زیارت پیامبر در زمان حیات و ممات و پاسخ به یک شبهه
در موضوع حرمت و عدم جواز تبرّک به قبر پیامبر اسلام، ائمه معصومین (علیهمالسلام)، اولیاء و اوصیای الهی، نه تنها از سوی هیچیک از علمای مذاهب اربعه اهل سنت فتوایی وجود ندارد، بلکه عباداتی در تأیید این امر را شاهد هستیم، و تنها در این میان، اقوال و فتاوا و نظرات و رفتارهای گروهی منحرف و افراطی، مانند وهابیت را که همواره نظراتی خلاف اتفاق و اجماع امت اسلامی را داشتهاند را نظارهگریم. این فرقه خاص سخنانی بدون دلیل و برهان، و آراء سست و باطل را با استناد از ظاهر آیات و بعضاً روایات و برداشتهای شخصی خود ارائه میدهند که در انتهای آن ناهنجاریهای سنگینی را به بار میآوردند که قتل و غارت و تکفیر و ... نمونههای بارز آن است.
قرآن کریم، مسلمانان را با شرفیابی به محضر رسول خدا و سایرین که جایگاه خاص دارند تشویق میکند، کسانیکه درک فیض حضور از حضرت و درخواست بخشش و مغفرت از ایشان را در صورت ارتکاب گناه و معصیت داشتهاند را تشویق به رفتن نزد ایشان میکند که در آن صورت دعای آنان را مستجاب میداند.
خداوند میفرماید: «وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا.[نساء/64] و اگر این مخالفان، هنگامیکه به خود ستم میکردند، نزد تو میآمدند و از خدا طلب آمرزش میکردند و پیامبر هم برای آنها استغفار میکرد، خدا را توبه پذیر و مهربان مییافتند.» سبکی، عالم بزرگ اهل سنت، ذیل این آیه شریفه میگوید: «دلّت الایه علی الحثّ علی المجیء الی الرسول صلی الله علیه و سلم و الاستغفار عنده و استغفار لهم...[1] این آیه دلالت بر این دارد که مسلمانان شرفیاب حضور محضر رسول خدا شوند و از حضرتش درخواست بخشش و استغفار کنند...»
البته شاید برخی شبهه وارد کنند و بگویند این آیه مربوط به زمان حیات پیامبر اسلام بوده و شامل زمان مماتش نمیشود که در پاسخ باید گفته شود که:
اولاً: قرآن کریم تصریح میکند که گروهی مانند انبیاء و اولیاء الهی، پس از وفات و یا شهادتشان در عالم برزخ حیات داشته و از اخبار این جهان آگاه بودهاند. مثلاً این آیات: «وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ.[آلعمران/169] هرگز گمان نبرید کسانیکه در راه خدا کشته شدند مرگانند، بلکه آنان زندهاند و نزد پروردگار خود روزی داده میشوند.» و یا این آیه شریفه: «وَلا تَقولوا لِمَن يُقتَلُ في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتٌ ۚ بَل أَحياءٌ وَلٰكِن لا تَشعُرونَ.[بقره/154] و به آنها که در راه خدا کشته میشوند مرده نگویید بلکه آنان زندهاند ولی شما نمیفهمید.»
ثانیاً: احادیث وارده بر این موضوع تصریح تام دارد که ملائکه به محضر پیامبر اسلام شرفیاب شده و سلام کسانی را که به آن حضرت سلام کردند را به آن حضرت ابلاغ میکنند، حتی ابن تیمیه هم نتوانسته به سادگی اینگونه روایات را انکار و تکذیب کند، لذا در کتاب خود مینویسد: «ان رسول الله صلی الله علیه و سلم قال ما من احد یسلّم علی الاّ ردّ الله علی روحی حتّی أردّ علیه السلام.[2] پیامبر فرمود هر مسلمانی به من سلام و درود بفرستد، خداوند سلام او را به روح من ابلاغ میفرماید و من نیز حتماً سلام او را پاسخ خواهم داد.» و فرمود: «وصلّوا علیّ فانّ صلاتکم تبلغنی حیث کنتم.[3] بر من درود و صلوات بفرستید که به من میرسد.»
ثالثاً: مسلمین از این آیات و روایات، معنای مطلق را فهمیده، به طوریکه اعراب بادیه نشین هم آن هنگام که به شهر مدینه و برای زیارت قبر رسول خدا میآمدند همین آیه را تلاوت کرده و از حضرتش درخواست استغفار میکردند. ابوسعید سمعانی از حضرت علی (علیهالسلام) روایت میکند که: «ان اعرابیاً جاء بعد ثلاثه ایام من دفن رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمی بنفسه علی القبر الشریف وحثا من ترابه علی راسه و قال: یا رسول الله قلت فسمعنا قولک و وعیت عن الله ما وعینا عنک.[4] شخصی اعرابی، سه روز پس از دفن رسول خدا در کنار قبر حضرت آمد و خود را روی آن انداخت و مقداری از خاک قبر را بر سر خود ریخت و عرضه داشت ای رسول خدا! تو با ما سخن گفتی و ما نیز سخنان تو را شنیدیم، هر حرمتی را که ما از تو حفظ کردیم، تو نیز از خداوند حفظ فرمودی و خداوند دربارهی تو فرمود: «وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ...» و اکنون من به خود ظلم کرده و نزد تو آمده تا تو برای من از خداوند، طلب آمرزش و مغفرت کنی.»
در نتیجه طبق صریح آیات و روایات وارده نزد اهل سنت جایگاه و منزلت پیامبر اکرم اختصاص به زمان حیات آن حضرت ندارد، بلکه زمان ممات حضرتش را هم شامل میشود.
پینوشت:
[1]. شفاء السقام، سبکی، دائره المعارف العثمانیه، حیدر آباد، هند، ص81.
الزیاره فی الکتاب و السنه، آیه الله سبحانی، بینا، قم، ایران، ص43.
[2]. قاعده جلیله فی التوسل و الوسیله، ابن تیمیه، المکتب الاسلامی، بیروت، لبنان، ج1 ص74. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. سنن، ابن داود، دارالفکر، بیروت، لبنان، ج2 ص218 حدیث2041. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. کنزالعمال، متقی هندی، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج2 ص166. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
Add new comment