3ـ بر چه چیز باید سجده کرد؟

پیروان مکتب اهل بیت(علیهم السلام) متّفقاً بر این عقیده هستند که بر غیر زمین نمى توان سجده کرد، البتّه عقیده دارند که بر آن چه از زمین مى روید نیز مى توان سجده کرد، به شرط آن که خوردنى و پوشیدنى نباشد مانند برگ و چوب درختان و حصیر و بوریا و امثال آنها.
در حالى که فقهاى اهل سنّت عموماً معتقد به جواز سجده بر همه چیز هستند. البتّه گروهى از آنان سجده بر آستین لباس یا گوشه عمامه و مانند آن را استثنا کرده و جایز ندانسته اند.
پیروان اهل بیت(علیهم السلام) به استناد روایاتى که از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) و ائمّه اهل بیت(علیهم السلام) و عمل صحابه نقل شده، بر این عقیده اصرار دارند، لذا در مسجد الحرام و مسجد پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله)ترجیح مى دهند روى فرش ها سجده نکنند بلکه روى سنگ ها سجده کنند و گاه حصیرى همراه خود مى آورند و روى حصیر سجده مى کنند.
در مساجد ایران و عراق و کشورهاى شیعه نشین که تمام مساجد مفروش است، قطعه خاکى را به نام «مهر نماز» درست کرده و آن را روى فرش گذارده و بر آن سجده مى کنند تا پیشانى که اشرف اعضاى انسان است، در پیشگاه خداوند به خاک ساییده شود و نهایت تواضع در پیشگاه خدا به عمل آید. گاه این قطعه خاک را از تربت شهیدان انتخاب مى کنند که یادآور جانفشانى هاى آنها در راه خدا باشد و حضور قلب بیشترى در نماز حاصل کنند، و تربت شهیدان کربلا را بر دیگران ترجیح مى دهند، ولى نه همیشه مقیّد به تربت هستند و نه خاک، بلکه همان طور که گفته شد بر سنگ هاى کف مساجد ـ مانند مسجد الحرام و مسجد النبى(صلى الله علیه وآله) ـ به راحتى سجده مى کنند. (دقّت کنید)
به هر حال پیروان اهل بیت(علیهم السلام) براى اثبات وجوب سجده بر زمین دلایل فراوانى دارند، از جمله احادیثى از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) و سیره صحابه که در بحث هاى آینده خواهد آمد و روایاتى از امامان اهل بیت(علیهم السلام) که به زودى اشاره خواهیم کرد.
با این حال جاى تعجّب است که چرا بعضى از برادران اهل سنّت در برابر این فتوا این همه عکس العمل شدید نشان مى دهند، گاه آن را بدعت و گاه حتّى آن را کفر و بت پرستى مى شمرند.
اگر ما با کتاب هاى مورد قبول این برادران ثابت کنیم رسول خدا(صلى الله علیه وآله) و یارانش بر زمین سجده مى کردند، باز هم بدعت است؟!
اگر ما ثابت کنیم بعضى از یاران آن حضرت مانند جابر بن عبدالله انصارى به هنگامى که هوا گرم بود و سنگها و ریگ ها داغ و سوزان مى شدند مقدارى ریگ را در دست خود گرفته و از این دست به آن دست مى دادند تا قدرى خنک شود و بتوانند پیشانى خود را بر آن بگذارند،(1) آیا جابر بن عبدالله را بت پرست یا بدعت گذار مى دانند؟!
آیا کسى که بر حصیر سجده مى کند یاترجیح مى دهد روى سنگ هاى کف مسجد الحرام و مسجد النبى(صلى الله علیه وآله) سجده کند، حصیر را مى پرستد یا سنگ هاى کف مسجد را پرستش مى کند؟!
آیا لازم نیست این برادران یکى از هزاران کتاب فقهى ما را در باب اشیایى که مى توان بر آن سجده کرد، مطالعه کنند و ببینند این نسبت هاى ناروا کمترین بویى از حقیقت ندارد؟
آیا متّهم ساختن به بدعت یا کفر و بت پرستى چیزى است که خداوند در قیامت به آسانى از آن مى گذرد؟
براى این که روشن شود چرا شیعیان بر زمین سجده مى کنند، توجّه به این حدیث امام صادق(علیه السلام) کافى است: هشام بن حکم که از یاران دانشمند آن حضرت است سؤال کرد، بر چه چیز مى توان سجده کرد و برچه چیز نمى توان سجده کرد؟ امام فرمود:
«السُّجُودُ لاَ یَجُوزُ إِلاَّ عَلَى الاَْرْضِ أَوْ مَا أنْبَتَتْ الأرْضُ إِلاَّ مَا أُکِلَ أوْ لُبِسَ; سجود جایز نیست مگر بر زمین یا چیزى که از زمین مى روید، مگر خوردنى ها و پوشیدنى ها».
هشام مى گوید: گفتم فدایت شوم حکمت آن چیست؟
فرمود:
«لاَِنَّ السُّجُودَ هُوَ الْخُضُوعُ لِلّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلاَ یَنْبَغِى أنْ یَکُونَعَلَى مَا یُؤْکَلُ وَ یُلْبَسُ لاَِنَّ أبْنَاءَ الدُّنْیَا عَبِیدُ مَا یَأْکُلُونَ وَ یَلْبَسُونَ وَ السَّاجِدُ فِى سُجُودِهِ فِى عِبَادَةِ اللهِ فَلاَ یَنْبَغِى أنْ یَضَعَ جَبْهَتَهُ فِى سُجُودِهِ عَلَى مَعْبُودِ أبْنَاءِ الدُّنْیَا الَّذِینَ اغْتَرُّوا بِغُرُورِهَا ;
 زیرا سجود خضوع براى خداوند متعال است و سزاوار نیست بر خوردنى ها و پوشیدنى ها سجده کرد، زیرا دنیاپرستان بنده خوردنى ها و پوشیدنى ها مى باشند و کسى که سجده مى کند در حال سجود مشغول عبادت خداست. بنابراین سزاوار نیست پیشانى را در سجده اش بر چیزى بگذارد که معبود دنیاپرستانى است که فریفته زرق و برق دنیا هستند.
سپس امام افزود:
«وَالسُّجُودُ عَلَى الاَْرْضِ أَفْضَلُ لاَِنَّهُ أبْلَغُ لِلتَّوَاضُعِ وَالْخُضُوعِ لِلّهِ عَزَّ وَ جَلَّ; سجده بر زمین افضل است، چرا که تواضع و خضوع در برابر خدا را بهتر نشان مى دهد».(2)
* * *
1. مسند احمد، جلد 3، صفحه 327 و سنن بیهقى، جلد 1، صفحه 239.
2. علل الشرایع، جلد 2، صفحه 341 .