تصمیم به قتل پیامبر اکرم توسط عمر بن خطاب، در کتب فریقین
خداوند در قرآن میفرماید: «... وَ ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْکَنَةُ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کانُوا يَکْفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ...[بقره/61]... و مهر ذلت و نیاز بر پیشانی آنها زده شد و باز گرفتار خشم خدایی شدند، چرا که آنان نسبت به آیات الهی کفر ورزیدند و پیامبران را بناحق میکشتند، اینها به خاطر آن بود که گنهکار و متجاوز بودند.»
از این آیه شریفه برداشت میشود که کشتن انبیاء الهی حرام است و کسانیکه مرتکب این جنایت میشوند و فرستادگان الهی را بدون اعتنا به قوانین الهی بکشند، برای خود مایه بدبختی و ذلت را فراهم میآورند. کشتن انبیاء الهی و اوصیاء آنها از زمان خلقت آدم تا خاتم النبیین بوده است و علت آن هم این بود که احساس میکردند آنچه پیامبران الهی برای ایشان میآورند مطابق منافع یا هوا و هوس آنها نیست و یا منافع مادی آنها در تضاد است، لذا در مسیری قرار میگرفتند که با کشتن آنها به خواستههای خود میرسند، در حالیکه خداوند عذابی سخت را به کشندگان پیامبران الهی وعده داده است.
این حالت را هم برای پیامبر اسلام چه در ابتدای بعثت و چه بعد از هجرت بهوجود آوردند و مورخین اهل سنت به گوشههایی از آن در کتابهای خود اقرار کرده و نوشتهاند؛ مثلاً از جمله تلاشهایی که در مکه صورت گرفت تا پیامبر اکرم را بکشند، تلاش عمر بن خطاب بوده است؛ انس بن مالک نقل میکند که عمر بن خطاب را دیدم که شمشیر برداشته بود و با مردی از قبیله بنیزهره برخورد کرد، آن مرد گفت ای عمر آهنگ کجا داری؟ گفت میخواهم محمد (صلیاللهعلیهوآله) را بکشم. آن مرد گفت که فرضاً او را بکشی، چگونه از شمشیرهای بنیهاشم رهایی میبابی؟ عمر بن خطاب گفت فلانی میبینم که تو هم متمایل به دین محمد (صلیاللهعلیهوآله) شدهای؟ او گفت میخواهی امر مهمی را به تو نشان دهم؟ شوهر خواهر تو و خواهرت به دین محمد (صلیاللهعلیهوآله) متمایل شدهاند و اسلام آوردهاند.[1]
ابن اسحاق نقل میکند که به رسول خدا خبر رسید که عمر بن خطاب در پی اوست تا او را به قتل برساند.[2] ابونعیم اصفهانی مینویسد: که عمر بن خطاب در مکه رسول خدا را بسیار آزار و اذیت میکرد تا جایی که پیامبر به او فرمود: ای عمر، نه شب و نه روز دست از آزار من برمیداری؟![3] ابنجوزی مینویسد: «عمر بن خطاب شمشیری را حمایل کرد و در زیر لباس خود قرار دارد تا پیامبر را به قتل برساند، وقتی پیامبر اسلام جلوی او قرار گرفت، حضرت گوشهی لباس او را گرفت و کنار زد و شمشیر نمایان شد، پس به او گفت: آیا بس نمیکنی ای عمر، تا اینکه خداوند رسوایی و خواری بر تو فرود آورد...[4]
سؤال اینجاست که چه کسی یا کسانی او را تشویق و ترغیب به این کار میکردند؟ محمد بن اسحاق مینویسد که قریش در ابتدای بعثت، عمر بن خطاب را میفرستاد تا پیامبر را بکشد و او هم شمشیر برمیداشت.[5]
البته برخی ار مورخین بعد از هجرت پیامبر و در اواخر عمر ایشان نقل کردهاند که برخی از اصحاب، هنگام برگشت پیامبر از جنگ تبوک، به تعداد ده یا دوازده یا چهارده نفر، سوء قصد به جان پیامبر را داشتند که موفق نشدند و پیامبر توسط جبرئیل خبردار شده و حذیفه که همراه ایشان بود، از اسامی آن افراد مطلع بود.[6]
ابنحزم اندلسی در کتاب خود مینویسد: «... ابوبکر و عمر بن خطاب، سعد بن ابیوقاص و... قصد کشتن پیامبر را داشتند و میخواستند آن حضرت را از گردنه تبوک به پایین پرت کنند...؛ بعد میگوید این روایت به علت ضعف سند، به دلیل حضور «ولید بن جمیع» در بین راویان، قابل قبول نیست.[7] در حالیکه این شخص یکی از راویان کتاب صحیح مسلم است و وثاقت او نزد اهل سنت کفایت میکند.
فاعتبروا یا اولی الابصار
پینوشت:
[1]. طبقات الکبری، ابن سعد، دارصادر، بیروت، لبنان، ج3 ص268. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[2]. السیره ، ابن اسحاق، معهد الدراسات و الابحاث و التعریف، بیروت، لبنان، ص183.
[3]. حلیه الاولیاء، ابونعیم اصفهانی، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج1 ص40. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. صفوه الصفوه، ابن جوزی، زریاب، تهران، ایران، ج1 ص269. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[5]. السیره، ابن اسحاق، معهد الدراسات و الابحاث و التعریف، بیروت، لبنان، ص160. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[6]. سیره حلبیه، حلبی شافعی، دارالمعرفه، بیروت، لبنان، ج3 ص120. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[7]. المحلی، ابن حزم اندلسی، دارالآفاق، بیروت، لبنان، ج11 ص22. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
Add new comment