شبه معنویت های روانشناختی

بعضی گمان میکنند که قانون جذب یعنی خوشبینی، ولی واقعا قانون جذب یعنی خوشبینی؟ قانون جذب به معنای خوشبینی نیست؛ زیرا خوشبین باشید، نه راز است، و نه قانونی که تازه کشف شده باشد. قانون جذب به انرژیهای ذهنی و جهانی مربوط میشود و تأثیر قاطع انرژی تصورات و ذهنیات بر کائنات را مطرح میکند. اما خوشبینی یعنی نادیده گرفتن امور نامطلوب و تفسیر خوب و دلخواه از رویدادها و پدیدهها.

محور و موضوع اصلی قانون جذب، اهداف زندگی و تفکر و برنامهریزی برای رسیدن به آنها نیست، بلکه تأثیرگذاری ذهن بر کائنات است، اینکه شما اهداف و آرزوهایتان را تصور کنید و بخواهید، کائنات آنرا به شما خواهد داد و بیندیشید و بکوشید و به دست آورید، غیر از این است که بخواهید و باور کنید، احساس کنید، کائنات به شما میدهد. اینها دو فرمول کاملا متفاوت هستند.

به نظر میرسد تفکری که انسانهای بالغ از آن سخن میگویند، بیشتر به تفکر ثانوی فروید شباهت دارد و بر اساس اصل واقعیت است و با آن میتوان زندگی واقعی را سامان داد و اهداف واقعی را دنبال کرد، اما تفکری که در قانون جذب از آن سخن گفته میشود بیشتر با تفکر اولیه که بر اساس اصل لذت عمل میکند، سازگار است و خاصیت آن ایجاد احساس خوشایند و رضایت خیالی است.

در قانون جذب انسان کانون عالم است و فرمان میدهد و محقّق میشود. کائنات غلام حلقه بهگوش و غول چراغ جادو هستند و انسان باید مثل فرمانروای نیرومندی آرزوهای خود را بطلبد. نیروی برآوردن آرزوها، قدرت تصور و تجسم اوست و آنچه انسان بخواهد، همان خواهد شد.اما در دعا، خداوند کانون هستی است. فرمان، فرمان اوست و اراده، اراده او. کائنات به اذن او عمل میکنند.

قدرت اندیشه و تأثیر تفکر انسان قابل انکار نیست. انسان میتواند با اندیشه مسائل بزرگ را حل کند و پدیدههای شگفتآفرینی را کشف کند. با همین نیروی اندیشه، انسان تاکنون اختراعات و اکتشافات بسیار چشمگیری انجام داده است، اما آیا تصاویر ذهنی انسان مستقیم بر کائنات اثر میگذارند؟ و شغل و ثروت و قرض و ماشینی که سوار میشویم را مثل آهنربا جذب میکند؟

آرمان شهری که والش در پی آن به تئوریهای بیاساس روی آورده است، آرمان انسان کمال طلب رهرو حقیقت نیست. بلکه آرمان سازمانهای استکبار جهانی است تا بتوانند هویت انسانی او را گرفته و چون بردهای سربهزیر بر او مسلط شوند؛ به همین دلیل والش عرفان سرخپوستی و آیینهای یوفوئی را جزو فرهنگهای متکامل نام میبرد...

عصر نوین در دایرة المعارفهای ادیان تعاریف خاصی دارد که حکایت از دورهای با باورهای مختلف و در ظاهر جدا از هم میباشد که افراد و گروههایی در فرایند شکلگیری این شبکه فعالیت میکنند. هینلز در فرهنگ ادیان، جهان عصر جدید را چنین تعریف میکند: «عصر جدید یک اصطلاح چتری است که بر شبکه گستردهای از...

جنبش تفکر نوین با حمایت سازمانهای سیاسی غرب، سعی دارد برنامهریزیهای استکبار جهانی برای سلطه بر ملتها را امری تکوینی جهت رشد و تکامل انسانی القا کند. در این صورت پذیرش تغییرات صورت گرفته امری اجتنابناپذیر میباشد که جامعه جهانی ناگزیر از پذیرش آن به عنوان طی مسیر تکامل است...

دونالد والش الهیات پیچیده کابالیستی را با ادبیاتی شاعرانه بیان میکند، طوری که فرصت تعقل و تأمل را از صاحبان خرد میگیرد. وی بهگونهای سخن میگوید که مجال از متکلمان و عقلورزان میگیرد تا خدای وهمی را بدون هیچ برهان روشنی نسبت به ساحت متعالی خداوند، پذیرا باشند. «من نور و تاریکی هستم. که آفریننده نور است. من برکت و خوبی بیپایانم...

شناخت خدا یکی از مهمترین مباحثی است که در آموزههای دین اسلام مورد توجه قرار گرفته است؛ از این رو انبیای الهی بشر را به شناخت مبدأ هستی خود دعوت میکند. شناخت حقیقت صرف که از نور تعقل آغاز شده تا منبع فیضبخش هستی مشخص میگردد. کسیکه بهرهای از نور فطرت داشته باشد ناخودآگاه در برابر این نور سر تعظیم فرو خواهد آورد. از اینرو معرفت...

والش همسو با دیگر جنبشهای معنوی نوپدید با انکار معاد، فرجام آدمی را در چرخه تناسخ محبوس میداند. باور به تناسخ که ریشه در ادیان کهن شرقی دارد، شاخصههایی چون تولد پیاپی، حلول از کالبدی به کالبدی دیگر و قانون کرمه (بازتاب اعمال) را در خود دارد. او با تغییر عنوان سعی دارد این باور کهن الحادی...

با نیم نگاهی به آثار رهبران جنبش تفکر نوین و مطالعه گزارشهای سازمانی این جنبش، با حرکتی حساب شده در جهت تغییر باورها مواجه خواهیم شد. هریک از رهبران معنوی وظیفهای را در انجام این هدف به دوش میکشند. دونالد والش در کتاب «ابداع زندگی» پرده از مأموریت خویش بر میدارد؛ مأموریتی که در کتابهایش به خوبی ایفا کرده است...

قانون جذب به عنوان یکی از مفاهیم فریبنده توانسته است بخش عظیمی از جوامع و فرهنگهای مختلف را همراه خود کند. در این قانون ادعا میشود انسان با تصور سازیهای ذهنی میتواند واقعیتهای خارجی را به سوی خود جذب کند. در این قانون برای جذب پدیدههای خارجی هیچ محدودیتی وجود ندارد. سلامتی، شادی، دوست، پول، ماشین و هرچه که بر ذهن...

شرایع، قلمرو الهی است که هرکس از آن عبور کند، نهتنها به معنویت نمیرسد بلکه به ورطه ظلمت و تاریکی خواهد افتاد. بنابراین شریعت، مقدمه وصول توحید است. آدمی با عمل به شریعت در پرتو رحمت و هدایت الهی قرار میگیرد و هنگامی که انسان در پرتو تعالیم پیامبران الهی به بالاترین مراتب حیات عقلی رسید، به نورانیت و معرفتی دست مییابد که نه تنها خطاپذیر...