11 - داروسازی و علوم طبیعی[60]

در بیمارستانها که انواع شربتها، حبها. ، معجونها، و تریاقها مورد استعمال و حاجت مدام می بود، تعلیم ادویه مرکبه و نیز شناخت مفردات طبی اهمیت تمام داشت. ازین رو، چنانکه فی المثل از صیدنه بیرونی و موجزابن تلمیذ و بعضی مآخذ دیگر بر می آید در بیمارستانها وجود کسانی بعنوان صیدلانی رسم بود. در ادویه مرکبه کتاب جالینوس را حنین بن اسحق به سریانی نقل کرده بود و حبیش از سریانی به عربی. اینگونه کتب را مسلمین اقراباذین Craphidion به معنی رساله مختصر، و تعداد زیادی از می خواندند - از ریشه لفظ یونانی آنها تداول داشت - از اصل سریانی یا یونانی.
از آنجمله بود اقراباذین سابور بن سهل، اقراباذین رازی و اقراباذین ابن تلمیذ. یک اقراباذین دیگر از آن طبیبی بنام ماسویه المارندی را طبیبی یهودی به لاتینی ترجمه کرده بود که قرنها مرجع اطباء اروپایی شد و گویند همان ترجمه اساس ومبنای فارما کوپه بعد اروپائیها واقع گشت. (56)بدینگونه، در ادویه مرکبه نیز، مثل طب، مسلمین امکان آن را یافتند که بر معلومات سابقین مبلغی بیفزایند. بعلاوه، تنوع اقلیم و وسعت قلمرو اسلام که از حد چین[61] تا اندلس ادامه داشت مسلمین را بیش از یونانیها با انواع ادویه مفرده آشنا کرد. درست است که فارماکولوژی اسلامی عنصر اولش یونانی است اما عنصر ایرانی هم در آن قابل ملاحظه است.
نام بعضی از این ادویه حاکی است از تاثیر مکتب طبی جندیشاپور. بعدها، در طی قرون، صدها نام ادویه مفرده که برای یونانیها مجهول بود در فارماکولوژی اسلامی وارد شد. ابن بیطار مالقی که برای تحقیق در انواع نباتات طبی در اندلس، شمال افریقا، مصر، سوریه، و آسیای صغیر مسافرتها کرد1400 نوع از ادویه مفرده را در کتاب الجامع فی الادویة المفرده خویش بر می شمرد که شاید بیش از دویست قسم آن تازگی دارد ومخصوص است به مسلمین. کتاب النبات ابو حنیفه دینوری هم که ازدیوسقوریدس ماخوذست خالی از نکته های کاملا تازه نیست.
مطالعه دیوسقوریدس مسلمین را با طبیعت و با تحقیق علمی درنباتات آشنا ساخت. ابن بیطار طی اسفار متعدد تحقیقات بسیار در باب نباتات مختلف انجام داد. ابن ابی اصیبعه نقل می کند که بهمراه استاد خویش ابن السوری در تمام نواحی اطراف دمشق مسافرت کرد و بسیاری گیاههای تازه را باز شناخت. می گوید که درین گردشهاآثار دیوسقوریدس، جالینوس، غافقی و سایر علما را همراه داشتیم.
ابن السوری اول اسامی یونانی نباتات را بدانگونه که در دیوسقوریدس مذکور بود یاد می کرد سپس آنچه را مؤلف مزبور درباره نباتات، صفات ظاهری و خواص آنها گفته بود بیان می کرد. همین کار را درباره جالینوس و نویسندگان متاخر نیز می کرد و اغلاط و تناقضات آنها راخاطرنشان می نمود، این مورد که ابن ابی اصیبعه نقل می کند یک نمونه بود از گردشهای علمی که نبات شناسان اسلامی انجام می دادند و گهگاه نیز همراه با کسانی بودند که نباتات را نقاشی می کردند. مسلمین اسپانیا مخصوصا به این رشته خیلی اظهار علاقه کردند.
