اعتقادات
ازجمله روشهایی که فرقه ضاله وهابیت در تکفیر نمودن دیگر مسلمانان از آن استفاده نموده است، منهج و روش ظاهرگرایی است. این گروه با برداشت ظاهری از نصوص، بدون اینکه در معنای آن تعمق کنند، به تکفیر مسلمانان دست زدند. ازجمله جاهایی که منهج ظاهرگرایی استفاده شده است، مربوط به تعریف عبادت و صفات خبریه است.
انقلاب اسلامی مردم ايران، از ابتدای پیروزی خود از فلسطین و قدس به عنوان پاره تن جهان اسلام حمایت کرده و یک لحظه هم اسرائیل را به رسمیت نشناخته و آن را خط قرمز خود اعلام کرده است و در طول این سالها در جنگی که فلسطینیها با اسرائیل داشتهاند ایران از آنها علناً حمایت کرده است و اين سبب بيداری بسياری از مسلمين جهان شده است.
اگر امیرمؤمنان (علیه السّلام) با بیعت مهاجرین و انصار موافق بود چرا حتّی پس از شهادت حضرت زهرا (سلام الله عليها) ابوبکر و عمر را خبر نکرد تا در مراسم تشییع و تدفین و نماز همسرش حاضر گردند؟ مگر نه این که ابن حزم از علمای بزرگ مورد قبول وهّابیت میگوید: لعنت خداوند بر اجماعی که علی (عليه السلام) و همراهانش در آن نباشند؟
یکی از مبانی که سلفیان و وهابیان حجیت فهم سلف میباشد بحدی که این مبناء را در کنار سایر مصادر اسلام قرار میدهند، اما این مبنا با اشکالاتی روبرو است، اولاً: سلف در فهم مسائل هیچگاه اتفاق نکردهاند، فهم سلف با هم متفاوت بوده است و سلف در برخورد با مسائل، یک رای واحد نداشتهاند، ثانیاً: این دیدگاه منجر، به تعطیلی عقول بشر میشود.
تبرک به آثار انبیاء و اولیاء الهی، از دیر باز مورد اتفاق موحدین بوده و در امت اسلام نیز رایج بوده است تا اینکه ابن تیمیه، به مخالفت با آن برخاسته و بر نامشروع بودن آن، ادعای اجماع کرد. این در حالی است که دلایلی از قرآن و سنت و سیره مسلمین، روش او را رد میکند، حتی ابن کثیر، تبرک اهل سنت به جنازهی ابن تیمیه را به تفصیل نقل کرده است.
برخلاف تصور برخی که فکر میکنند وهابیت فقط با شیعه مشکل دارد و با افکار و عقائد تشیع به مقابله برخاسته است بلکه وهابیت دشمن مشترک همه مسلمین اعم از شیعه و سنی به شمار میآید، هر چند که واژه فریبنده «اهل السنه و الجماعة» را یدک بکشند. اين در حالی است كه علمای اهل سنت كتابهای بسياری در نقد وهابيت نوشته اند.
يکی از روشهای مورداستفاده سران فرقه وهابیت برای تکفیر، افتراء نسبت به دیگر مسلمانان است. این روش، روشی شایع خصوصا در مقابل شیعه است که به کثرت از آن مورد استفاده قرار میگیرد. از جمله این افترائات، تهمت اعتقاد به تحریف قرآن و غلو در مورد ائمه (علیهم السلام) توسط شيعيان است.
يروان فرقهی وهابیه از روی ناآگاهی و يا حقد و كينه میگویند: «اگر کسی به پیامبر(صلى الله عليه و آله) یا غیر او از اولیاء الله استغاثه [و از آنها طلب یاری] کند و به این مسئله که او دعایش را میشنود و از احوالش با خبر است، یا حاجتش را برآورده میکند، معتقد باشد، اینها انواعی از شرک اکبر است».
یکی از منابع اصلی وهابیت در جواز و یا ترک یک عمل، سیره سلف صالح است، یکی از مواردی که وهابیت آن را بدعت و حرام میدانند سفر برای زیارت قبور است و وهابیت برخلاف ادعای پیروی از سلف، در این مورد مخالف سلف عمل نموده، زیرا بلال موذن پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز که جزء سلف صالح است، سفر برای زیارت قبر پیامبر را انجام داده است.
یکی از روشهای وهابیت برخورد با مخالفین خود از سایر مذاهب اهل سنت این است که آنها مخالفین خود اعم از اشاعره و ماتریدیه و... را بخاطر اینکه در صفات خبریه، قائل به تاویل و عدم حمل بر معنای ظاهری هستند، سزاوار نامیدن به نام اهل سنت نمیدانند و معتقدند که نام اهل سنت تنها مختص به مذهب ابن تیمیه و شاگردانش میباشد.
مرحوم آیتالله شیخ میرزا جواد تبریزی در پاسخ به استفتایی درباره اعتبار مطالب نهجالبلاغه چنین پاسخ دادند: «اجمالا میتوان گفت: کلمات، خطبهها و مطالب موجود در کتاب شریف نهجالبلاغه همچون عهدنامه مالک اشتر از آن حضرت میباشد، چرا که این مطالب در کتابهایی پیش از این نیز آمده؛ به این جهت باید به منابع و کتابهای پیش از نهجالبلاغه مراجعه شود.»
یکی از روشهای که وهابیت در تکفیر مسلمانان از آن استفاده میكند، برخورد سطحی و مسامحه کارانه با این نصوص است. در این منهج وهابیت با نادیده گرفتن عمدی صحتوسقم راوی سعی در سوءاستفاده از آن نص به نفع خوددارند بهگونهای که اگر اسناد موجود در طریق حدیث مورد بررسی قرار گیرد به ضعف آن حدیث پی برده میشود و درنتیجه نمیتوان به آن حدیث استناد کرد.
بخشی از کتاب شریف نهجالبلاغه که از سوی وهّابیت دست خوش شبهه قرار گرفته خطبه 228 نهجالبلاغه است. در این شبهه آمده علی از عمر و خدمات او ستایش نموده، امّا به خاطر تقیه این چنین فرموده: «خدا شهرهای «فلانی» را برکت و او را پاداش دهد.» که در پاسخ میگوییم: اگر از روی تقیه باشد باید به اسم مورد نظر تصریح گردد؛ نه تعبیر «فلان».
برای اثبات خلافت ابوبکر، نه تنها دلیل مورد قبولی وجود ندارد بلکه دلایل متعددی از کتابهای وهّابیت در ردّ خلافت ابوبکر وجود دارد؛ بنابراین خالی بودن دست معتقدان خلافت ابوبکر باعث گردیده تا آنان به برخی متون شیعه روآورده و آنها را دلیل بر حقانیت خلافت ابوبکر قرار دهند امّا غافل از اینکه که از همین دلایل بر علیه خود آنها استفاده خواهیم کرد.