مشروعیت توسل و استحباب زیارت قبر صالحان
یکی از اعتقادات مهم وهابیون که باعث اختلاف آنان با دیگر مسلمانان شده است این است که آنان سفر برای زیارت قبور را بدعت و حرام میدانند؛ آنان سفر برای زیارت قبر شریف پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) را نهی کرده و میگویند باید به قصد رفتن به مسجدالنبی به مدینه سفر کنید نه زیارت قبر پیامبر گرامی؛ البته وهابیون ادعا میکنند یکی از منابع اصلی آنها در جواز و یا ترک یک عمل، سیره سلف صالح است، بهطوریکه اگر سلف عملی را انجام میدادند، آن را جایز و اگر آن عمل را ترک میکردند، آن را بدعت و حرام میدانند (و در بعضی از موارد نیز تعبیر به شرک میکنند)؛ در این بحث نیز موارد زیادی وجود دارد که افرادی از صحابه و تابعین، به قصد زیارت پیامبر اکرم به مدینه مسافرت کرده باشند.[۱]
وهابیت که به تبع ابنتیمیه، زیارت قبر مطهر پیامبر را مشروع نمیدانند، با عقیده تمام مسلمانان مخالفت میکنند، زیرا همه مسلمانان معتقدند پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) و دیگر پیامبران الهی، پس از رحلت نیز زندهاند و توسل به آنان مشروع و جایز است؛ کتانی، از علمای اهل سنت، از سیوطی نقل میکند: پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) و سایر پیامبران، در قبور شریفشان به علم قطعی نزد ما، زنده هستند، به جهت اینکه ادله متعدد بر اثبات این عقیده وجود دارد، و اخبار موجود در این باب، به حد تواتر رسیده که بر اثبات آن دلالت میکند، و امام بیهقی، جزء حدیثی مستقلی را در اثبات حیات انبیاء در قبورشان، تألیف کرده است.[2]
ابنخلّکان، از دانشمندان قرن هفتم اهل سنت، هنگام نیایش با خداوند، چنین میگوید: «بارالها! ای پروردگار زمین گسترانده شده، و آسمانهای برافراشته، و دریاهایی که آب در آن فرو رفته، و بادهایی که تسخیر شده است؛ ندای من را بشنو و درخواست من را اجابت کن، و ما را به درجات عالی اولیائت، به حق محمد، پیامبر و اصحاب و اهل بیتش برسان که آرزو و امید ما، رسیدن به آن درجات است.»[3] چنانکه ملاحظه شد، ایشان در مناجاتش به پیامبر و صالحان توسل کرده است.
نووی، از علمای شافعی قرن هفتم نیز در کتاب خود، ضمن تأیید مشروعیت زیارت نبی اکرم، آداب زیارت را بیان کرده است؛ وی میگوید: زائر روبروی قبر مطهر پیامبر ایستاده، و به حق ایشان توسل کند و از آن حضرت بخواهد که نزد خداوند شفاعتش را انجام دهد؛ این مسئله، مسئلهای مرسوم بین صحابه بوده است؛ چنانکه ماوردی و سایر علمای ما نقل کردهاند که شخصی نزد قبر پیامبر شرفیاب شد، و به ایشان سلام میدهد و با استناد به آیه 64 سوره نساء، با اعتراف به گناهانش، پیامبر را شفیع خود نزد خداوند قرار میدهد و شعری در این زمینه میخواند.[4]
دمیاطی شافعی نیز اینگونه به ذوات مطهر انبیای الهی متوسل میشود و میگوید: خدایا! از تو میخواهیم، و به پیامبر امین و سایر پیامبرانت توسل میکنیم که حاکم ما و لشکرش را یاری فرمایی، تا بهوسیلهی آنان، دینت عزیز، و دشمنانت، (کفار و خوارج)، ذلیل گردند.[5]
قرافی هم از علمای مالکی، با تأیید توسل به صالحان میگوید: توسل به بعضی از مخلوقات خداوند جایز است.[6] که انبیاء الهی و پیامبر خاتم، از اشرف این مخلوقات هستند.
مناوی شافعی هم ذیل روایت «إدْفِنُوا مَوْتاكُمْ وَسَطَ قَوْمٍ صالِحينَ» از عبدالحق اشبيلی مالكی نقل میکند: «مستحب است نزدیکان میت، میت را به نزدیکی قبور صالحین ببرند و در محل دفن افراد نیکوکار، آنان را دفن کنند و آنان را در جوار صالحین به خاک بسپارند، تا متبرک شوند و به صالحین توسل کنند.»[7] که در این عبارت و روایت، تبرک به جسد صالحین و توسل به آنان سفارش شده است؛ در ذهن دفن کنندگان خلیفه اول و دوم، در کنار پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) همین نظر وجود داشته است، همچنین در ذهن مانعین دفن شدن امام حسن مجتبی (علیهالسلام) در کنار قبر مطهر پیامبر، این نظر بود.
پینوشت:
[1]. «سفر برای زیارت قبور در سیره سلف»
[2]. نظم المتناثر فی الحدیث المتواتر، کتانی، ص84و85. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. وفیات الأعیان و أنباء أبناء الزمان، ابنخلکان، ج6، ص132. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. المجموع، نووی، ج8، ص256. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[5]. اعانه الطالبین، دمیاطی شافعی، ج2، ص254. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[6]. الفروق و انوار البروق فی انواء الفروق، قرافی مالکی، ج3، ص59. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[7]. فیض القدیر، مناوی، ج1، ص230. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
Add new comment