باستانگرایان و فریدونِ عرب‌پرست !!!

  • 1393/04/18 - 19:55
فریدون یکی از پادشاهان پیشدادی ایران، همان کسی است که ایران زمین را از شرّ ضحاک اهریمنی نجات داد. در شاهنامه فردوسی، درباره‌ی فریدون آمده است که وی سه پسر به نام‌های سلم و تور و ایرج داشت. هنگامی که پسرانش به سن جوانی رسیدند، خواست سه همسر نیکوسرشت و بافرهنگ برای آنان بیابد، اما ...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بشریت همواره در راه رسیدن به کمال، نیازمند پرهیز از تعصبات جاهلانه بوده است. تفکرات نژادپرستانه نیز از اصلی‌ترین موانع کمال بشریت بوده و هست. از همین روی نژادپرستان سیاه‌ترین کارنامه‌ی تاریخ بشریت را در پرونده‌ی خود دارند. در میان ملت ما نیز بعضاً از این قبیل افراد، مشاهده می‌شوند. کسانی که دائماً از برتری نژاد پاک آریایی؟! سخن می‌رانند و از هر چه غیرآریایی، بیزاری می‌جویند! نمونه‌هایی از این عقیده‌ی عجیب را می‌توان در شعارهای ضدعربی و... مشاهده نمود. گویی مردم عرب، به خاطر رفتار عده‌ای معدود در زمانی خاص، برای همیشه‌ی تاریخ تا ابدالدهر محکوم هستند! این تفکر نادرست و شرم‌آور را به وضوح می‌توان در فضای مجازی مشاهده نمود، که عده‌ای چگونه ملت‌های عربی را به باد فحش می‌گیرند و از خباثت نژاد عرب! سخن می‌گویند. عجیب‌تر از همه این است که اگر کسی به رفتارهای زشت و نابخردانه‌ی این افراد اعتراض کند، به عرب پرستی متهم می‌شود!
اکنون به اصل مطلب می‌رسیم! آن‌جایی که جریانات باستانگرا مجبور می‌شوند، بزرگان خود را نیز به «عرب پرستی» متهم کنند! فریدون یکی از پادشاهان پیشدادی ایران است. وی همان کسی است که ضحاک را در بند کرد و ایران را از شرّ ضحاک اهریمنی نجات داد. در شاهنامه فردوسی، درباره‌ی فریدون آمده است که وی سه پسر به نام‌های سلم و تور و ایرج داشت. وقتی پسرانش به سن ازدواج رسیدند، یکی از نزدیکان(به نام جَندَل) را نزد خود فراخواند و گفت که همه‌ی جهان را زیر و رو کن و سه دختر از نژادی پاک، و در نهایت پاکیزگی و فرهنگ برای پسرانم بر گزین:

فريدون از آن نامدارانِ خويش
يكى را گرانمايه‏‌تر خواند پيش

كجا نام او جَندَل پر هنر
بِهـَـر كار دلسوز بر شاه بَر

بدو گفت بر گِرد گِردِ جهان
سه دختر گزين از نژادِ مَهان

سه خواهر ز يك مادر و يك پدر
پرى چهره و پاك و خسرو گهر

بخوبى سزاىِ سه فرزند من
چنان چون بشايد بپيوندِ من [1]

جندل نیز وقتی این را شنید، چند تن از بزرگان را با خود همراه ساخت. ایران را جستجو کرد. سپس به دیگر سرزمین‌ها گام نهاد تا سه دختر که پاک‌‍ترین و بهترین باشند را بیابد:

يكايك ز ايران سر اندر كشيد
پَژوهيد و هر گونه گفت و شنيد

بهر كشورى كز جهان مِهترى
بپرده درون داشتى دخترى [2]

او همه جا را گشت، و هیچ کس را لایق و سزاوار نیافت. تا اینکه به دربار شاه یمن رسید. وی در برابر این مرد بزرگ عرب، به زمین افتاد و بر خاک بوسه زد:

خردمند و روشن‏دل و پاك تن
بيامد برِ سَرو شاه يمن

زمين را ببوسيد و چربى نمود
بر آن كهترى آفرين بر فزود

جندل (فرستاده‌ی فریدون) این‌گونه با شاه یمن سخن گفت و سه دختر شاه را برای پسران فریدون خواستگاری کرد:

ترا آفرين از فريدون گـُـرد
بزرگ آن كسى كو ندارَدش خُرد

مرا گفت شاه يمن را بگوى
كه بر گاه تا مشك بويد ببوى

بدان اى سر مايه‌ی تازيان
كز اختر بُدى جاودان بی‌‏زيان

مرا پادشاهىِ آباد هست
همان گنج و مردى و نيروى دست

سه فرزند شايسته تاج و گاه
اگر داستان را بُود گاه ماه

ز هر كام و هر خواسته بى‌‏نياز
بهَر آرزو دست ايشان دراز ...

