ملی گرایی

01/14/1397 - 09:45

در قرآن کریم آیاتی هست که با توجه به روایت ها، از آنها بدست می آید که منظور از آیه، ایرانیان بوده اند. یکی از این آیات، آیه سوم از سوره مبارکه جمعه هست که عبارت «لما یلحقوا» در این آیه برطبق احادیث اشاره به ایرانیان دارند که در زمان نزول آیه، هنوز چنین مطلبی محقق نشده بود.

01/12/1397 - 10:21

آنچه در جامعه ایرانی اهمیت داشت جایگاه افراد نسبت به یکدیگر در اجتماع بود. اصل و نسب خانوادگی در رده بندی نخبگان ایرانی اهمیت زیادی داشت. فقط نخبگان بودند که از نظام آموزشی ایران بهره‌مند می‌شدند و این مبتنی بود بر حفظ وضع موجود اجتماعی و آرمان‌های اشرافی ایرانی...

01/08/1397 - 12:43

حسن پیرنیا (مشیرالدولة) که خود از ارکان باستانگرایی در دوران رضاشاه بود، در کتاب خود می‌نویسد که حجاری‌ها در مقبره‌های شاهان هخامنشیان متأثر از هنر مصری و تمدن‌های سامی بین النهرین بوده است. از همین روی، کسانی که تخت جمشید و پاسارگاد و... را به معنی مظاهر تمدنی ایرانی می‌شناسند، بدانند که سامی‌ها استادان هخامنشیان در هنر و تمدن بودند.

01/08/1397 - 11:18

برخی معتقدند که در ماجرای مردوک پرستیِ کورش (یا به عبارتی دیگر، گوساله پرستی کورش) نباید به ظاهر نگاه کنیم! باید به باطن ماجرای کورش نگاه کنیم! آن وقت می‌بینیم که که کورش کار اشتباهی انجام نداد! در پاسخ می‌گوییم اولاً اگر قرار بر این باشد، پس باید رفتار چنگیز مغول و هر کس دیگر را نیز بر اساس باطن نگاه کنیم! ثانیاً باطن کورش از کجا ب دست می‌آید؟ از برداشت‌های شخصی و بی‌اساس! ثالثاً‌ اگر نگاه کنیم می‌بینیم باطن کار کورش هم منجر به ترویج بت پرستی شد.

01/07/1397 - 14:58

در تورات امروزی و در کتاب‌های عزراء، اشعیاء، ارمیاء و... از شخصی تمجید و ستایش شده به نام خورِش که به عبری כ֙וֹרֶשׁ֙ نوشته می‌شود. ابوریحان بیرونی هم در آثار الباقیة دقیقاً به این نکته اشاره می‌کند که کورُش کبیر (که غربی‌ها از او نام بردند) با آن خورِش (قورِش / قورِس یا همان لُهراسب) که یهودیان از او نام بردند متفاوت است. دو شخصیت مجزا و متفاوت!

01/07/1397 - 00:29

فرماندهان ارتش هخامنشی غالباً بی‌سواد بودند. طبیعی است که فرماندهان نظامی به دلیل جایگاه حساس و اینکه سریعاً با مقامات بالادستی و پایین‌دستی مرتبط باشند، و فوراً پیام‌ها را به مقامات برسانند، می‌بایستی سواد خواندن و نوشتن داشته باشند. اما فرماندهان ارتش هخامنشی از این امر ضروری محروم بودند.

01/06/1397 - 14:58

محمدرضا پهلوی پس از فرار، و مدت‌ها آوارگی و دربدری... عاقبت درگذشت و در مسجد الرفاعی قاهره (مصر) به خاک سپرده شد. این جریانات با این همه بُغض و کینه نسبت به اسلام، از سویی تمام قد، خود را حامی حکومت پهلوی معرفی می‌کنند. حال چگونه می‌خواهند بغض نسبت به اسلام را با قبرِ محمدرضا شاه جمع کنند!؟

01/05/1397 - 11:35

رژیم صهیونیستی در جدیدترین اقدام خود، آن هم در روز پوریم، سکه‌‌ای را با تصویر ترامپ و کورش ضرب کرد. چون هم کورش و هم ترامپ منجی یهود بلکه منجی صهیونیسم شمرده می‌شوند... صهیونیست‌ها از اساس و از ریشه کورش را بزرگ کرده اند که اسلام را تحقیر کنند.

01/04/1397 - 19:03

گویا لیونل مسی نام پسر سوم خود را Ciro گذاشت. برخی مدعی شدند که این واژه به معنی کورش و یک نشان افتخار برای هخامنشیان است! در پاسخ باید بگوییم که اولاً این نام، نامِ خواننده محبوبِ مسی است. ربطی به کورش هخامنشی ندارد. اگر هم فرض کنیم مسی به خاطر علاقه وافر به کورش هخامنشی نام فرزند خود را Ciro گذاشته باشد، پس باید بدانیم که پسر سوم مِسی خارج از چهارچوب ازدواج متولد شده است. یک حرامزاده، کورش نامیده شد. خُب این چه افتخاری است؟!

12/28/1396 - 22:26

ملاصدرا (صدرای شیرازی) یکی از بزرگترین اندیشمندان، حکیمان و فیلسوفان تاریخ ایران، صراحتاً اسکندر مقدونی را ذوالقرنین قرآن می‌خواند. جالب اینکه ملاصدرا با وجود وسعت مطالعات،‌ ابداً نامی از کورش به عنوان شاه ایران نمی‌برد.

12/27/1396 - 14:27

غالب حکیمان ایرانی در گذر تاریخ، به ستایش و تقدیر اسکندر پرداخته و حتی او را ذوالقرنین نامیده‌اند. در این نوشتار به 7 تن از این حکماء اشاره خواهد شد: نصر بن محمد سمرقندی، عتیق بن محمد سورآبادی، رشیدالدین احمد مِیبُدی، ابوالفتوح حسین بن علی رازی، میرزا محمد استرآبادی مشهور به میرداماد، میرمحمدباقر داماد و شمس الدین شهرزوری...

12/27/1396 - 14:07

عبدالرحمن بن احمد جامی از ادیبان و حکیمان ایرانی قرن 9 هجری در آثار خود به فراوانی اسکندر مقدونی را ستوده و از او به نیکی یاد کرده است. او متعدداً اسکندر را به عنوان ذوالقرنین قرآنی می‌ستاید.

12/27/1396 - 13:54

افضل الدین خاقانی شروانی از فرهیختگان، حکیمان و شاعران نامدار ایرانی در قرن 6 هجری، در دیوان اشعار خود بارها و بارها به ثنای اسکندر پرداخته و آنچه در توان داشت تقدیم نام و یاد او کرد. این ادیب ایرانی، باور به ذوالقرنین بودن اسکندر نیز داشت.

12/27/1396 - 13:05

ابوالمجد سنایی غزنوی شاعر و اندیشمند ایرانی قرن پنجم هجری، به روشنی باور داشت آن کسی که در برابر یأجوج و مأجوج سد بنا کرد، اسکندر بود و از همین روی، اعتقاد خود به ذوالقرنین بودن اسکندر را اعلان می‌دارد.

صفحه‌ها