غافقی که در[62] قرن دوازدهم میلادی کتاب خود را درباب ادویه مفرده نوشت در اندلس و افریقا مدتهای دراز به جستجو و تحقیق در نباتات پرداخت. مخصوصادر شمال افریقا نباتات تازه ای کشف کرد که آنها را بهمان اسامی بومیشان خواند. مفردات ابن بیطار از حیث جامعیت و دقت چنان بوده که از عهددیوسقوریدس تا دوره رنسانس اروپا شاید هیچ کتابی که با آن قابل مقایسه باشد بوجود نیامد. بدینگونه، در اسپانیا مطالعات مسلمین راجع به نباتات نه فقط در کتاب بلکه مخصوصا در طبیعت انجام می شد و نه تنها برای علم طب بلکه نیز برای علم فلاحت و حتی صنعت. در واقع اینجا بود که برای اولین بار مساله مجموعه نباتات محلی (FloreLocale)مطرح شد و گردشهای تحقیقی به قصد نبات شناسی(57).
این تحقیقات، در رشته فلاحت هم تاثیر خود را بخشید. در علم فلاحت اگر فلاحة النبطیه ابن وحشیه چندان اهمیتی ندارد کتاب الفلاحه ابن عوام رساله یی است جامع، مفصل، عملی، و دارای ارزش عالی فنی.
وی که در قرن ششم هجری در اشبیلیه اندلس می زیست ذوق خاصی به مسائل کشاورزی داشت و غالبا از تجاربی که شخصا در کشت و پرورش نباتات انجام داده بود و از نتایج مطلوبی که در این باب بدست آورده بود سخن می گوید. ابن عوام از انواع خاک، انواع کود، انواع پیوند، اقسام مختلف آب، طرز غرس کردن اشجار، قطع و نقل کردن آنها، طرز آبیاری و مسائل متعدد دیگر صحبت می کند و همچنین در باب کنسرو ساختن میوه ها و تربیت دامها. در این رساله ابن عوام بعضی ملاحظات تجربی دارد که با توجه به امکانات عصر او جالب است و شاید عجیب. از جمله به جریان شیره نباتی در اندام گیاه اشاره می کندو تفاوت بین گیاهان نر و ماده را باز می نماید.
 همچنین تصوری ازلقاح مصنوعی نباتات و وجود علاقه (sympathie)یا عدم علاقه[63] (Antipathie) بین آنها دارد. گذشته از علم فلاحت که یا عدم علاقه مسلمین را بایداز پیشروان آن نام برد، تاثیر فلاحت - و تجارت - مسلمین در آشناکردن اروپا با بعضی انواع اشجار و نباتات نیز قابل ذکر است. (58)نام بعضی از این میوه ها و اشجار در السنه اروپائی هنوز از اصل شرقی آنهاحاکی است. لاله که اولین بار در سال 1590 میلادی از (Tulipe) (Tulpan) را به شکل تولیپ قسطنطنیه به اروپا رفت نام ترکی خود تولپان Pesica) ، (Pfersisch) نام قدیم ایرانی خودرا دارد (Peche) و حفظ کرد. هلو با نام پرسیکا) چنانکه قهوه نیز بوسیله عثمانیها به اروپا برده شد و شکل مشروب متداول آن هم اختراعش منسوب است به ابو الحسن شاذلی که گویا آن را به عنوان نسخه شب زنده داری برای مریدان عرضه کرده باشد.
اینجا باید خاطرنشان ساخت که ضمن بررسی در نباتات و احوال طبیعت مسلمین تئوریهای جهانشناسی جالب و بدیع ابداع کردند. دراحوال حیوانات و نباتات با آنکه آثار آنها از قبیل کتب اصمعی، جاحظ، و دمیری بیشتر جنبه لغوی و ادبی داشت باز از لحاظ علمی نیز قابل توجه بود. بعلاوه مسلمین در علم فلاحت نیز تحقیقات تازه کرده اند.