كجا از پسِ پرده پوشيده روى
سه پاكيزه دارى تو اى نامجوى...

سه پوشيده رخ را سه ديهيم جوى
سزا را سزاوار بى‌‏گفت‏وگوى

فريدون پيامم بدين گونه داد
تو پاسخ گزار آنچه آيدت ياد [3]

شاه یمن در ابتدا حاضر نشد که دخترانش را به عقد پسران فریدون درآورد، اما پس از رخ دادن برخی حوادث و آزمودن پسران فریدون، راضی به این وصلت گردید[4]. سپس دخترانش را به ازدواج پسران فریدون درآورد و آنان را به ایران فرستاد[5]. به راستی آیا باستانگرایان افراطی، می‌توانند فریدون را «عرب پرست» بخوانند؟ همان فریدون که ایران‌زمین را نجات داد و از سویی میان همه‌ی ملت‌ها، عرب را برای وصلت برمی‌گزیند. وی حتی در ایران‌ زمین کسی را لایق همسری فرزندانش نیافت. بلکه پاکیزگان را در میان عرب یافت. تأکید می‌کنم که در هر قوم و در هر ملتی خوب و بد وجود دارند و ما نیز هیج نژادی را بر نژاد دیگر برتر نمی‌دانیم و هیج‌گاه در پی اثبات برتری یک ملت بر ملت دیگر نبوده و نیستیم. اما حقایقی قابل ذکر بود که گفته شد.

پی‌نوشت:

[1]. شاهنامه فردوسی، بر اساس نسخه چاپ مسکو، تهران: نور، ، ص 32، بیت 1093-1097، در فهرست: "فرستادن فريدون جندل را به يمن"
و ميترا مهرآبادى، متن كامل شاهنامه فردوسى به نثر پارسى، تهران: نشر روزگار، 1379. ج 1، ص 124-126
اقبال يغمايى، ز گفتار دهقان، تهران: انتشارات توس، 1372. ص40-41
[2]. شاهنامه فردوسی، ص 32، بیت 1102-1103
[3]. شاهنامه فردوسی، ص 33، بیت 1115-1128
[4]. شاهنامه فردوسی، ص 35، بیت 1202 به بعد، در فهرست: "رفتن پسران فريدون نزد شاه يمن‏"
اقبال یغمایی، همان، ص 44
میترا مهرآبادی، همان، ج 1، ص 129
[5]. شاهنامه فردوسی، همان، ص 35، بیت 1211

تولیدی

دیدگاه‌ها

شاهنامه بشرح میترا مهرآبادى، ج1 ص127 میگوید از زبان فریدون که پسرانش را چنین گفت: "ليكن بدانيد كه اين شاه يمن، هم بسيار ژرف بين و هم با گنج و سپاه و دانش بسيار است و نبايد كه شما را در برابر خود، زبون بيابد." آنان که به ملت عرب توهین میکنند بدانند که این سخن فریدون اسطوره ای است که عرب در عصر باستان هم دانش داشت و هم ژرف بین بود و هم ثروت داشت. آنچه داشت نعمت اسلام نیز بدان افزوده شد.

در متون پهلوی " ماه فروردین روز خرداد " بند 14-15 همین امده است که فریدون دختران بخت خسروشاه تازیان را برای پسرانش به زنی گرفت ***

این فریدون با پسرای عزیزش خیلی اعتماد به نفس داشتن ،یه جوری گفته از بین دخترا پاکترینشو انتخاب کن انگار کی بوده، جالب اینجاس که تو ایران هم نتونسته یه دختره پاک پیدا کنه رفته از عربا که دخترو زنده به گور میکنن زن گرفته واس پسرای عتیقش، خب لیاقتش همون اعراب و جاهلیتشونه همینو بس حالا شما بیاین بگین که ما نژاد پرستیم اینو نگین چی بگین

همه ی مردم آن سرزمین که دختران خودشون رو زنده به گور نمی کردند. اگر اینطور بود که نسلشان از بین می رفت. بلکه عده ای در نجد این کار را از یهودیان و رومیان (بنگرید به منابع که در این باره آمده) آموخته بودند این کار را می کردند.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.