رد حدیث وضو دادن ابوبکر توسط فرشتگان در نماز جماعت پیامبر
در زمان حکومت معاویه و به دستور او، چنان نقل احادیث نبوی رواج یافت که دنیا طلبان با هر بهانهای و به طمع دریافت پول و مقام و منصب از ساخت و پرداخت احادیث جعلی و دروغین هیچ ابایی نداشتند. آنان علاوه بر اینکه روایات زیادی را در فضل و فضیلت برای صحابه تراشیدند، با تهمتهای ناروا به ساحت مقدس رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) هم جسارتها کردند که زبان از گویش آن شرم دارد و هم قلم از نوشتن آن لرزان و ناتوان.
از جمله آن روایات جعلی و ساختگی این روایت است که ابن جوزی در کتاب «الموضوعات» خود ذکر میکند که: «سعید بن احمد بنّاء، از ابونصر محمد بن محمد زینبی، از ابوبکر محمد بن عمر بن علی ورّاق، از ... از محمد بن زیاد، از ... حذیفه ین یمان که میگوید: رسول خدا با ما نماز صبح خواند و زمانی که فارغ شد، فرمود ابوبکر کجاست؟ کسی جواب نداد؛ باز سؤال کرد ابوبکر کجاست؟ که در این هنگام ابوبکر از انتهای صف جماعت جواب داد، بله یا رسول الله! اینجا و حاضر هستم. پیامبر فرمودند راه برایش باز کنید، ... و فرمود ای ابوبکر نزدیک من بیا، وقتی او کنار پیامبر رسید، حضرت پرسید از رکعت اول نماز با من بودی؟ گفت بله. آنگاه که تکبیر گفتم و شروع به خواندن سوره حمد کردم، پس شیطان نسبت به وضویم مرا وسوسه انداخت و به نظرم رسید که وضویم باطل شده، پس به طرف درب مسجد رفتم (تا تجدید وضو کنم)، در این هنگام شنیدم که شخصی مرا ندا داده و میگوید به پشت سر خود نگاه کن و من نگاه کردم دیدم سطلی طلایی پر از آب که آن از شیر سفیدتر و از عسل گواراتر و از کره نرمتر، و دستاری بر آن بود که رویش نوشته بود: لا اله الا الله محمد رسول الله ابوبکر الصدیق... (وقتی از عمل تجدید وضو فارغ شدم) خودم را به شما رساندم، در حالیکه در رکوع رکعت اول نماز بودید و با شما نمازم را به پایان بردم. پیامبر فرمود بشارت باد بر تو ای ابوبکر! آنکه تو را وضوء داد جبرئیل بود و آنکه وضویت را خشک کرد، میکائیل بود و آنکه زانوهای مرا متوقف کرد، تا نماز را ادامه ندهم تا تو به من ملحق شوی، اسرافیل بود.»[1]
در ردّ این حدیث، علمای اهل سنت گفتهاند که اولاً: ابن جوزی این حدیث را جعلی و ساختگی میداند و از قول احمد بن حنبل میگوید در سلسله سند این حدیث، محمد بن زیاد است، او شخصی دروغپرداز و خبیث است که کارش جعل احادیث است.[2] یحیی بن معین هم او را دروغگوی خبیث بد باطنی میداند.[3]
نفر بعدی در سلسله سند این حدیث که مورد طعن واقع شده، علی بن داود است که ذهبی دربارهی او میگوید: روایات او مورد انکار صاحبان فن بوده است و کسی آنها را نمیپذیرد.[4]
نفر بعدی در سلسله سند این حدیث جعلی، مسیّب بن عبدالرحمان است. ذهبی و عسقلانی و ... به نقل از بخاری میگویند روایاتش ناشناخته بوده و مورد قبول نیست.[5]
ثانیاً: از نظر فقهی گفتهاند که: قطع و شکستن نماز واجب به صرف وسوسه تا وقتی که یقین به بطلان وضوء پیدا نشده، جایز نیست.[6]
همچنین استعمال ظروف طلا و نقره در دنیا حرام و در صورتی که از مقدمات عملی قربی، مثل وضوء و تحصیل طهارت باشد، موجب بطلان آن عمل است.
پینوشت:
[1]. الموضوعات، ابن جوزی، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج1 ص233.
[2]. الجامع فی العلل، احمد بن حنبل، موسسه الکتب الثقافه، بیروت، لبنان، ج2 ص199 رقم 1854.
[3]. تاریخ ابن معین، یحیی بن معین، دارالقلم، بیروت، لبنان، ج4 ص329.
[4]. میزان الاعتدال، ذهبی، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج5 ص154 رقم 5844.
[5]. لسان المیزان، ابن حجر عسقلانی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج6 ص725.
[6]. الفقه علی المذاهب الاربعه، عبدالرحمن الجزیری، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج1 ص403.
Add new comment