درست است که الفلاحة النبطیه ابن وحشیه برخلاف ادعا از مآخذ بابلی وکلدانی نیست لیکن بهر حال پاره یی فواید علمی که در آن هست جالب است. در کتاب الفلاحه ابن عوام اشبیلی هم از انواع گیاهها و میوه هاسخن رفته است هم از اقسام کودها، پیوندها، حتی امراض نباتات. درآنچه تاریخ طبیعی خوانده می شود کارهای جاحظ، دمیری، و قزوینی یادآور آثار ارسطو و پلینی رومی است. بیرونی و ابن سینا هم به این مباحث علاقه بسیار نشان داده اند و دقت و تجربه آنها در کتب شفا، آثار الباقیه، ماللهند، الجماهر، و امثال آنها پیداست.
در رسائل اخوان الصفااقوالی در باب مراتب وجود هست که بعضی محققان آنها را با نظریه تطور[64] قابل انطباق یافته اند. مساله تاثیر محیط در پیدایش موجود زنده، وضرورت انطباق موجود با محیط، و همچنین این امر که در ترتیب پیدایش کائنات زمین جماد بر نبات و نبات بر حیوان مقدم و سابق بوده است در رسائل اخوان الصفا مجال بیان یافته است(59)هم مسعودی، مورخ ورحاله معروف، و هم بیرونی و ابن سینا این نکته را هر یک بوجهی یادکرده اند که امکان دارد بسی جاها که امروز دریاست وقتی خشک بوده است و بسی جاها که خشکی است دریا بوده. بیرونی یادآوری می کند که بعضی صحاری امروز - مثل جلگه عربستان و سند - در قدیم در قعر دریا واقع بوده است. توجه به تاثیر عوامل طبیعت در احوال زمین نزد ابن سینا هم هست و حکایت شیرینی که قزوینی در آثار البلاد ازقول خضر نقل می کند شاهدیست بر این توجه.
 این حکایت را روکرت شاعر آلمانی به نظم لطیف پرداخته است و از تامل در آن، حوادث وانقلابات عالم و دگرگونیهای طبیعت پیداست. توجه به سنگواره های باقی مانده از موجودات دریائی (فسیل) نزد اخوان الصفا و بیرونی قابل توجه است و بدینگونه مسلمین قرنها قبل از رنسانس اروپا به این مساله برخورده اند(60)بدون شک اگر آثار بیرونی هم - مثل آثارابن سینا و رازی - در قرون وسطی به اروپا رسیده بود اروپا خیلی زودتربه معرفت تجربی و اندازه گیری در مسائل راجع به طبیعت رهبری می شد.
56. 355 Lewin, B. , EI (2) , Vol. I/57- برای تفصیل بیشتر درباب احوال و آثار ابن ابی اصیبعه و ابن بیطار،و همچنین درباره بررسی های مسلمین در باب فلاحت رجوع شود به مقالات مصطفی الشهابی، به J. Vernet, ، در ماخذ مذکور در شماره 47، ج 2/22 - 920 و ج 3/16 - 715 و 60 - 759 58. برای تفصیل بیشتر درباب احوال و آثار ابن ابی اصیبعه و ابن بیطار،و همچنین درباره بررسی های مسلمین در باب فلاحت رجوع شود به مقالات مصطفی الشهابی، به J. Vernet, ، در ماخذ مذکور در شماره 47، ج 2/22 - 920 و ج 3/16 - 715 و 60 - 75959. سید حسین نصر، نظر متفکران اسلامی درباره طبیعت/103 - 98 60. کسنوفانس (Xenophanes) حکیم یونانی هم فسیل را نشانه یی می دانسته است از اینکه زمین مکرر زیر آب دریا فرو رفته و بیرون آمده است. رجوع شود به: 73 Sarton, Introduction, I/