمانهی ما نتوانسته از میزان احساس نیاز ریشه دار و همیشگی او به معنویت خواهی بکاهد. رچند دههای است که به اقتضای بازار گرم معنویتهای کاذب، طرح مباحث به ظاهر عرفانی و معنوی به شدّت گسترش پیدا کرده است. از همين روي، عرفانهای کاذب در راستای مقابله با آموزههای دینی، روي كار آمدند.
فیلم راز 2 با این جمله شروع میشود: «وقتی افکار روی آب تأثیر گذارند، حالا تصور کن با خودمان چه کار میکنند.» چندسالی است که گزارش یک تحقیق مورد استفادههای بسیاری قرار گرفته که هیچ کدام ربطی به اصل آن تحقیق ندارد. معروف است که یک محقق ژاپنی به نام ایموتو صداهای گوناگون را در مجاورت آب پخش کرده و تغییرات معنیدار را در ساختار مولکولی آن مشاهده نموده است.
کریشنا مورتی تمام چیزهای شناخته شده و نشده را باعث ترس میداند. مورتی در این زمینه که ما از مجهولاتمان وحشت داریم مینویسد: «و به علت عدم تواناییمان در درک چگونگی نبرد بیاندازه عظیم هستی، طبیعتا از آن وحشت داریم و زیرکانه و به هر نحوی که شده راه فراری از آن میجوییم ما از ناشناخته نیز میترسیم یعنی از مرگ و از هر آنچه که ماورای فردا قرار میگیرد، دچار وحشت میشویم.
یکی از خصوصیات مورتی مبهمگویی اوست. وی در بسیاری از مسائل یا اصل مسئله را به شکل مبهم بیان میکند و یا جواب آنرا به گونۀ مبهم میدهد. غرض او از این شیوه، گمراه کردن مخاطب است تا مخاطب نتواند اشکالات گفتاری وی را به راحتی پیدا کند. یکی از مبهمگوییهای مورتی، مسئلۀ ذهن است. او در خصوص یک موضوع معین که برای همگان تقریبا معنای مشخص دارد.
يكی از موضوعاتی که قانون جذب را ابطال ناپذیر میکند، ابهاماتی است که در تصویرسازی ذهنی و داشتن احساسات خوش نسبت به آرزوها وجود دارد. به سادگی درباره کسی که پس از سالها، بلکه پس از یک عمر با قانون جذب به خواستهاش نرسیده میتوانند بگویند که به اندازه کافی تصویرسازی نکرده و احساس نداشته است. بنابراین مقصر خود فرد است و قانون جذب همچنان درست قلمداد میشود.
پائولو كوئليو: دوستی داشتم که دائمالخمر بود. امّا هر شب سه بار دعای آوه ماریا را میخواند. مادرش از کودکی به این کار عادتش داده بود. حتی موقعی که مستِ لایعقل به خانه میآمد، و هر چند حتی به خدا هم اعتقاد نداشت، همیشه سه بار آوه ماریایش را میخواند. پس از مرگش، در یکی از مراسم سنت بودم و از روح پیشینیان پرسیدم دوستم کجاست؟ روح پیشینیان جواب داد که حالش خوب است و غرق نور.
پائولو كوئليو: فراتر از نیروهای طبیعی که ما را احاطه کردهاند و یاریمان میدهند، دو نیروی بنیادی روحانی هم کنار ما وجود دارند. فرشته و شیطان. فرشته همواره ما را حفظ میکند و موهبتی است الهی. لازم نیست او را برانگیزی. تا زمانی که زیبا به جهان مینگری، فرشتهات همواره مرئی است. فرشته تو همین رود است، آن کارگران در مزرعه، و آن آسمان آبی و این پل هم چهرهی فرشته توست.
قانون جذب به معنای تأثیر قاطع و طبیعی تصویر ذهنی و احساس بر کائنات قابل اثبات نیست و به لحاظ روششناسی مشکلات متعددی دارد. نخست اینکه فرضیه جذب به روشنی تعریف نشده است و هرکس از ظن خود آنرا تفسیر میکند. یک تئوری علمی در درجه اول باید به روشنی بیان شود و مشخص باشد که چه ادعایی را مطرح میکند و به دنبال بيان چه چيز است.
قانون جذب سابقهی هزاران ساله در سحر و جادو دارد، البته نه به شکل غلوآمیزی که امروزه بیان میشود. در سنتهای جادویی، قانون جذبِ امروزی به نام قانون تشابه شناخته میشد. جورج فریزی در تحقیقاتش نشان داده است که در اصول جادوگری دو قانون بنیادین وجود داشته است. نخستین قانون این است: «هر چیزی همانند خود را میسازد یا هر معلولی شبیه علت خود است.»
یکی از اقسام انسان شناسی، انسان شناسی عرفانی است که از عالیترین و عمیقترین مباحث علمی و معرفتی در عالم دین، دانش الاهی و بشری است و نقش عرفان الاهی در این زمینه بسیار مهم و کارآمد است انسان در عرفان اسلامی، دارای مقام عالی است که میتواند با قدم سیر و سلوک به اصلی که از آن جدا شده باز گردد و دوری و فاصله را با ذات حق تعالی از بین ببرد.
عرفان اسلامی مبتنی بر آموزههای قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)، از رهگذر بندگی و عبودیت در چارچوب احکام و قوانین شریعت شکل گرفته و همه اعمال سالک بر طبق موازین شریعت اسلامی صورت میپذیرد و عمل به شریعت، در همه مراحل سلوک الی الله، لازم و قطعی تلقی میشود و سالک هرگز از آن بینیاز و یا نسبت به آن بیتفاوت نمیگردد.