5 - تمدن اسلامی، منشا یک فرهنگ عظیم انسانی[32]

آشنایی اسلام با مواریث دنیای قدیم اکنون چنان شگفت انگیز می نمایدکه شاید جز نهضت علمی صد ساله اخیر ژاپن هیچ نظیری در تاریخ عالم برای آن نتوان یافت. شوق و علاقه یی که مسلمین در دوران عظمت امپراطوری خویش به کسب و توسعه فرهنگ نشان دادند و توفیقی که در این راه پیدا کردند بی شک عظیم است و کمتر از نبوغ قوم یونانی خیره کننده نیست. این تمدن - باز تکرار باید کرد - نه عربی است نه هندی، نه ترکی است و نه ایرانی. اسلامی است و در عین حال جامع همه اینها. طول مدت بقای آن هم قابل ملاحظه است زیرا عمر آن دردوره کمال و شکفتگی خویش هم از حیات تمدن بالنسبه اصیل یونان قدیم درازترست و هم از طول تمام عمر تمدن مستعار امریکای جدید. ازین گذشته، هم ادامه دهنده مواریث و سنن قدیم بوده است هم مایه بخش ابداعات جدید و این دو نکته نشان می دهد که این فرهنگ در جای خودو در زمان خود از بزرگترین فرهنگهای انسانی بوده است.
اگر هنوز در مغرب زمین تاریخنویس ساده دلی هست که خالصانه گمان می کند اسلام هیچ فرهنگ تازه یی بوجود نیاورده است و جز آنکه[33] فرهنگ یونان قدیم را به دنیای غرب منتقل کند کاری نکرده است عذرش روشن است. قرنهای دراز اسلام برای کلیسا اسباب وحشت بوده است.
در شام و فلسطین، در آسیای صغیر و بالکان، در سیسیل و فرانسه، درافریقیه و اندلس کشمکشهایی که بین اسلام و مسیحیت، روی داده است البته در اذهان عامه مغربیان تاثیر نهاده است. خشم و ترس ازاسلام، از خیلی قدیم، هم پیغمبر را نزد نصارای مغرب زمین مورد نفرت ساخت هم نام فرهنگ و تمدن اسلام را. برای قومی که قرنهای دراز، ازبیخبری، پیغمبر اسلام را مروج بت پرستی می خوانده اند و تبری از وی را حتی در بلاد اسلامی که طبعا بی مجازات سخت نمی مانده است نشان وفاداری بصلیب و خدمت به مسیح می شمرده اند تردید در اهمیت وارزش اسلام و جنبه جهانی فرهنگ آن غریب نیست. وقتی فرنسیس بیکن و ولتر که داعیه آزادی و آزاد اندیشی دارند بی تحقیق و از روی تعصب از محمد به بدی یاد کرده اند(25)تکلیف کشیشی که در بیروت یاقاهره به دعوت و تبلیغ مسیحیت می رود پیداست. حتی تا امروز بسیاری خاور شناسان فرنگ هر جا در بیان احوال محمد به تاویل یا تفسیری دست می یابند که متضمن ایراد و اعتراض بروی باشد بر همان تکیه می کنند. (26)عناد با اسلام بسا که آنها را وا می دارد که با هر چه اسلامی است نیزمخالفت کنند و در کاستن ارزش آن مبالغه تمام ورزند.
با اینهمه، کسانی که توانسته اند خود را از این مرده ریگ تقالید و سنن قدیم کلیسا برهانند ارزش واقعی فرهنگ و تمدن اسلام رادرست تخمین می کنند. حقیقت آنست که اسلام را در طی تاریخ تمدن عالم اگر درست در زمان و مکان خود در نظر آرند می توان منشا یک فرهنگ عظیم خواند که فرهنگ و تمدن انسانی بدان مدیون است ودینی هم که دارد اندک نیست.
25. در مورد ولتر البته باید بین آنچه او به عنوان مورخ نوشته است با آنچه به عنوان نمایشنامه نویس دارد فرق گذاشت. درباره اقوال وی وهمچنین درباب سخنان فرانسیس بیکن در باب محمد و اسلام رجوع شود به: 59، 56 - 55/1962 Hitti,Ph. Kh. , Islam AndTheWest,26. در باب داوریهای تعصب آمیز گذشته اروپائی ها، مقایسه شود با: تاریخ ایران بعد از اسلام، چاپ دوم/581